نام پژوهشگر: ناصر بهاری

بررسی تطبیقی مبانی انسان شناختی، هستی شناختی و معرفت شناختی اسلام با مبانی پست مدرنیسم (با تأکید بر آراء میشل فوکو)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1392
  ناصر بهاری   حمید نساج

اندیشه های پسامدرن با رشدی سریع و ناگهانی نه تنها قاره سبز، بلکه سایر نقاط جهان را هم تحت تأثیر خود قرار داد. در کشور ما هم تقریباً از دهه 70 عقاید پسامدرن در محافل علوم انسانی مطرح شد و به طور طبیعی شاهد گرایش اندیشمندان ایرانی به استفاده روز افزون از باورها و روشهای پست مدرن بوده ایم. فرضیه پژوهش حاضر بر آن است که دین اسلام در هستی شناسی بر وجود حقیقت فرازمانی، ثابت و متعالی؛ در معرفت شناسی بر روش وحیانی و عقلانی و مخالفت با نسبیت گرایی و در انسان شناسی بر اختیار و عامل بودن انسان تاکید دارد در حالی اندیشه پست مدرنیستی بر حقیقت گفتمانی و محصور در زمان، نسبیت گرایی معرفتی با تاکید بر بازیهای زبانی و کم توجهی به اختیار انسان و بر محصور بودن انسان در چنبره گفتمان و شبکه های قدرت گرایش دارد. بر خلاف تصور رایج که گمان می شود رویکردهای تحقیقی پست مدرن، صرفاً رویکردهای تحقیق هستند؛ این پژوهش می کوشد نشان دهد این رویکردها، صرفاً یک روش شناسی نیستند بلکه بر مبانی نظری عمیقی از جمله مبانی هستی شناختی، انسان شناختی و معرفت شناختی بخصوصی مبتنی هستند؛ روش انجام این پژوهش، از روش مقایسه کیفی استفاده شده است.