نام پژوهشگر: سمیه عطاالهی
سمیه عطاالهی محمد معمار زاده
چکیده اتوماتیسم یا خودکاری در نقاشی به کُنش و اعمال، غیر ارادی از ناخودآگاه گفته می شود که هنرمند در فرایند خلق اثر به آن دست میزند گفته می شود؛ این روش آفرینش نقاشی، که طی آن هنرمند می کوشد با هر گونه مهار عقلی و ضمیرآگاه به حرکات دست خود برتری یابد و اجازه دهد که ضمیرنیمه آگاه راهبر کنش هنری او باشد. ناخودآگاه واقعیت حقیقی درون ماست؛ حقیقت انسان در جایی از ذهن است که آن را ناخوداگاه نامیده اند. گاه هنرمندان با تکیه بر ناخودآگاه به خلق آثار هنری می پردازند و این شیوه را اتوماتیسم می نامند. ریشه های اتوماتیسم را می توان در دیدگاه افلاطون جستجو کرد. ناخودآگاه، از طریق سه روان شناس (فروید، یونگ و لکان ) معرفی و گسترش فراوان یافت. برای شناخت لایه های درونی تر ذهن افراد نیاز به تحلیل روان شناختی که شامل بررسی حالت روانی و عواطف پیچیده ذهنی چون رویاء، خیال و نماد که توسط هنرمند فرافکنی می شود، می باشیم؛ بروز این ویژگی های درونی، توسط هنرمند منجر به خلق آثارهنری می شوند. تأثیر ایده اُتوماتیسم طی توالی زمان بر افکار نظریه پردازان، منجر به بروز سبک های مختلف هنری، در قرن بیستم گردید. اُتوماتیسم فارغ از هیچ سبک و زمانی نقش خود را حفظ کرده است؛ و از سوی دیگر کشور امریکا به علت شرایط اجتماعی و سیاسی بستر مناسبی برای هنرمندان این عرصه بوده است؛ بستر هنرمندانی همچون سای تومبلی، جان میشل و لوکاس سامروس که با راه یافتن به لایه های عمیق ذهن خود به جای ثبت گذشته، آن را بر اساس نیاز فرهنگ معاصر احیاء و نو سازی می کنند؛ بدین ترتیب ناخودآگاه، نقش قابل توجهی در ساختن روایت جدید ایفاء می کند. کلمات کلیدی: اُتوماتیسم - ناخودآگاه- خودکاری روانی-رویاء- نماد