نام پژوهشگر: کریم خانمحمدی
محمدعلی رحیمی ثابت محسن الویری
در این پژوهش به سیره اهلبیت علیهمالسلام در زمینه ماندگاری و انتقال پیام عاشورا پرداخته میشود با این سوال که سیره اهلبیت علیهمالسلام در زمینه ماندگاری و انتقال پیام عاشورا چگونه بود و از چه روشهایی در این زمینه استفاده میکردند؟ و در جواب سعی شده است که این مطلب با کمک شاخهای از علوم اجتماعی یعنی دانش ارتباطات و با استفاده از مدل ارتباطی هایدر معروف به مثلث هایدر به دست بیاید. هایدر معتقد است که گونه مطلوب هنجارآوری توسط یک نوآور یا پیامفرست زمانی است که اضلاع سهگانه مثلث فرضی (یعنی پیامفرست، پیام و مخاطب) مثبت باشد و بدترین حالت زمانی است که منفی باشد. و ما در این پایاننامه فرض را بر این گرفتهایم که ارتباط میان پیامفرست و پیام، و پیامفرست و مخاطبان مثبت میباشد یعنی اهلبیت علیهمالسلام خود در درجه اول نسبت به پیام عاشورا عامل بودند و همچنین ائمه اطهار علیهمالسلام مورد اعتماد و وثوق مخاطبان خویش بودند به عنوان اینکه افرادی عالم و از فرزندان رسولخدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم میباشند و تمرکز ما بر روی سیره اهلبیت صلیاللهعلیهوآلهوسلم و روشهایی که آنها در زمینه انتقال پیام عاشورا به مخاطبین انجام دادهاند میباشد یعنی رابطه بین پیام و مخاطبین را میخواهیم مورد بررسی قرار بدهیم. هایدر میگوید: زمانی رابطه میان پیام و مخاطبان مثبت میباشد که پیام مطابق با نیازهای اساسی مخاطبان باشد لذا در این پژوهش این فرضیه مطرح شد که چون اهلبیت علیهمالسلام از روشهایی استفاده میکردند که مطابق با نیازهای اساسی مخاطبان بوده است به همین دلیل در ماندگاری و انتقال پیام عاشورا موفق عمل کردند در نتیجه پی بردن به چگونگی انجام این کار و شناخت روشهایی که اهلبیت علیهمالسلام برای رسیدن به این هدف بهره بردهاند از اهمیت بسیار زیادی برخوردار میشود به همین لحاظ این پژوهش در قالب پنج فصلِ: 1ـ علم ارتباطات و الگوی ارتباطی هایدر 2ـ بحثی پیرامون سیره 3ـ پیام عاشورا از منظر امام حسین علیهالسلام 4ـ روشهای انتقال پیام عاشورا در سیره اهلبیت علیهمالسلام 5ـ چگونگی و امکان الگوبرداری از سیره اهلبیت علیهمالسلام در زمینه قیام عاشورا، مطرح گردید تا ما نیز با تأسی به سیره ایشان و الگوبرداری از آن و رسیدن به روشی نظاممند برای وصول به هدفِ ماندگاری و انتقال پیام عاشورا به منظور صیانت از آن و انتقال به آیندگان موفق عمل نماییم.
کریم خان محمدی داود فیرحی
چکیده بحث بر سر توانش و استقلال عقل، در زمینه کشف ارزش های انسانی، از جمله مباحثی است که در ادوار مختلف تاریخی مورد توجه بوده است. چالش میان عقل و دین در عصر روشنگری و حاکمیت لیبرال دموکراسی، مباحث فروخفته دیرین را با چهره مدرن و در سطوح جامعه شناختی بازتولید نموده و این سوالات را که: کدامین جامعه عقلانی است؟ در چه شرایطی و با چه مولفه هایی، جامعه، عقلانی تلقی می شود؟ موانع عقلانیت جوامع، کدامند؟ عقلانیت در چه شرایط ارتباطی، تداوم می یابد؟؛ به مساله اصلی تبدیل کرده است. مکاتب مختلف، با توجه به مبانی هستی شناختی، انسان شناختی و معرفت شناختی خویش، قرائت ویژه ای از عقلانیت ارائه می کنند؛ که هر کدام، ضمن ارزیابی از وضعیت، در صدد ارائه الگوی مطلوب عقلانیت است. هابرماس و علامه طباطبایی، به عنوان دو نمونه از مکاتب سکولار و دینی، هر دو ارزیابی مشابهی از وضعیت ناعقلانیت و ناعقلانی شدن جامعه خویش دارند. هابرماس مدرنیته متاخر را مواجه با «عقلانیت صوری» ارزیابی می کند که آبستن ناعقلانیت است. وی مفهوم «عقلانیت-ارتباطی» را بر مبنای عقل خود بنیاد سکولار، برای احیای مدرنیته و نجات آن از ناعقلانیت بازسازی می-کند. علامه طباطبایی با اذعان به ناعقلانیت دوران مدرن، و تشابه جوامع اسلامی با جوامع غربی از حیث ناعقلانی بودن، ماهیت ناعقلانیت جوامع اسلامی با جوامع سکولار غربی را متمایز دانسته و طبعا راه حل دیگری برای خروج جوامع اسلامی از این بحران پیشنهاد می کند که ما از آن با عنوان «عقلانیت-وحیانی» تعبیر کرده ایم. علامه معتقد است جوامع اسلامی، از طریق مکانیسم مصلحت گرایی حکام، به جای تمسک به اصول وحیانی، به فروعات متشابه تمسک جسته، در نتیجه به «صورت گرایی» آبستن ناعقلانیت، گرفتار شده است و راه نجات بشریت، به ویژه جوامع اسلامی، نه «عقلانیت ارتباطی»، بلکه «عقلانیت-وحیانی» است، بنابراین، آورده این پژوهش، بازسازی «عقلانیت وحیانی» بر اساس قرآن کریم، با استناد به اندیشه تفسیری علامه طباطبایی، است. عقلانیت وحیانی، ضمن پذیرفتن اهداف و آرمان هایی از قبیل «عدالت»، «برابری»، «آزادی»، «مشارکت»، «گفتگو» و «رهایی از سلطه» که هابرماس هم دنبال می کند، به جای تکیه بر عقل خودبنیاد، بر «عقل» و «سمع» مبتنی بوده و مجموعه ای از اصول پیشینی وحیانی را، به عنوان مبنای گفتگو، مفروض می گیرد. مفاهیم کلیدی: قرآن کریم، فلسفه فرهنگ و ارتباطات، عقلانیت وحیانی، عقلانیت ارتباطی، عقلانیت، معناشناسی، علامه طباطبایی، هابرماس.
محمدضیاء حسنی جعفر کریمی قدوسی
در بخش نخست از کلیات و مفهوم شناسی بحث شده مانند واژه های مسوولیت، اجتماع و انسان. در بخش دوم، جایگاه وظیفه ی عظیم انسان و گستره ی مسوولیت های او تبیین گشته است، هم چنین انواع مسئولیت ها و این که در برابر چه کسانی مسوولیت دارد نیز مورد بحث قرار گرفته است.در ادامه از قلمرو مسئولیت انسان بحث می شود که این مسولیت در برگیرنده ی محیط های خانواده، تحصیل، کار و ... می باشد. در بخش آخر رساله که گسترده ترین و حجیم ترین بخش رساله هاست ابعاد مسئولیت انسان مدنظر بوده و در این رابطه مباحث مفصلی مطرح گشته است. در این بخش، طی فصولی به بررسی پنج بعد مسئولیت انسان پرداخته شده است که این ابعاد عبارتند از فرهنگی، سیاسی-اجتماعی، اقتصادی، دفاعی و بهداشت و محیط زیست. در خلال بحث از این ابعاد روشن می شود که انسان در برابر والدین اقارب، دولت و حاکم و رهبر وظایف به عهده دارد که باید رعایت نماید و همچنین در مورد تعلیم و تربیت دیگران و بالخصوص اولاد و شاگردان- در محدوده تحصیل و نیز در اداره ی مملکت و حکومت داری و رفاه و امنیت مملکت و دفاع و پاسبانی از سرحدات کشور و مقابله با تهاجمات دشمنان اسلام و بیگانگان وظایفی وجود دارد که کوتاهی از آن عواقب دنیوی و اخروی ناگواری دارد؛ و باید به خوبی انجام وظیفه گردد. و نیز در رابطه با مسئله ی بهداشت، و حفظ محیط زیست تکالیفی بر عهده ی انسان هست، که رعایت آن آثار بسیار مثبتی در زندگی فردی و اجتماعی انسان می گذارد و زندگی را گوارا و دوست داشتنی می سازد و متقابلا عدم رعایت آن باعث بروز خطرات جدی برای زندگی انسان خواهد بود. و در کل هرگاه افراد جامعه، به وظایف خود-در همه ی ابعاد- خوب عمل نمایند دارای جامعه ای آباد، معتدل، آرام، دارای رفاه، آسایش، و اعتدال خواهد بود. و در آخرت نیز از جایگاه رفیع ابدی بهره مند خواهند گشت.
اسماعیل موسوی کریم خان محمدی
در اسلام دو اصل به نام «تولی» و «تبری» وجود دارد که از فروع دین شمرده می شود. در آیات قرآن این دو اصل به عنوان نشانه ایمان و در روایات به عنوان محکم ترین دستگیره ایمان معرفی شده است. در همه ی اعمال و عبادات از جمله حج، تولی و تبری وجود دارد و بر اساس روایات دینی تولی و تبری دو رکن مهم حج محسوب می شوند. از آنجا که حج آینه تمام نمای اسلام و جلوه گاه شریعت اسلام است از ابعاد مختلفی می تواند مورد بررسی قرار گیرد. در این پژوهش، کارکردهای ارتباطی تولی و تبری در حج، مورد بررسی قرار گرفته است. برای رسیدن به هدف مذکور، از روش تحقیق کیفی، از نوع اسنادی و کتابخانه ای، به شیوه تحلیلی با رویکرد کارکرد گرایانه با تکیه بر منابع اسلامی استفاده شده است. از آنجا که اندیشمندان اسلامی بر اساس منابع اسلامی، چهار گونه ارتباط را برای انسان در نظر گرفته و کارکرد اصول و فروع دین را در پاسخ به این چهار ارتباط می دانند، با تکیه بر منابع اسلامی کارکرد تولی و تبری در حج را در ارتباطات چهارگانه انسان مورد بررسی قرار دادیم. از مجموع مباحث مطرح شده در این تحقیق به این نتیجه رسیدیم که جای جای سرزمین وحی و حرم امن الهی و معارف و مناسک حج، تجلی گاه تولی و تبری هستند و همچنین التزام به «تولی و تبری» در حج در چهار بعد ارتباط «انسان با خدا»، «انسان با خود»، «انسان با انسان» و «انسان با طبیعت» دارای کارکردهای بی شماری است. برخی از این کارکردها در ارتباط «انسان با خدا» که از طریق انجام مناسک حج صورت می گیرد عبارت اند از: آمرزش گناهان، تشبه به ملائکه، کسب اخلاص، رسیدن به تکامل، شفاعت فرشتگان، استجابت دعا، کسب تقوی و ... و در بعد ارتباط «انسان با انسان» کارکردهایی چون؛ طرد فاصله طبقات اجتماعی، خدمت رسانی، تجدید پیمان با ولایت، آموزش تلاش و کوشش در زندگی، حفظ شعائر الهی، تبلیغ دین، نمایش قدرت اسلام، کمک به فقرا، بیداری و آگاهی بخشی، ترسیم خط مشی حکومت اسلامی، وحدت و انسجام بخشی در بین مسلمانان و کنار گذاشتن اختلافات، مجالست و مشابهت داشتن به اهل بیت و در بعد ارتباط «انسان با خود»، تولی و تبری باعث خودشناسی و معرفت نفس می شود؛ و در نهایت در بعد ارتباط «انسان با طبیعت» از مجرای قوانینی که در آن تشریع شده، التزام به تولی و تبری در حج، باعث قطع تعلق حبی از طبیعت در برابر ولایت الهی و همچنین باعث حفظ محیط زیست از جانب حج گزار می شود.
محمدجواد منصورسمائی کریم خان محمدی
بشر همواره به دنبال الگوی شایسته و کامل جهت برنامه ریزی در افق کمال و سعادت انسانی خویش بوده است. با توجه به آن که ارتباطات میان فردی بخش مهمی از روابط انسان در طول حیات او را تشکیل می دهد، معرفی الگویی برای سرمشق گیری در ارتباطات میان فردی اهمیت ویژه ای می یابد. در دین مبین اسلام، اهل بیت عصمت و طهارت: به عنوان الگوی زندگانی بشری معرفی شده اند. در این میان، زندگی حضرت زهرا، به دلیل شأن و جایگاه ویژه حضرت نزد تمامی مسلمانان، از اهمیت بالایی برخوردار است. این تحقیق عهده دار بررسی سیره ارتباطات میان فردی آن حضرت و کشف اصول و مبانی حاکم بر آن است. برای رسیدن به این هدف، از روش تحقیق اسنادی و کتابخانه ای به شیوه تحلیلی استفاده شده است. برای این منظور کتب تاریخی و روایی که حاکی ارتباطات میان فردی حضرت زهرا3 بوده اند مورد مطالعه، تحلیل و بررسی قرار گرفت. آنچه در این تحقیق به آن دست یافتیم، کیفیت ارتباطات میان فردی حضرت زهرا بوده است. در ارتباط ایشان با اعضای خانواده گونه های مختلف ارتباط، از جمله ابراز محبت، ارشادپذیری، ادب و احترام، همدلی و دلداری، رفتار مادرگونه، رفت و آمد مستمر، رفتار نشاط بخش، رعایت حدود الهی، ایثار، عشق و علاقه، کمک اقتصادی، آموزش های غیر مستقیم و ... و در بررسی ارتباطات میان فردی حضرت با دیگر اعضای جامعه، ایثار و انفاق، میهمان نوازی، مقدم داشتن همسایگان، رابطه نیکو با غیر مسلمانان و ... به دست آمد.در پایان هفت اصل خدامحوری، حق گرایی و ظلم ستیزی، ایثار و از خود گذشتگی، احترام به هویت انسانی، عفت و پاک دامنی، تلاش برای رشد معنوی دیگران و بی ارزشی دنیا به عنوان اصول و مبانی ارتباطات میان فردی حضرت زهرا معرفی شدند.