نام پژوهشگر: عاتکه اصلانی

مطالعه ریزساختاری و الگوی جایگیری نیمه ی جنوبی باتولیت الوند با استفاده از ناهمسانگردی پذیرفتاری مغناطیسی (ams)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشکده علوم زمین سازمان زمین شناسی و اکتشافات مع - پژوهشکده علوم زمین 1390
  عاتکه اصلانی   حمید نظری

توده ی گرانیتوئیدی الوند در قسمت جنوب و جنوب باختری همدان قرار گرفته است. از نظر ساختاری-چینه شناسی ایران، در قسمت شمالی پهنه ی سنندج-سیرجان واقع شده است. از نظر سنگ شناسی بیشترین حجم این توده در منطقه ی مورد مطالعه گرانیت پورفیروئید است و این در حالی است که گابرو ها حجم کوچکی را در قسمت جنوبی توده ی نفوذی الوند به خود اختصاص داده اند. باید متذکر شد که سنگ های دگرگونی مخصوصاً هورنفلس ها گرداگرد توده ی نفوذی را پوشانده اند. سن این توده ی گرانیتوئیدی بین 165-162 میلیون سال تعیین شده است. گرانیتوئیدهای پورفیروئید در مطالعات پتروگرافی شامل گرانیت ها (مونزوگرانیت ها، سینوگرانیت ها، آلکالی فلدسپات گرانیت ها) و گرانودیوریت ها می باشند. مونزوگرانیت ها بخش اصلی توده را تشکیل می دهند و گرانودیوریت ها بخش کوچکی در قسمت جنوبی منطقه را به خود اختصاص داده اند. بافت گرانیتوئیدها اغلب ساب هدرال گرانولار و بافت پرتیتی و میرمکیتی می باشد. کانی های اصلی گرانیت ها شامل کوارتز، آلکالی فلدسپات (اورتوز و میکروکلین)، پلاژیوکلاز و بیوتیت و گاهی مسکویت و کانی های فرعی شامل زیرکن، کانی های اپک ( ایلمنیت، هماتیت، اکسیدهای آهن)± آپاتیت± تورمالین± گارنت± اسفن می باشند. گرانودیوریت ها نیز شامل کانی-های اصلی کوارتز، پلاژیوکلاز، آلکالی فلدسپات (ارتوکلاز و گاهی میکروکلین)، بیوتیت± هورنبلند و کانی های فرعی زیرکن، کانی اپک، گارنت، تورمالین، اسفن و آپاتیت می باشند البته در این سنگ ها در بعضی از مقاطع میکروآنکلاوهای سورمیکاسه نیز مشاهده می شوند. برای مطالعه ی مدل جایگیری توده ی الوند از روش ams استفاده شد. جهت این مطالعه از 107 ایستگاه تعداد 403 مغزه ی جهت دار تهیه شد که پس از برش این مغزه ها در آزمایشگاه و اندازه گیری در دستگاه کاپابریج نتایج زیر حاصل شد. ? گرانودیوریت ها میانگین پذیرفتاری مغناطیسی (km)، بیشتری را نسبت به گرانیت ها از خود نشان دادند که تفاوت در مقدار km در گرانودیوریت ها ناشی از فراوانی بیشتر کانیهای پارامغناطیس بیوتیت، ، ایلمنیت و کانی های فرومغناطیس مگنتیت و هماتیت می باشد ولی علاوه بر این ها حضور میکروآنکلاوهای سورمیکاسه و کانی هورنبلند و اسفن در بعضی از گرانودیوریت ها نیز باعث افزایش مقدار پذیرفتاری مغناطیسی شده اند. ? پارامتر شکل (t) نیز در گرانودیوریتها اغلب شکل کلوچه ای دارد که احتمالاً نشاندهنده گسترش و پراکندگی ماگما در این بخش است ولی گرانیتها، در حاشیه توده حالت کلوچه ای دارند و درمرکز توده و قسمت بالای توده شکل دوکی نشان می دهند که شاید بیانگر تزریق ماگما از بخش میانی توده و گسترش آن به حاشیه توده باشد. ? درجه پارامتر ناهمسانگردی مغناطیسی (p) در گرانودیوریتها بین01/1 تا06/ 1و در گرانیت ها بین 008/1 تا 07/ 1 متغیر است که گرانودیوریت ها ناهمسانگردی کمتری را نسبت به گرانیت ها نشان می دهند. ? براساس مطالعات پارامترهای مغناطیسی مثل مقدار میانگین پذیرفتاری مغناطیسی (km) که عمدتاً بین 0 تا 500 µsi می باشد و مطالعات سنگ شناسی، این گرانیت ها از نوع s می باشند. ? با در نظر گرفتن فاکتور میانگین روند خطوارگی های مغناطیسی (nw-se) که موازی با جهت کشش بوده و مقدار آن 320 محاسبه شد، مقدار زاویه ی بین حداکثر کشش لحظه ای و مرز ورقه (?)، زاویه ی بین بردار جابجایی ورقه و حاشیه ی ورقه (?) که به ترتیب 32 و 25 هستند. روند بردار لغزش بین ورقه ی عربی و میکرو ورقه ی سنندج-سیرجان، 17 درجه محاسبه شد. ولی در این رابطه، احتمالات دیگری نیز بر حسب مقدار ? و ? معادل با 35 و 25 ارائه شد که در نهایت بازه ی تغییر جهت بردار لغزش بین 20-17 درجه محاسبه شد. ? براساس تمام شواهد مغناطیسی از جمله برگوارگی و خطوارگی های مغناطیسی، پارامتر شکل (t)، درجه ی ناهمسانگردی مغناطیسی(p) ، خطوط مسیر به شکل نیم دایره از برگوارگی های مغناطیسی شواهد ریزساختاری و رژیم تکتونیکی ترافشارشی حاکم بر این منطقه می توان تزریق ماگما از مرکز و گسترش جانبی جریان ماگمایی را در یک فضا با راستای کشش nw-se در قسمت مرکزی توده تصور کرد. با مشاهده ی برگوارگی های مغناطیسی با شیب زیاد در قلمرو c و a می توان احتمال حضور محل های تغذیه فرعی در این دو منطقه را بیان کرد. ? حضور مگنتیت در این سنگ ها بوسیله روش کانی شناسی مغناطیسی و آزمایش کانی سنگین اثبات گردید که درصد آن در این سنگها حدود01/ 0تا 025/0 درصد تخمین زده شده است، همین باعث افزایش پذیرفتاری مغناطیسی در نمونه های مورد مطالعه شده است.