نام پژوهشگر: سیده سپیده جلالی

ارزیابی مدلهای قیمت گذاری چندعاملی کارهارت و چن در بورس اوراق بهادار تهران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1392
  سیده سپیده جلالی   ابراهیم عباسی

با توجه به اهمیت مسئله ریسک و بازده برای سرمایه گذاران وعلاقه مندان به حوزه ی مالی ،ازچند دهه گذشته تا کنون مطالعات زیادی به شناسایی عوامل موثربربازده پرداخته اند که ازجمله ی این عوامل میتوان عاملهای ریسک بازار،اندازه وارزش شرکت رانام برد.اما تحقیقات بعدی دراین زمینه نشان داد عوامل نام برده شده به تنهایی قادر به توضیح تمام ناهمسانی های موجود دربازارهای مالی نیست. بنابراین می بایست عوامل دیگری هم باشند که بربازده تاثیرگذارندوقادرند قدرت توضیحی مدلها را در تبیین مازاد بازده افزایش دهند .دراین راستا دراین پژوهش که در محدوده ی سالهای 1381 تا 1390 در بورس اوراق بهادار تهران انجام گرفته است ،ابتدا تاثیرهریک از عاملهای شتاب و ریسک عدم نقدشوندگی برقدرت توضیحی مدل سه عاملی فاماوفرنچ مطابق با مدلهای پیشنهادی کارهارت و مارسلو مورد بررسی قرارگرفته است،سپس مدل جدید وسه عاملی چن که در ان از عوامل ریسک بازار ،سوداوری وسرمایه گذاری برای تبیین مازاد بازده پرتفولیو استفاده شده است نیز دربورس اوراق بهادار تهران مورد سنجش قرارگرفت ودرمرحله اخر قدرت توضیحی سه مدل مطرح شده در این پژوهش برای پاسخگویی به دو ناهمسانی مطرح در بازارهای مالی که ناشی از اقلام تعهدی شرکتها و رشد داراییهای شرکتها است نیز با یکدیگر مقایسه شدند .برای تجزیه وتحلیل داده ها از مدل رگرسیونی چند متغیره استفاده شد و نتایج ازمون حاکی از وجود یک رابطه معنادار بین تمام عوامل بکاربرده شده در مدلهای این پژوهش که شامل عوامل بازار ،اندازه شرکت،ارزش دفتری به ارزش بازار،شتاب ،ریسک عدم نقدشوندگی،سوداوری و سرمایه گذاری می باشد با مازاد بازده پرتفولیو شد.هریک ازعاملهای شتاب و ریسک عدم نقدشوندگی نیز قدرت توضیحی مدل فاماوفرنچ رابه طورمیانگین به ترتیب 11 و9 درصد افزایش دادند .ازطرفی قدرت توضیحی مدلهای کارهارت و مارسلو در پاسخگویی به ناهمسانی های مطرح شده در این ازمون با یکدیگر برابر و بیشتر از مدل چن بوده است هرچند بیشتر قدرت توضیحی مدلها به خاطر عوامل بازار و اندازه ی شرکت بوده است و سایر عوامل مطرح شده در بالا با توجه به نتایج این پژوهش قدرت توضیحی چندانی در تبیین مازاد بازده ناشی از این ناهمسانی ها ندارند .