نام پژوهشگر: امیرعباس کنعانی نژاد

طراحی شبکه لجستیک یکپارچه چند هدفه در محیط قطعیت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی - دانشکده مهندسی صنایع 1392
  امیرعباس کنعانی نژاد   عماد روغنیان

تغییرات سریع اقتصادی و فشار فزاینده حاصل از رقابت های بازار، سیاست های بازیافت محصولات و استفاده مجدد از آن ها و همچنین قوانین دولتی، سازمان ها را به سوی تمرکز بر روی زنجیره تأمین و لجستیک یکپارچه و حلقه بسته هدایت می کنند. یک شبکه لجستیک با ساختار مناسب، فواید رقابتی را برای سازمان ها در بر دارد و به آن ها کمک می کند تا با تغییرات فزاینده محیطی، هماهنگ شوند. این شبکه باید قادر باشد تا محصولات را با کمترین هزینه به دست مشتریان برساند و سطح معینی از خدمت را ارضا کند. همچنین در زمان مناسب محصولات برگشتی را جمع آوری کرده و دوباره به چرخه زنجیره تأمین بازگرداند.در این راستا، طراحی شبکه لجستیکی که بتواند تمامی این نیازها را برآورد کند، توجه زیادی را به خود جلب کرده است. به طور کلی، طراحی شبکه لجستیک شامل تعیین مکان و ظرفیت تسهیلات، موجودی های ایمنی در هر تسهیل و مقدار جریان مواد بین آن هاست. با توجه به تأثیرات متقابلی که تصمیمات سطح استراتژیک، تاکتیکی و عملیاتی در سطح شبکه لجستیک بر یکدیگر دارند، در نظر گیری همزمان آن ها در مسائل طراحی شبکه ها در جلوگیری از به وجود آمدن جواب های محلی امری مهم تلقی می شود. یکپارچه در نظر گرفتن این تصمیمات در مسائل طراحی منجر به حداقل شدن تغییرات بعدی در شبکه و کاهش هزینه های غیرضروری در جهت بهینه سازی جریان در آن می گردد. با توجه به بلند مدت بودن تصمیمات سطح استراتژیک، محیط تصمیم گیری بسیار پویا و تغییرپذیر بوده و در نتیجه عدم قطعیت عضوی جدایی ناپذیر از مسائل طراحی شبکه لجستیک یکپارچه است. با توجه به موارد ذکر شده، در این نوشتار به مسئله طراحی شبکه لجستیک یکپارچه و حلقه بسته در محیط عدم قطعیت پرداخته خواهد شد. بدین منظور، یک مدل برنامه ریزی اعداد صحیح مختلط چند هدفه در محیط فازی بسط داده می شود. این مدل، یک مدل چند محصولی، چند سطحی و چندهدفه برای طراحی شبکه های لجستیک است که در آن با توجه به شکاف موجود در تحقیقات حاضر، تأمین کنندگان به عنوان سطحی مهم در طول شبکه در نظر گرفته شده و با توجه به عامل هزینه ای و همچنین کیفیت مواد اولیه تولیدی انتخاب می شوند. این امر منجر به تسهیل پیاده سازی فلسفه کنترل کیفیت جامع در شبکه زنجیره تأمین می گردد. برای حل این مدل از یک روش ابتکاری ترکیبی بر مبنای منطق فازی و برنامه ریزی آرمانی استفاده می گردد. این روش به صورت کاملاً بازخوردی با تصمیم گیرنده عمل می کند و موجب ایجاد جوابهایی کاملاً مطلوب که مورد رضایت تصمیم گیرنده است، می شود. در این روش تصمیم گیرنده با بکارگیری متغیرهای زبانی در قالب سیستم استنتاج فازی، به صورت کاملاً فعال در فرآیند حصول جواب مطلوب شرکت دارد. کارایی این روش با روش برنامه ریزی آرمانی با رویکرد فازی مقایسه خواهد گردید. نتیجه این مقایسه کارایی بالای روش ارائه شده و ایجاد جوابهایی مطلوب است که رضایت تصمیم گیرنده را حداکثر می کند.