نام پژوهشگر: امیر عباس عبدالهی
امیر عباس عبدالهی مهدی خلف خانی
مفهوم سرمایه اجتماعی در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی ،اقتصادو اخیرا در علوم سیاسی مطرح شده است . می توان گفت : سرمایه اجتماعی از ارتباطات و شبکه های اجتماعی که می توانند حس همکاری و اطمینان را در میان افراد یک جامعه پدید آورند . وامروزه نگاهی که به سرمایه اجتماعی می شود یک نگاه کلان می باشد و جامعه ای فاقد این سرمایه باشددیگر سرمایه ها را نیز تلف می شود . از این رو موضوع سرمایه اجتماعی به عنوان یک اصل اساسی برای نیل به توسعه پایدار محسوب شده و حکومت ها ودولتمردانی موفق می باشند که بتوانند با اتخاذ سیاست لازم و ارائه راهکار ها ی مناسب در ارتباط با جامعه به تولید و توسعه سرمایه اجتماعی بیشتر نائل شوند. و از طرفی نظریه ولایت فقیه که نظام سیاسی اسلام در عصر غیبت را مشخص می نماید به تمام امور معصوم گسترش پیدا می کند . که این نظریه نیز کلان و منحصر به فرد می باشد .که زیر بنای جمهوری اسلامی می باشد و از نظر جامعه شناسان سیاسی هر جامعه ای ممکن است در روند توسعه و رشد خود با بحران هایی مواجه می شود که نظام مبتنی بر ولایت فقیه باعث ایجاد ثبات و تعادل اجتماعی و سیاسی در جامعه است . هدف این پژوهش ارتباط بین این دومفهوم کلان می باشد.و در این تحقیق سعی بر آن است نقش ولایت فقیه بر سرمایه اجتماعی و رابطه بین آنها را مورد بررسی قرار می دهد وولایت فقیه را بعنوان عنصر انسجام بخش جامعه مورد بررسی می نماید که این خود خلق سرمایه اجتماعی جدید می باشد . روش مطرح شده در این تحقیق بصورت کتاب خانه ای واسنادی است . چون در این موضوع تحقیق و پژوهشی انجام نگرفته و متاسفانه ادبیات مشترکی در این مورد وجود ندارد و برای بدست آوردن ادبیات مشترک مجبور به استفاده از روش اسنادی و توصیفی شدم . و از منظر تاریخی ارتباطاتی که بین این دو حوزه پیدا نمودم که می تواند منشا تحقیقات میدانی باشد و بیش از 86مورد هم پوشانی بین دو مفهوم کلان سر مایه اجتماعی و بحث ولایت فقیه (که منحصر به موضوع قدرت ، مقبولیت و مشروعیت ) را دنبال می کند و می توان در تحقیقات میدانی از آن بهره برد.