نام پژوهشگر: رقیه بیروم وند
رقیه بیروم وند زهرا موسوی
چکیده در این پژوهش نگارنده قصد دارد به بررسی عناصر داستان در سه اثر از آثار «رضا امیرخانی» بپردازد. «رضا امیرخانی» از نویسندگان موفّق ادبیات پایداری به شمار می رود؛ استقبال بی نظیر خوانندگان از آثار او، چاپ های بالا و تقدیرهایی که از آنها شده است، نگارنده را بر آن داشت تا در سه اثر از آثار او از نظر چگونگی عناصر داستان کندو کاو کند، و دلایل موفّقیّت آنها را دریابد. سه اثر «ارمیا»، «منِ او» و «بیوتن» از آثار موفّق او در این نوع ادبی است. به نظر می رسد «رضا امیرخانی» اهمِّیّت زیادی به پیرنگ نداده است؛ امّا، واقع گرایی در رمان «ارمیا»، زاویه دید در رمان «منِ او» و گفتگو و تک گویی درونی در رمان «بیوتن» را به نسبت پررنگ تر نشان داده است؛ در کنار این ها، فرم داستان و سبک بیان او عیوب کار را پوشانده است و موجب جلب توجّه خواننده شده است. به طور کلی، نتیجه ای که می توان از این پژوهش بیان کرد، این است که «رضا امیرخانی» عناصر داستان را نادیده نگرفته در هر داستانی به اقتضای آن یک یا چند عنصر را مورد توجّه بیشتری قرار داده است؛ امّا، او برای متفاوت بودن آثارش و تغییر در ساختار داستان نویسی، ویژگی های ظاهری ادبیات پست مدرنیسم را وارد رمان هایش کرده است .«رضا امیرخانی» راهی میان ادبیات سنتی و ادبیات پست مدرنیسم را در پیش گرفته است.