نام پژوهشگر: فرهاد شقاقی
فلور رضایی کارگر فرهاد شقاقی
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر اموزش مهارتهای تفکر خلاق و نقادانه بر هویت و تعهد هویت ،مکانیسم های دفاعی و بهزیستی روانشناختی در نوجوانان پسر پایه اول دبیرستان شهر تهران بود. دراین پژوهش ،روش نمونه گیری در دسترس به کار رفت. جامعه اماری پژوهش شامل کلیه نوجوانان پسر پایه اول دبیرستان شهر تهران در سال تحصیلی88- 1387 می باشند. به روش نمونه گیری در دسترس 40 نفر دانش اموز پایه اول از یک دبیرستان غیر انتفاعی پسرانه داوطلب واقع در منطقه 6 اموزش و پرورش تهران که در دو کلاس 20 نفره قرار داشتند انتخاب شدند و با گمارش تصادفی ، یکی از کلاسها گروه ازمایش و دیگری گروه کنترل شد. در مرحله پیش آزمون، ازمودنی ها به پرسشنامه های سبک های هویت برزونسکی ،سبکهای دفاعی dsq-40،بهزیستی روانشناختی ریف فرم 84 سئوالی پاسخ دادند. سپس گروه آزمایش طی 10 جلسه آموزشی 2 ساعته تحت آموزش مهارتهای تفکر خلاق و نقادانه قرار گرفتند ،به گروه کنترل هیچ گونه آموزشی داده نشد. پس از اتمام جلسات آموزشی هر دو گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون ابتدا توسط پرسشنامه های تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم ب و ازمون تفکر خلاق عابدی فرم 60 سئوالی و سپس مجدداٌ با پرسشنامه های سبک های هویت برزونسکی ،سبکهای دفاعی dsq-40 ،بهزیستی روانشناختی ریف فرم 84 سئوالی مورد ازمون قرار گرفتند. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات، با استفاده از نرم افزار spss، روش های آماری - ازمون t مستقل ،تحلیل واریانس چند متغیره و تک متغیره با اندازه گیری مکرر وضریب همبستگی به کار رفتند. سطح معنی داری در کلیه فرضیه ها 0.05 در نظر گرفته شد. نتایج به دست امده ازاین قرار است: اموزش مهارتهای تفکرخلاق وتفکر نقادانه باعث بهبود هویت نوجوانان دبیرستانی گردید. این بهبود به صورت افزایش درنمره سبک هویت اطلاعاتی و تعهد هویت و کاهش در نمره دو سبک هویت هنجاری و مغشوش-اجتنابی نمود پیدا کرد.همچنین اموزش این مهارتها موجب افزایش استفاده از سبک دفاعی رشد یافته گردید که این افزایش در هر چهار مکانیسم زیر گروه این سبک دفاعی یعنی فرونشانی،والایش،شوخی و پیش بینی مشهود بود. کاهش معنی دار در استفاده از دو سبک دفاعی نوروتیک و رشد نایافته پس از اموزش دیده نشد البته درتمام مکانیسمهای دفاعی زیر گروه سبک رشد نایافته شامل دلیل تراشی،فرافکنی،انکار،گسست،ناارزنده سازی،عملی سازی،بدنی سازی،خیالپردازی در خود مانده،پرخاشگری منفعلانه،جابه جایی و جداسازی کاهش معنی دار مشاهده گردید. کاهش تنها درمکانیسم دفاعی دو پاره سازی معنی دار نبود. این اموزش همچنین بهزیستی روانشناختی ازمودنی ها را نیز افزایش داد . این افزایش در تمام زیر مولفه های بهزیستی روانشناختی شامل خودمختاری، تسلط بر محیط، رشد شخصی ،هدفمندی درزندگی، پذیرش خود،ارتباط مثبت با دیگران به وجود امد. در مطالعه رابطه بین متغیرهای وابسته پژوهش این نتایج به دست امد: سبک هویت مغشوش- اجتنابی باسبک دفاعی رشد یافته و بهزیستی روانشناختی رابطه منفی دارد. سبک هویت اطلاعاتی با بهزیستی روانشناختی رابطه مثبت دارد وسبک های دفاعی نوروتیک و رشدنایافته با بهزیستی روانشناختی رابطه منفی دارند.
فاطمه سلامی فرهاد شقاقی
در پژوهش حاضر برای بررسی تاثیر آموزش خانواده بر سلامت روانی والدین کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر، گروه آزمایش ( یک مدرسه ) به روش تصادفی خوشه ای از بین کلیه مدارس شهرشیرازانتخاب شدند . معیار مورد نظر ، برای شرکت دادن نمونه ها در پژوهش ، داشتن فرزند عقب مانده ذهنی بدون هیچ علائم بالینی دیگر و تحصیل کودک در مقطع آمادگی و اول دبستان بود . گروه گواه با توجه به سن زمان بارداری ، میزان تحصیلات مادر، ترتیب تولد و میزان تحصیلات پدر بعد از گرفتن تاریخچه کامل ازوالدین دیگر مدارس ، با گروه کنترل هم تراز شد .سپس کلاس آموزش خانواده ( شامل مشاوره اطلاع رسانی و مشاوره تسهیلی ) به مدت 16 جلسه 2 ساعته برای والدین گروه آزمایش اجرا گردید ، قبل و پس از آموزش ، سلامت روانی هر دو گروه با استفاده از آزمون ghq-28 اندازه گیری شد ، و با استفاده از آزمون t و نرم افزار spss 11/5 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . یافته ها نشان داد که میانگین تفاوت نمرات پیش آزمون- پس آزمون در خرده مقیاس علائم جسمانی ، اضطراب و بی خوابی ، کار کرد اجتماعی ، افسردگی وخیم تفاوت معنی دار در سطح پنج صدم ایجاد کرده است . در کل میانگین تفاوت سلامت عمومی گروه آزمایش بیشتر می باشد و تفاوت معنی دار در سطح پنج صدم است .
ماندانا محمدی فرهاد شقاقی
امروزه آموزش مهارت های فکری بالقوه، یکی از با ارزش ترین حوزه های تحقیق و توسعه ی آموزشی است. چالش برای بهبود تفکر، تعلیم و تربیت کودکان در قلب آموزش و پرورش جای دارد . آموزش فلسفه به کودکان کلیدی طلایی است که می تواند باعث رشد مهم ترین جنبه ی رشدی کودکان، یعنی « تفکر » شود. فلسفه در سطح برنامه ریزی آموزشی می تواند تمام نیازهای حوزه درسی را تأمین کند و به تمامی جنبه های آموزشی و پرورشی غنا بخشد . هدف از این مطالعه بررسی تأثیر آموزش برنامه فلسفه برای کودکان بر بهره هوشی و ریاضیات دانش آموزان سال چهارم ابتدایی است. در این پژوهش با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای مرحله ای 40 نفر از دانش آموزان سال چهارم ابتدایی انتخاب شدند و پس از جایگزینی تصادفی دانش آموزان در دو گروه کنترل و آزمایش، پیش ازمون ها اجرا شد و نتایج ثبت گردید. در مرحله بعد گروه ازمایش به مدت 24 ساعت طی 12 جلسه در طول 1 ماه مورد آموزش قرار گرفت و پس از پایان جلسات آموزشی، پس آزمون ها در مورد هر دو گروه اجرا شد و نتایج ثبت گردید. با مقایسه نتایج به دست آمده و با استفاده از روش آماری کوواریانس اثر بخشی این آموزش در بهره هوشی دانش آموزان 6% و بر ریاضیات آن ها 23% برآورد شد .
لاله وحیدی پریرخ دادستان
در این پژوهش، تحول صلاحیت راهبردی عملیات جمع در کودکان پایه اول ابتدایی شهرستان سیرجان بر اساس آموزش مورد بررسی قرار گرفت. 76 دانشآموز پسر کلاس اولی بهصورت تصادفی انتخاب شدند و آزمون نگهداری ذهنی مفهوم عدد در مورد آنها به اجرا درآمد. سپس بر اساس یک طرح تحقیق آزمایشی پیش آزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل بهصورت تصادفی نیمی از افرادی که واجد نگهداری ذهنی مفهوم عدد و فاقد این مفهوم بودند در گروه آزمایش و نیمه دیگر در گروه کنترل قرار گرفتند (پس از ریزش تعداد آزمودنیها به 71 نفر رسید). پس از آن هر دو گروه با فرم الف «آزمون تفاوتهای فردی در انتخابهای راهبرد جمع» (کرکمن و سیگلر، 1997) مورد ارزشیابی قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش به مدت سه ماه در معرض آموزش قرار گرفت. در مرحله پسآزمون، فرم ب آزمون مذکور و همچنین آزمون نگهداری ذهنی مفهوم عدد در افراد فاقد این مفهوم، در هر دو گروه اجرا شد. بررسی آماری دادههای این پژوهش در سطح توصیفی با محاسبه فراوانی، درصد، میانگین و انحراف استاندارد و در سطح استنباطی با آزمونهای t مستقل، تحلیل واریانس با روش یک بین یک درون آزمودنی و مجذور کای انجام شد. نتایج نشان دادند که آموزش بر میزان فراوانی استفاده از راهبرد بازیابی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تأثیر معناداری داشت و آنرا افزایش داد و بنابراین میزان فراوانی استفاده از راهبردهای پشتیبان در این گروه در مقایسه با گروه کنترل کاسته شد. به رغم آنکه میزان استفاده از بازیابی در گروه آزمایش بهصورت معناداری افزایش یافت، اما متوسط مدت زمان پاسخگویی و فراوانی پاسخهای درست، زمان استفاده از این راهبرد در دو گروه تفاوت معناداری نداشت. افزون بر این وقتی افراد از راهبردهای پشتیبان استفاده کردند، آموزش تأثیر معناداری بر فراوانی پاسخهای درست افراد گروه آزمایش گذاشت. اما این معناداری در رابطه با متوسط مدت زمان پاسخگویی این افراد دیده نشد. به لحاظ تأثیر آموزش بر رشد و پیشرفت کلی افراد در استفاده از راهبردهای پیشرفته، میتوان شاهد تفاوت معنادار دو گروه و سطح پیشرفت بالاتر گروه آزمایش بود. نتایج نشان دادند که دو گروه دانشآموزان واجد نگهداری ذهنی مفهوم عدد و فاقد این مفهوم، از لحاظ سطح صلاحیت راهبردی با یکدیگر تفاوت معناداری ندارند و نهایتاً اینکه آموزش تأثیر معناداری بر تسریع شکلگیری مفهوم نگهداری ذهنی عدد بر دو گروه نداشت.
لاله وحیدی پریرخ دادستان
در این پژوهش، تحول صلاحیت راهبردی عملیات جمع در کودکان پایه اول ابتدایی شهرستان سیرجان بر اساس آموزش مورد بررسی قرار گرفت. 76 دانشآموز پسر کلاس اولی بهصورت تصادفی انتخاب شدند و آزمون نگهداری ذهنی مفهوم عدد در مورد آنها به اجرا درآمد. سپس بر اساس یک طرح تحقیق آزمایشی پیش آزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل بهصورت تصادفی نیمی از افرادی که واجد نگهداری ذهنی مفهوم عدد و فاقد این مفهوم بودند در گروه آزمایش و نیمه دیگر در گروه کنترل قرار گرفتند (پس از ریزش تعداد آزمودنیها به 71 نفر رسید). پس از آن هر دو گروه با فرم الف «آزمون تفاوتهای فردی در انتخابهای راهبرد جمع» (کرکمن و سیگلر، 1997) مورد ارزشیابی قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش به مدت سه ماه در معرض آموزش قرار گرفت. در مرحله پسآزمون، فرم ب آزمون مذکور و همچنین آزمون نگهداری ذهنی مفهوم عدد در افراد فاقد این مفهوم، در هر دو گروه اجرا شد. بررسی آماری دادههای این پژوهش در سطح توصیفی با محاسبه فراوانی، درصد، میانگین و انحراف استاندارد و در سطح استنباطی با آزمونهای t مستقل، تحلیل واریانس با روش یک بین یک درون آزمودنی و مجذور کای انجام شد. نتایج نشان دادند که آموزش بر میزان فراوانی استفاده از راهبرد بازیابی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تأثیر معناداری داشت و آنرا افزایش داد و بنابراین میزان فراوانی استفاده از راهبردهای پشتیبان در این گروه در مقایسه با گروه کنترل کاسته شد. به رغم آنکه میزان استفاده از بازیابی در گروه آزمایش بهصورت معناداری افزایش یافت، اما متوسط مدت زمان پاسخگویی و فراوانی پاسخهای درست، زمان استفاده از این راهبرد در دو گروه تفاوت معناداری نداشت. افزون بر این وقتی افراد از راهبردهای پشتیبان استفاده کردند، آموزش تأثیر معناداری بر فراوانی پاسخهای درست افراد گروه آزمایش گذاشت. اما این معناداری در رابطه با متوسط مدت زمان پاسخگویی این افراد دیده نشد. به لحاظ تأثیر آموزش بر رشد و پیشرفت کلی افراد در استفاده از راهبردهای پیشرفته، میتوان شاهد تفاوت معنادار دو گروه و سطح پیشرفت بالاتر گروه آزمایش بود. نتایج نشان دادند که دو گروه دانشآموزان واجد نگهداری ذهنی مفهوم عدد و فاقد این مفهوم، از لحاظ سطح صلاحیت راهبردی با یکدیگر تفاوت معناداری ندارند و نهایتاً اینکه آموزش تأثیر معناداری بر تسریع شکلگیری مفهوم نگهداری ذهنی عدد بر دو گروه نداشت.
مهدی قربانی داود کریم زادگان مقدم
اداره کل آموزش فنی و حرفه ای استان تهران در مجموع دارای 25 مرکز آموزشی است که از این تعداد 11 مرکز در منطقه جنوب شرقی، 11 مرکز در منطقه جنوب غربی و 3 مرکز در منطقه ی شمال است. در روش نمونه گیری مورد استفاده هفت مرکز آموزش فنی و حرفه ای تهران به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شده اند. روال کار بدین صورت است که شهر تهران به سه منطقه شمال، منطقه جنوب شرق و منطقه جنوب غرب با توجه به تجمیع مراکز آموزشی سازمان تقسیم می گردد. سپس از بین هر منطقه، مراکزی به صورت تصادفی انتخاب می گردد. حال در درون مرکز نیز کارگاه هائی به صورت تصادفی انتخاب خواهد شد. سپس مربیان مراکز انتخاب شده مورد مطالعه قرار می گیرند.در تحقیق صورت گرفته از بین مربیان 92 مربی بطور تصادفی انتخاب گردیدند. در یک جمع بندی کلی می توان چنین اظهار نظر نمود: 1) بین میانگین استفاده از ابزارهای فناوری اطلاعات در حرفه های (it base) و غیر آن اختلاف معنی داری وجود دارد. 2) بین سن مربیان و میزان استفاده از فناوری اطلاعات رابطه وجود دارد، به عبارت دیگر هرچه سن افزایش می یابد میزان استفاده از فناوری اطلاعات کمتر می گردد. (2.68t=) 3) بین سطح تحصیلات مربیان و میزان استفاده از فناوری اطلاعات همبستگی مثبت معنی داری وجود دارد. (r=-0.208) 4) بین سطح دسترسی به امکانات مبتنی بر فناوری اطلاعات و میزان استفاده از فناوری اطلاعات همبستگی مثبت معنی داری وجود دارد.(r=0.304) 5) بین سطح آموزش دیدگی مربیان و میزان استفاده از فناوری اطلاعات همبستگی مثبت معنی داری وجود دارد.(r=0.306)
فریبا طاهری علیرضا آقایوسفی
اثر بخشی مقابله درمانگری بر اضطراب زنان باردار دکتر علیرضا آقایوسفی 1، دکتر فرهاد شقاقی 1، فریبا طاهری 2 بارداری یک دوره زمانی زمینه ساز بحرانهای روانشناختی، زیست شناختی و دگرگونی عاطفی محسوب می شود که با شیوع بالای اختلالات اضطرابی همراه است و با وجود شیوع بیشتر اضطراب نسبت به افسردگی در این دوران ، به مراتب کمتر از افسردگی مورد توجه قرار گرفته است (بروکینگتن 3، مکدونالد و وینسکات ، 2006 ). اضطراب بارداری از فاکتورهای مهم حاملگی است که بطور بالقوه دارای دلالتهای کوتاه مدت و بلندمدت مهمی برای ( بهزیستی مادر و نوزاد وی می باشد(گلین 4، دانکل-اسکاتر، هابل و ساندمن، 2008 پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر بخشی مقابله درمانگری بر کنترل اضطراب حالتی و صفت اضطراب زنان نخست باردار شهر زنجان صورت گرفت. برای جمع آوری داده ها تعداد 60 نفر از زنان باردار دارای سطوح بالاتر اضطراب غربال و در دو گروه (آزمایش و گواه) قرار گرفتند. از آزمودنیها خواسته شد که به پرسشنامه های راههای مقابله ای لازاروس-فولکمن و اضطراب حالت- صفت اشپیل برگر پاسخ دهند. سپس گروه آزمایش در طی 9 جلسه مهارتهای مقابله ای خود را شناسایی و اصلاح نمودند.و 2 جلسه نیز برای همسران آنان آموزش حمایتی و مهارت ارتباطی برگزار شد. بعد از جلسات نیزبعد از یک ماه هر دو گروه مجدداً به پرسشنامه های فوق پاسخ دادند . برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و روش های آماری تحلیل واریانس یکراهه و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که: -1 شرکت در جلسات مقابله درمانی به طور معنی د اری اضطراب حالت و صفت زنان باردار را بهبود می بخشد. -2 اجرای مقابله درمانی مهارتهای مقابله ای آزمودنیها را در مواجهه با موقعیت های تنش افزایش می دهد. -3 زنان باردار دارای سن متوسط نسبت به زنان جوانتر و مسن تر از روشهای مقابله ای کارآمدتری بهره می گیرند. واژه های کلیدی: مقابله درمانی، اضطراب بارداری، اضطراب حالت- صفت، زنان نخست باردار
مژگان شریعتمدار میر تقی گروسی فرشی
تحقیق حاضر به لحاظ روش از نوع توصیفی و همبستگی و به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی می باشد. هدف این تحقیق بررسی رابطه میان عوامل شخصیتی و رضایت شغلی با استفاده از دیدگاههای جدید است. سنجش پنج عامل اصلی شخصیت از طریق پرسشنامه شخصیتی neo-ffi و سنجش رضایت شغلی با استفاده از مقیاس احساس فرد نسبت به شغل (jdi) انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش کارکنان ستاد مرکزی سازمان آب منطقه ای آذربایجان شرقی می باشد.
زهره پارسا معیین علی فتحی آشتیانی
هدف:این تحقیق با هدف بررسی تاثیر ورزش و تفریح درمانی به عنوان نوعی از شیوه های توانبخشی بر وضعیت روانی و رفتاری و علائم مثبت و منفی و در نتیجه کیفیت زندگی بیماران اسکیزوفرنی صورت گرفت. روش پژوهش:در یک مطالعه شبه تجربی از نوع قبل و بعد تعداد 40 بیمار 60-20 ساله مبتلا به اسکیزوفرنی بستری انتخاب شدند و به طور تصادفی (یک در میان)در دو گروه آزمایش (20نفر) وکنترل (20نفر) قرار گرفتند. بیماران مبتلا به فاز حاد بیماری وسایر اختلالات روانپزشکی بر اساس نظر روانپزشک ازمطالعه حذف شدند. در ابتدای پژوهش دو گروه آزمایش و کنترل از نظر متغیرهای سن ، جنس ، تحصیلات و مدت زمان ابتلا به بیماری یکسان سازی شدند. برای کلیه مددجویان قبل از مداخله ابتدا پرسشنامه کیفیت زندگی و پرسشنامه علائم مثبت و منفی آندرسون (sanps) توسط پژوهشگر تکمیل گردید.سپس مداخله به مدت یک ماه روی گروه آزمایش اجرا شد. مجدداً بعد از مداخله دوپرسشنامه مذکور روی کلیه افراد دو گروه تکمیل گردید. یافته ها:استفاده از برنامه های ورزشی وتفریحی باعث افزایش معنادار در کیفیت زندگی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل گردید. استفاده از برنامه های ورزشی وتفریحی باعث کاهش معنادار علائم منفی ومثبت در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل گردید. نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده به نظر می رسد استفاده از برنامه های ورزشی هوازی وتفریح درمانی جهت پیشگیری وکاهش مشکلات ونیازهای بیماران اسکیزوفرن وافزایش سازگاری آنها یک ضرورت محسوب گردد.
گلاره مطیعی علیرضا آقایوسفی
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر مقابله درمانگری براحساس تنهایی، ناامیدی و راهبردهای مقابله ای زنان نابارور در کرمانشاه است. جامعه آماری پژوهش شامل زنان نابارور مراجعه کننده به کلینیک نازایی دکتر چوبساز می باشد. سپس به صورت روش نمونه گیری داوطلبانه 40 نفر از خانمهای نابارور به صورت داوطلبانه از نمونه در دسترس انتخاب شدند و با گمارش تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. در مرحله پیش آزمون خانمهای نابارور (دو گروه) به مقیاس های احساس تنهایی، ناامیدی بک، افسردگی بک (فرم کوتاه، جهت تعیین روایی مقیاس احساس تنهایی و ناامیدی) و پرسشنامه را هبردهای مقابله ای فولکمن- لازاوس پاسخ دادند. در مرحله بعدی، تنها گروه آزمایش طی 8 جلسه(120 دقیقه ای)، تحت مقابله درمانی قرار گرفتند. پس از اتمام جلسات درمانی هر دو گروه آزمایش و کنترل(به طور همزمان) در مرحله پس آزمون و پی گیری(بعد از 4 هفته از اتمام جلسات) با مقیاس هایی که ذکرشد به غیر از مقیاس بک مورد آزمون قرار گرفتند. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار spss، با روش تحلیل واریانس، اندازه گیری مکرر، استفاده شد. نتایج فرضیات پژوهش به شرح ذیل می باشد. - اثر مقابله در مانگری بر روی احساس تنهایی وناامیدی معنی دار بوده و سبب کاهش احساس تنهایی و ناامیدی زنان نابارور در کرمانشاه می شود. - مقابله درمانگری سبب کاهش انزوا، نداشتن فردی صمیمی و افزایش اجتماعی بودن، نداشتن احساس تنهایی زنان نابارور در کرمانشاه می شود. - مقابله در مانگری سبب کاهش نگرش منفی نسبت به آینده، بدبینی، عدم برنامه ریزی در مورد آینده، انتظار شکست زنان نابارور در کرمانشاه می شود. اثر مقابله در مانگری بر روی عدم ثبات فکری زنان نابارور معنی دار نبود. - مقابله در مانگری سبب افزایش کاربرد راهبردهای مقابله خویشتن داری، جستجوی حمایت اجتماعی، مسئولیت پذیری، حل مدبرانه مسئله، باز برآورد مثبت و کاهش کاربرد راهبرد گریز و اجتناب در زنان نابارور در کرمانشاه می شود. اثر مقابله درمانگری بر روی مقابله رویاروی گر و دوری جویی معنی دار نبود. در نهایت ارائه خدمات روان شناسی جهت نتیجه گیری بهتر از درمان و سلامت روان شناختی زنان نابارور ضروری می باشد.
ناهید حاجی ولی زاده فرهاد شقاقی
به منظور بررسی رابطه سبک دلبستگی با شیوه فرزندپروری مادران ایرانی ساکن در ایران و امریکا ،120 مادر ایرانی در امریکا و 103 مادر در ایران پرسشنامه سبک دلبستگی کولینز و رید ( 1990) و پرسشنامه شیوه فرزندپروری بامریند(1976) را تکمیل نمودند. تحلیل داده ها با spss حاکی از رابطه میان دلبستگی و شیوه فرزندپروری مادران است. رابطه دلبستگی ایمن با فرزندپروری اقتدارگرایانه در امریکا 0.18 و فرزندپروری سهل گیرانه 0.23- است. و ضریب همبستگی دلبستگی ایمن با سلطه جوئی در ایران0.24- و ناایمن دوسوگرا با سلطه جوئی 0.29 است.و در سطح 0.05معنا دار است. دلبستگی اغلب مادران در دو کشور ایمن است و مادران با سبک دلبستگی ناایمن دوسوگرا درایران بیشتر از امریکا می باشند. شیوه فرزند پروری مادران در هردو کشور اقتدارگرایانه است. بین دلبستگی مادران در دو کشور تفاوت معنی دار وجود دارد ولی تفاوت میان شیوه فرزندپروری مادران در ایران وامریکا معنی دار نمی باشد. در پیش بینی شیوه فرزندپروری از سبک دلبستگی مادران تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. دلبستگی ایمن پیش بین شیوه فرزندپروری اقتدارگرایانه وسهل گیرانه است و دلبستگی ناایمن دو سوگرا پیش بین فرزندپروری سلطه جویانه است. دلبستگی ایمن تنها3 % از تغییرات شیوه اقتدار گرایانه و 5 % از تغییرات سهل گیرانه را تبیین می کند و4 % از تغییرات شیوه سلطه جویانه بوسیله سبک دلبستگی نا ایمن دوسوگرا تبیین می شود.
مریم رشیدی ظفر مسعود جان بزرگی
چکیده پژوهش حاضر، به عنوان یک پژوهش تمام آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون، با هدف بررسی تأثیر بازی درمان گری بر ارتقاء رفتار اجتماعی مثبت و کاهش رفتار اجتماعی منفی کودکان پیش دبستانی انجام شد. به این منظور تعداد 32 نفرآزمودنی به روش نمونه گیری تصادفی ساده، از میان 131 کودک 6ساله موجود در دو مهدکودک که به صورت قرعه کشی از بین ده مهدکودک شیفت عصر شهرستان ورامین انتخاب شده بودند، برگزیده شده و به صورت تصادفی دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برای غربالگری و اندازه گیری رفتاراجتماعی کودکان به منظور شناسایی و جایگزینی آن ها در گروه های آزمایش و کنترل، از چک لیست مشاهده ای رفتاراجتماعی کودکان(104 سوالی) استفاده گردید. سپس پرسشنامه ارزشیابی رفتار کودک راتر(26 سوالی) برای تمامی کودکان تکمیل شد و به منظور کنترل کلیه متغیرهای مخدوش کننده در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند.داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون t تحلیل شد. نتایج در سطح 0.05p< نشان دهنده اثربخشی بازی درمان گری بر ارتقاء رفتاراجتماعی مثبت و کاهش رفتاراجتماعی منفی کودکان بود. شایان ذکر است که سه فرضیه کاهش رفتار پرخاشگرانه، کاهش بیش فعالی/پرخاشگری و کاهش کمبود توجه در این پژوهش، تحت تأثیر بازی درمان-گری قرار نگرفت. هم چنین طبق یافته فرعی این پژوهش، تأثیر بازی درمان گری بر ارتقاء احترام به قانون و کاهش بیش فعالی/پرخاشگری، کمبود توجه و رفتاراجتماعی منفی بر پسران و در کاهش ناسازگاری اجتماعی بر دختران اثربخش تر بود. بنابراین، بازی درمان گری می تواند در رفتار اجتماعی را در سطح کودکان پیش دبستانی بهبود بخشد و رفتار ناسازگارانه را کاهش دهد.
مرضیه رحمانیان علیرضا آقایوسفی
زندگی زناشویی یکی از جهانی ترین نهادهای بشری است که از دو فرد با خصایص متفاوت تشکیل شده است . همین امر باعث می شود که بسیاری از زوج ها دچار تعارض و خشونت گردند به طوری که خشونت خانگی در حال تبدیل به مسئله ی دلهره آوری شده است و زنان بطور آشکار و پنهان اشکال عمده ی آزار در شبکه ارتباطی خانواده را تجربه می کنند . خشونت خانگی علاوه بر آسیب های جسمی منجر به علائم روان شناختی همچون افسردگی و عزت نفس پایین می شود . یکی از متغیرهایی که نقش تعیین کننده ای در وقوع نشانه های افسردگی و ناامیدی در این زنان دارد میزان کارایی راهبردهای مقابله است . پژوهش حاضر به بررسی تأثیر درمان مقابله درمانگری در کاهش اثرات سوء خشونت خانگی می پردازد بدین منظور از میان 40 نفر از زنان مراجعه کننده به کلانتری های 16 گانه شهر اصفهان در خواست شد تا در این پژوهش همکاری کننده و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند سپس هر دو گروه به پرسشنامه های جمعیت شناختی ، شدت سوء استفاده ، پرسشنامه افسردگی بک ، پرسشنامه ناامیدی بک ، پرسشنامه راههای مقابله ای به عنوان پیش آزمون پاسخ دادند و پس از انجام مداخلات درمانی نیز همین پرسشنامه ها به عنوان پس آزمون اجرا گردید .
آذر زندی مجید صفاری نیا
چکیده این پژوهش با هدف، اعتباریابی،رواسازی وهنجاریابی پرسشنامه برانگیختگی وکاهش ناهماهنگی (هارمون-جونز،2009) در میان دانشجویان دانشگاه پیام نور تهران ، در نمونه ای به حجم528 نفر با روش نمونه- گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند،اجرا شد.ابزار پژوهش راپرسشنامه برانگیختگی وکاهش ناهماهنگی(darq) و پرسشنامه افسردگی بک (bdi_ii )(بک وبراون و استیر،2000،غرایی، 1382) تشکیل داد .ابتدا پرسشنامه(darq) بر روی یک گروه آزمایشی (40نفر) اجرا شد ، همبستگی درونی گویه ها نشان داد که سه گویه با بقیه گویه های پرسشنامه همبستگی منفی یا ضعیفی دارند . ضریب آلفای کرنباخ برای کل پرسشنامه برابر با 827/0 بود . نتایج تحلیل مولفه های اصلی (pc) با استفاده از چرخش پروماکس نشان دادکه پرسشنامه از شش عامل تشکیل شده است .شاخص های برازش تحلیل عاملی تاییدی به وسیله نرم افزارamos وجود شش عامل را تایید کرد . برای بررسی ساختار عاملی ، نتایج مقایسه مدل تحلیل عاملی مرتبه دوم نشان داد ،که مدل دو عاملی مرتبه دوم برازش بیشتری نسبت به مدل یک عاملی مرتبه دوم دارد.هم چنین همبستگی مثبت و معناداری بین پرسشنامه افسردگی بک و خرده مقیاس برانگیختگی و همبستگی منفی بین پرسشنامه افسردگی بک و خرده مقیاس کاهش ناهماهنگی بدست آمد . واژه های کلیدی: ناهماهنگی شناختی – برانگیختگی ناهماهنگی – کاهش ناهماهنگی – پایایی – روایی –
فوزیه السادات حسینی احمد علیپور
چکیده پژوهش حاضر به منظور مقایسه ویژگیهای شخصیتی، سلامت روان شناختی و تصویر بدنی داوطلبان و غیرداوطلبان جراحی زیبایی و زنان جراحی شده در شهر تهران در سال 88 انجام شد. بدین منظور از میان جامعه آماری زنان داوطلب جراحی زیبایی و جراحی کرده، تعداد 200 نفر(هر کدام 100 نفر) با روش نمونه گیری در دسترس، از چند کلینیک جراحی زیبایی در شهر تهران انتخاب شدند. جهت مقایسه این افراد با جمعیت غیرداوطلب، یک نمونه 100 نفری نیز از زنان غیرداوطلب که از لحاظ سن، تحصیلات و وضعیت تأهل با دوگروه همتا شده اند از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آنها پرسشنامه های استاندارد سلامت عمومی28ghq ، شخصیت neo-efi و روابط چند بعدی بدن- خود را تکمیل نمودند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند عاملی و رگرسیون و جهت مقایسه و بررسی فرضیه ها از آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05/0? ? استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد بین ویژگیهای شخصیتی، سلامت روان شناختی و برخی ابعاد تصویر بدنی(ارزشیابی قیافه، وزن ذهنی و رضایت بدنی) در سه گروه تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج رگرسیون چندمتغیری گام به گام نشان داد که در پیش بینی سلامت روانشناختی به طور کلی متغیرهای ویژگیهای شخصیت (برونگرایی، نوروزگرایی، وظیفه شناسی، تجربه پذیری و مقبولیت) و از ابعاد تصویر بدنی(ارزشیابی قیافه و جهت گیری تناسب اندام)از بیشترین نقش برخوردار هستند. کلید واژه ها:سلامت روان شناختی، ویژگیهای شخصیت، تصویر بدنی و جراحی زیبایی
رضا فراوانی احمد علی پور
این تحقیق به منظور مقایسه مداخله روانشناختی آرامش عضلانی با تصویرسازی ذهنی هدایت شده در کاهش درد و بهبودی شاخصهای عملکردی ایمنی در کودکان سرطانی انجام شده است. برای تعیین نمونه از میان مراجعه کنندگان به درمانگاه سرطان خون بیمارستان فوق تخصصی کودکان حضرت علی اصغر (ع) در تهران 30 نفر بصورت تصادفی انتخاب و به سه گروه ده نفره آرامش عضلانی، تصویرسازی ذهنی هدایت شده و گروه کنترل تقسیم شدند. آزمون میزان شدت احساس درد پزشکی وارنی و تامپسون (vas) ومیزان شاخصهای عملکرد ایمنی، گلبول سفید، گلبول قرمز ، پلاکت در آزمایش خون قبل و بعد از مداخله اندازه گیری و مقایسه شدند. نتایج تحلیل آماری نشان داد که،در سطح معنی داری05 /0= آرامش عضلانی در آزمودنی ها موجب کاهش احساس درد می گردد.همچنین تصویرسازی ذهنی درسطح معنی داری 5%= همین اثر را ایجاد کرد. تحلیل واریانس چند متغیره نیز (5%= ،140/4= f) همین نتیجه را مدلل نمود .اما شا خصهای ایمنی تغییر معنی داری نشان نداد به بیان دیگر آرامش عضلانی و تصویر سازی ذهنی در این شاخص ها تاثیر معنی داری ندارند .
فریبا رضوی فرهاد شقاقی
پژوهش حاضر برای ارزیابی مهارت مدیریت زمان دانش آموزان دبیرستانی ،از طریق ساخت وهنجاریابی پرسش نامه مدیریت زمان وبررسی رابطه آن بااضطراب،عملکرد تحصیلی وسلامت روان انجام گردید. برای این منظور نمونه ای با حجم 350 نفر به صورت چند مرحله ای از بین دانش آموزان دبیرستان های دخترانه منطقه 16 آموزش وپرورش تهران انتخاب شدند،سپس پرسشنامه مدیریت زمان که دارای 32 سئوال بر پایه مقیاس لیکرت با درجات 0 تا 4 بود بر روی آنها اجرا گردید. یافته ها نشان داد که گویه های پرسشنامه با ضریب 0.9= a همگونی دارند .بااستفاده از تحلیل عاملی اکتشافی سه عامل برای مجمو عه 32 ماده ای پرسشنامه مدیریت زمان به نام های 1- برنامه ریزی 2-تعلل 3- وقت کشی استخراج گردید.با توجه به عوامل مذ کور،پرسشنامه مدیریت زمان که در این پژوهش بکار رفت به گونه کلی عوامل موثر بر مدیریت زمان را با توجه به نظرات تریسی و پیشینه های مطالعاتی پوشش میدهد . همچنین این پژوهش نشان داد که مدیریت زمان با اضطراب ارتباط معنادار دارد و عامل دوم مدیریت زمان (تعلل) به میزان 30.4 در صداز تغییرات اضطراب را تبیین می نمود .برای تعیین معناداری ارتباط مدیریت زمان و عملکرد تحصیلی از میانگین نمرات ترم اول دانش آموزان استفاده شد،نتایج نشان دادکه مدیریت زمان توانایی تبیین 43.5 در صد از تغییرات عملکرد تحصیلی را داراست. از طرف دیگر میزان بکار گیری مهارت های مدیریت زمان با میزان سلامت روان رابطه معنی دار داشت به عبارت دیگرهرچه نمره مدیریت زمان فردبالاتر باشد سلامت روان او بیشتر است.
فهیمه زارع هرفته فرهاد شقاقی
این پژوهش مطالعه ای نیمه تجربی برای تعیین تأثیر گروه درمانی بر میزان افسردگی بیماران دیالیزی تحت درمان با همودیالیز است. 40 نفر از بیماران دیالیزی بیمارستان طالقانی تهران که دارای خصوصیات نمونه پژوهش بودند به روش تصادفی انتخاب شده و به دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابتدا هر دو گروه به وسیل? پرسشنامه های اطلاعات دموگرافیک و تست افسردگی dsmiv و بک مورد سنجش قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش تحت گروه درمانی به تعداد 11 جلسه و دوبار در هفته قرار گرفتند در پایان میزان افسردگی آنان از طریق اجرای پرسشنامه های آزمون افسردگی (بک و dsmiv) در هر دو گروه تعیین شد و داده ها از طریق آزمون t مستقل و تحلیل کوواریانس چند متغیری و آزمون غیر پارامتریک کروسکال والیس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که در سطح معنی داری افسردگی گروه آزمایش کمتر از گروه گواه است و این نتیجه نشان دهنده تأثیر گروه درمانی بر کاهش افسردگی است. همچنین یافته ها تأیید کردند که هرچه مدت دیالیز افزایش یابد میزان افسردگی در بیماران دیالیزی بیشتر می گردد.
سمیه صمدی فرهاد شقاقی
در پژوهش حاضر برای بررسی رابطه بین راهبردهای مقابله ای و میزان شدت نشانه های اختلال استرس پس از سانحه در دختران فراری 150 نفر از دختران فراری ساکن در موسسات نگهداری بهزیستی مشهد به صورت نمونه های تصادفی در دسترس از بین 540 نفر دختر ساکن در موسسات انتخاب شده و برای اندازه گیری متغیر های تحقیق از پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن (1985 )و پرسشنامه مصاحبه(p.t.s.d) تجدید نظر شده میلر و زللی (1998) استفاده شد . با استفاده از رگرسیون چند متغیره و واریانس ترکیبی در سطح معنی داری 5./0> نتایج زیر حاصل شد: بین میزان روش های مقابله ای رویاروگری، فاصله گیری، پذیرش مسئولیت وگریزـ اجتناب با شدت نشانه های(p.t.s.d) همبستگی مثبتی وجود دارد و روش های مقابله ای خود کنترلی، حمایت اجتماعی، حل مساله و ارزیابی مجدد با شدت نشانه های اختلال استرس پس از سانحه همبستگی منفی دارد همچنین می توان بر اساس راهبردهای مقابله ای اجتناب ـ گریز وخود کنترلی( (p.t.s.d را پیش بینی کرد و نتایج مقایسه دختران عادی و فراری نشان داد که دختران فراری راهبردهای رویاروگری، فاصله گیری ،گریزـ اجتناب را بیشتر و راهبردهای خود کنترلی، حمایت اجتماعی، حل مساله و ارزیابی مجدد را کمتر از دختران عادی مورد استفاده قرار می دهند و در استفاده از راهبرد پذیرش مسئولیت تفاوت معنا داری بین این دو گروه مشاهده نگردید
مهناز شریفیان فرهاد شقاقی
این پژوهش به بررسی تاثیر برنامه ارتباط زوج ها بر افزایش کیفیت زندگی و صمیمیت زناشویی می پردازد. و از نوع نیمه تجربی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. بدین منظور به روش نمونه گیری در دسترس تعداد چهل نفر از زنان ناراضی مراجعه کننده به مرکز مشاوره سپهر به روش تصادفی ساده بیست نفر در گروه آزمایش و بیست نفر در گروه کنترل قرار گرفتند و سپس مقیاس های سنجش پرسشنامه صمیمیت در ازدواج و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی به عنوان پیش آزمون توسط هر دو گروه تکمیل گردید. به گروه آزمایش در دوازده جلسه که هفته ای یک بار و هر بار یک و نیم ساعت بود آموزش برنامه ارتباط زوجین داده شد ولی به گروه کنترل هیچ گونه آموزشی داده نشد پس از اتمام جلسات آموزشی مجدداً مقیاس های سنجش پرسشنامه صمیمیت در ازدواج و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی توسط هر دو گروه به عنوان پس آزمون تکمیل گردید. نتایج آزمون t زوجی و تحلیل کوواریانس نشان داد که بین نمرات کیفیت زندگی و صمیمیت زناشویی در پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش اختلاف معنی داری وجود دارد (05/0 (p < ، اما نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه کنترل اختلاف معنی داری را نشان نمی داد (05/0 (p > . همچنین نتایج آزمون tدو نمونه ای مستقل نشان داد که بین نمرات پس آزمون گروه کنترل و گروه آزمایش اختلاف معنی داری وجود دارد (05/0 (p < ، این نتایج تأیید می کنند که برنامه ارتباط زوج ها بر بهبود صمیمیت زناشویی و کیفیت زندگی زنان ناراضی موثر بوده است.
نادر تاری برازین حسین زارع
چکیده هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت های فراشناختی بر حافظه آزمایشگاهی و روزمره صورت گرفته است. روش مطالعه: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. 60 نفر از دانشجویان سال اول مقطع کارشناسی دانشگاه تبریز به روش تصادفی از بین 200 دانشجویی که در پرسشنامه فراشناخت کمترین نمره را بدست آورده بودند انتخاب شدند و در دو گروه آزمایشی و کنترل به روش تصادفی جایگزینی شدند. گروه آزمایشی طی ده جلسه تحت مداخله آموزشی با فراشناخت درمانی ولز قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز (mcq-30)، پرسشنامه حافظه روزمره و پرسشنامه حافظه آزمایشگاهی گردآوری و با استفاده از نرم افزار spss.17 و روش های آمار توصیفی (میانگین- انحراف معیار؛ فراوانی درصد و تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: بر اساس نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر اثر متقابل بین گروهی آموزش مهارت های فراشناختی در دو گروه در حافظه آزمایشگاهی معنی دار نبود. اما اثر متقابل بین گروهی آموزش مهارت های فراشناختی در حافظه روزمره معنی دار بود (01/0=p). نتیجه گیری: آموزش مهارتهای فراشناختی موجب کاهش خطاهای حافظه روزمره و افزایش عملکرد حافظه آزمایشگاهی می شود.
ندا متانی بورخیلی فرهاد شقاقی
هدف از انجام این پژوهش، هنجاریابی آزمون بین المللی زبان فارسی در ایران است. بسیاری از زبان های دنیا مانند انگلیسی، آلمانی، فرانسه از مدت ها قبل دارای آزمونی استاندارد هستند که در کشورهای مختلف برگزار می شود، درحالی که درخصوص زبان فارسی جای خالی یک آزمون استاندارد برای سنجش مهارت های زبانی فارسی آموزان به چشم می خورد. از این رو در کانون زبان ایران برای نخستین بار آزمونی استاندارد توسط گروهی از مولفان تألیف شده است. این آزمون دارای سه بخش شنیدن، دستور و خواندن و واژگان است. مجموعاً 100 سوال و 100 نمره دارد که این نمرات براساس شیوه ی اکتفل از 0 تا 10 سطح بندی می شوند و در نهایت سطح آزمون دهنده مشخص خواهد شد. این آزمون برای 50 نفر از خارجیان فارسی آموز سطح متوسط در موسسه ی دهخدا، دانشگاه شاهد و مدرسه المهدی قم اجرا شد. میانگین سنی این افراد 26 سال و 9 نفر خانم و 41 نفر آقا از ملیت های مختلف بودند. در این پژوهش حجم جامعه و نمونه نیز یکی بوده است. در تحلیل آزمون، فراوانی و درصد پاسخ های درست به هر سوال مشخص شد و به منظور هنجاریابی و تعیین میزان روایی و پایایی ، ضریب همبستگی هر سوال با سوالات دیگر در آن مهارت سنجیده شده و نیز ? کرونباخ برای هر مهارت و کل سوالات بدست آمد. در ادامه سوالاتی که ضریب همبستگی پایینی با دیگر سوالات آن بخش داشتند، تحلیل شدند و علت آن بررسی شد و پیشنهاداتی برای افزایش ضریب همبستگی ارائه شد. هم چنین ? کرونباخ هر مهارت ( شنیدن: 814/0، دستور: 816/0، خواندن و واژگان: 913/0) و کل سوالات 945/0 بود که پایایی مناسب این آزمون را نشان می داد. در پایان مقایسه ای بین مهارت های مورد سنجش، محتوا، تعداد سوالات و شیوه ی نمره دهی این آزمون با آزمون های زبان های دیگر انجام شد تا از این طریق نیز میزان اعتبار آزمون سنجیده شود. نتایج این مقایسه نیز نشان داد از لحاظ تجزیه و تحلیل آزمون شناسی، این آزمون از اعتبار مناسبی برخوردار است.
زهرا محجوبی فرهاد شقاقی
اثربخشی به کارگیری راهبردهای مداخله شناختی- رفتاری در بهبود و درمان اختلال هجی و دیکته نویسی دانش آموزان پسر دوم ابتدایی ناتوان در یادگیری شهر مشهد این پژوهش با هدف اثربخشی به کارگیری راهبردهای مداخله شناختی- رفتاری در بهبود و درمان اختلال هجی و دیکته نویسی دانش آموزان پسر دوم ابتدایی ناتوان در یادگیری شهر مشهد انجام شد. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از دانش آموزان پسر نادرست نویس بود که در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل(15 نفر) به طور تصادفی جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش تحت یک دوره 10 جلسه ای آموزش درمانی از طریق ارائه روشهای مبتنی بر شناختی- رفتاری و با تأکید بر راهبردهای خودآموزی، خود نظارتی و خود ارزیابی قرار گرفتند و در این مدت، گروه کنترل برنامه عادی توان بخشی مرکز را طبق معمول گذشته دریافت نمود. داده های پژوهش با استفاده از مقیاس محقق ساخته و دیکته نویسی و هجی کردن گردآوری شد و اندازه گیری متغیر وابسته برای هر دو گروه قبل و بعد از اجرای مداخله انجام گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل نمره های تفاوت نشان داد که مداخله شناختی- رفتاری که شیوه ای خودآموز در یادگیری است سبب بهبود فرایند بیان نوشتاری دانش آموزان نادرست نویس و افزایش سرعت روان نوشتن آنها است.
حسین فروغی اصل فرهاد شقاقی
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی، سخت رویی و انگیزش درونی با میزان موفقیت کارآفرینان بود. روش: این پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی بوده و به این منظور تعداد 69 نفر ( مرد = 64 ، زن = 5 ) از کارآفرینان استان آذربایجان شرقی بصورت تصادفی ساده انتخاب شدند. آزمودنی ها برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه، به 3 پرسشنامه نئو – فرم کوتاه، مقیاس سخت رویی کوباسا و مدی و پرسش نامه انگیزش درونی ریان و دسی پاسخ دادند، برای اندازه گیری میزان موفقیت کارآفرینان از رابطه محقق ساخته استفاده شد.داده های به دست آمده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از مطالعه نشان داد، میزان موفقیت کارآفرینان تنها با ویژگی گشودگی به تجربه همبستگی مثبت ( 225/0+) در سطح معنی داری (0334/0) دارد و با دیگر ویژگی های مورد مطالعه همبستگی در سطح معنی داری قابل قبول ندارد. نتیجه گیری: این نتایج نشان می دهند که رویکرد ویژگی های شخصیتی در مطالعه کارآفرینان نه می تواند به عنوان بهترین رویکرد تلقی شود و پژوهش های آینده باید به رویکردهای دیگری مانند رویکردهای تعاملی، توجه بیشتری نشان دهند
آزاده زمزمی احمد علی پور
پژوهش حاضر به منظور اثربخشی مداخله رفتاری، آموزش اندیشه ورزی( ذهن آگاهی) و پذیرش بی قید و شرط بر تصویر بدنی منفی، خودپنداشت و کیفیت زندگی گروهی از دانشجویان دانشگاه پیام نور انجام گرفته است. پس از اجرای پرسشنامه چند بعدی روابط بدن – خود(mbsrq)، تعداد 30 آزمودنی دختر با میانگین سنی 24 سال و 8 ماه و دامنه سنی 37-20 سال که نمرات کل آنها در پرسشنامه چند بعدی روابط بدن – خود کمتر از 160 و در زیر مقیاس رضایت از نواحی بدن کمتر از 33 بود انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفره جایگزین شدند. آزمودنیهای هر دو گروه به کلیه گویه های پرسشنامه چند بعدی روابط بدن – خود(mbsrq)، مقیاس ارزیابی تصویربدنی، پرسشنامه خودپنداشت بک و پرسشنامه کیفیت زندگی قبل از مداخله و پس از مداخله پاسخ دادند. پس از اجرای 12 جلسه مداخله رفتاری، آموزش ذهن آگاهی و پذیرش بی قید و شرط، تحلیل یافته ها با استفاده از نسخه 16 نرم افزار آماری spss آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری بین گروههای آزمایش و کنترل در زمینه تصویر بدنی و خودپنداشت وجود دارد و نشان دهنده بهبود تصویر بدنی و مولفه های آن(رضایت از نواحی بدنی، گرایش به تناسب، ارزیابی تناسب، ارزشیابی ظاهر و دلمشغولی نسبت به اضافه وزن) و خودپنداشت آزمودنیها بود. هچنین نتایج یافته ها نشان داد که کیفیت زندگی آزمودنیهای گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل تغییر یافته اما این تغییر در سطح معناداری نبود. با توجه به یافته های فوق می توان گفت مداخله رفتاری، آموزش ذهن آگاهی و پذیرش بی قید و شرط با اصلاح مولفه های رفتاری و شناختی مرتبط با تصویر بدنی باعث بهبود قضاوت افراد نسبت به بدن خود و ادراک بهتر و نزدیک تر آن به حالت واقعی شده و منجر به افزایش رضایت بدنی و خودپنداشت افراد می شود.
سعیده داودی تبریزی علیرضا آقا یوسفی
پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی زوج درمانی کوتاه مدت خودتنظیمی بر ارتقاء سازگاری زناشویی و شیوه های حل تعارض ارتباطی دانشجویان متاهل صورت گرفت. در یک مطالعه نیمه تجربی تعداد 20 زوج دانشجوی متاهل از میان کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور تبریز انتخاب و در یکی از دو گروه آزمایشی و گروه کنترل (10 زوج گروه آزمایشی، 10 زوج گروه کنترل) جایگزین شدند. از پرسشنامه سازگاری زناشویی لاک- والاس و مقیاس شیوه حل تعارض ارتباطی "رحیم" برای جمع آوری داده ها استفاده شد. تحلیل داده ها به کمک روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، تی تست مستقل، و ضریب همبستگی پیرسون انجام شد. نتایج نشان داد که اثر تعاملی مراحل آزمون با گروه در سازگاری زناشویی و سبک های حل تعارض همراهانه، حاضر خدمتی، اجتنابی، مصالحه گرانه، معنی دار بود. اما اثر تعاملی مراحل آزمون و جنسیت در سازگاری زناشویی و هیچ کدام از سبک های حل تعارض معنی دار نبود. زوجین کمتر از سه سال زندگی مشترک، در سبک اجتنابی از میانگین بیشتری برخوردار بودند. بین شیوه های حل تعارض ارتباطی سازنده و سازگاری زناشویی همبستگی مثبت وجود داشت. بین سبک های حل تعارض ارتباطی غیرسازنده و سازگاری زناشویی همبستگی منفی وجود داشت.
میترا رضایت علی فتحی آشتیانی
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه پایبندی مذهبی ، جهت گیری مذهبی و سخت رویی در بین همسران شهدا و زنان سرپرست خانوار بود. روش: در یک مطالعه علّی- مقایسه ای،200 نفر (100 نفر همسرشهید و100 نفر زن سرپرست خانوار) به شیوه نمونه گیری دردسترس، انتخاب شدند. ابزار های استفاده شده: پرسشنامه پایبندی مذهبی جان بزرگی (1387)، پرسشنامه جهت گیری مذهبی آلپورت (1963) و دیدگاه های شخصی ، کوباسا (1987) بودند. یافته ها: داده های بدست آمده با روش های ضریب همبستگی و آزمون t مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. یافته های بدست آمده نشان داد: در این پژوهش پایبندی مذهبی و جهت گیری مذهبی درونی همسران شهدا بیشتر اززنان سرپرست خانوار بود. درحالی که میزان جهت گیری مذهبی بیرونی و سرسختی در زنان سرپرست خانوار بیشتر از همسران شهدا بود. همچنین همبستگی بین جهت گیری مذهبی درونی و سرسختی ومولفه های آن (بجز مبارزه جویی) معنا دار بود. و همبستگی بین جهت گیری بیرونی و ابعاد سرسختی معکوس بود.
فرح زمان نصیر تفرشی فرهاد شقاقی
این تحقیق به منظور مقایسه عادات و نگرشهای غذایی ، شاخص توده بدنی ، میزان افسردگی استرس و اضطراب درزنان با دیسمنوره و زنان بدون دیسمنوره انجام شده است . برای تعیین نمونه از میان مراجعه کنندگان به مراکز سلامت شهر کرج که مبتلا دیسمنوره بودند تعداد 98 نفر بطور تصادفی انتخاب و سپس از میان دانشجویان دانشگاه پیام نور نیز 98 نفر که بدون دیسمنوره بودند انتخاب گردیدند . پرسشنامه های عادات غذاخوردن کوکر و راجر ، آزمون نگرش تغذیه ، مقیاس اختلالات تغذیه اهواز، مقیاس افسردگی ، اضطراب ، استرس ( dass) ، پرسشنامه شدت درد قاعدگی توسط دو گروه جواب دهی شده وسپس bmi هردو گروه محاسبه گردید . نتایج آماری بدست آمده درمورد شاخص توده بدنی با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یکراهه (anova) نشان دهنده عدم تفاوت معنی دار در میزان شاخص توده بدنی زنان دارای دیسمنوره و زنان بدون دیسمنوره است . در مورد عادات و نگرشهای غذایی نیز هیچگونه تفاوت معنا داری در دوخرده مقیاس نگرانی درباره وزن و بازداری بدست نیامد اما میان نمرات آزمودنی ها دو گروه درخرده مقیاس پرخوری تفاوت معنادار وجود دارد . بدین معنی که پرخوری درآزمودنی های بدون دیسمنوره بیشتراست . درهمچنین نتایج آماری درمورد مقایسه دو گروه از نظر اضطراب ، استرس و افسردگی حاکی از آن است میان نمرات اضطراب و استرس زنان دارای دیسمنوره زنان بدون دیسمنوره تفاوت معنادار وجود دارد . بدین معنی که اضطراب و استرس زنان دارای دیسمنوره از زنان بدون دیسمنوره بیشتر است اما میان نمرات افسردگی دو گروه تفاوت معنی دار وجود ندارد .
فاطمه شکری احمد علی پور
این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش مدیریت تعلل بر استرس ادراک شده، حرمت خود، مولفه های فراشناخت و عملکرد تحصیلی دانشجویان دختر انجام شد. مراجعان داوطلب، در نهایت 30 نفر( با میانگین سن 33 سال و 8 ماه ) پس از اجرای پرسشنامه تعلل در میان آزمودنی که نمرات تعلل آنها بالاتر از 30 بود انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش( 15 نفر ) و کنترل( 15 نفر ) به طور تصادفی جایگزین شدند. آزمودنی-های گروه آزمایش تحت یک دوره 10 جلسه ای آموزش مدیریت تعلل قرار گرفتند. تعلل، حرمت خود، استرس ادراک شده، مولفه های فراشناخت در دو گروه آزمایش و گواه، قبل و بعد از اجرای درمان اندازه گیری شد. تحلیل داده ها با استفاده از نسخه شانزدهم نرم افزار spss روش تحلیل واریانس یک راهه و نشان داد که آموزش مدیریت تعلل باعث افزایش حرمت خود، کاهش استرس ادراک شده، بهبود تعلل و تغییر برخی از مولفه های فراشناختی می شود . نتیجه گیری کلی عبارت است از اینکه بازسازی شناختی، هدایت خودگویی، تنش زدایی و سایر مولفه های مدیریت تعلل می تواند باعث بهبود پیامدهای مثبت روان شناختی در افراد تعلل-کننده شود. واژه های کلیدی: تعلل، حرمت خود، استرس ادراک شده، فراشناخت و عملکرد تحصیلی.
فرزانه پریمن احمد علی پور
این پژوهش به منظور بررسی تأثیر آموزش مهارت های جرأت ورزی تحصیلی بر افزایش خود اثربخشی تحصیلی، سخت رویی تحصیلی و تغییر عملکرد قلبی-عروقی دانشجویان پیام نور تهران در سال تحصیلی 89-1388 صورت گرفت. بدین منظور تعداد 40 نفر که دارای خصوصیات نمونه پژوهش بودند به روش نمونه گیری در دسترس از میان داوطلبان انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه جرأت ورزی شرینک، پرسشنامه خود اثربخشی تحصیلی شقاقی و پرسشنامه ی سخت رویی تحصیلی بنیشک ولوپز و ثبت عملکرد قلبی-عروقی قبل و بعد آموزش جرأت ورزی بودند. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است و داده های به دست آمده با روش اندازه گیری های مکرر و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار رفت. یافته های تحقیق بیانگر آن است که نخست، بین آموزش جرأت ورزی و تفکر خود اثربخشی دانشجویان در گروه آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد(05/0a?)، یعنی نمره بالا در جرأت ورزی باعث تقویت خود اثربخشی آنها شده است. دوم، بین آموزش جرأت ورزی و سخت رویی تحصیلی دانشجویان در گروه آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد(05/0a?)، یعنی آموزش جرأت ورزی در افزایش نمرات سخت رویی تحصیلی آنها نقش داشته است. سوم، بین آموزش جرأت ورزی و بهبود عملکرد قلبی- عروقی دانشجویان در گروه آزمایش تفاوت معناداری وجود داشت، به عبارت دیگر آموزش مهارت های جرأت ورزی سبب می شود تا فشار خون دانشجویان متعلق به گروه آزمایشی به سمت حالت طبیعی یعنی 12 روی 8 میل نماید.
محدثه ایرانپور فرهاد شقاقی
پس از جمع آوری پرسشنامه ها از هر دو گروه ( 81 نفرمعتاد و 90 نفر غیر معتاد ) با استفاده از نرم افزار آماریspss ، آزمون های آماری t مستقل ، همبستگی پیرسون و رگرسیون بر روی داده های حاصله از پرسشنامه ها، انجام گرفت . نتایج حاکی از این است که افراد معتادو غیر معتاد درتمامی متغیرها ( طرحواره ناسازگار اولیه ، سبک تصمیم گیری منطقی و سبک اسنادی و درماندگی آموخته شده) با یکدیگر تفاوت معنی داری دارند. بین درماندگی آموخته شده و و دفعات ترک رابطه مستقیم مشاهده شد و همچنین بین طرحوارهای ناسازگار اولیه و سبک تصمیم گیری منطقی با درماندگی آموخته شده در افراد معتاد رابطه وجود دارد . یافته های این پژوهش لزوم توجه بیشتر به مسائل شناختی و روانشناختی معتادان را در امر درمان و پیشگیری می رساند.
رقیه فتحی فرهاد شقاقی
چکیده: هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه حافظه (کوتاه مدت، بلند مدت و بصری) در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 و افراد سالم می باشد. روش: روش پژوهش از نوع علی مقایسه ای است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 ساکن شهرستان پارس آباد و روستاهای اطراف آن تشکیل می دهند. از بین این جامعه، 40 نفر از بیماران مراجعه کننده به پزشکان متخصصین داخلی و پزشکان خانواده که در شهرستان پارس آباد و روستاهای اطراف آن مشغول طبابت بودند، انتخاب شدند و افراد عادی با این بیماران از نظر متغیرهای جمعیت شناختی همتاسازی شدند و دو گروه با استفاده از پرسشنامه های جمعیت شناختی و حافظه وکسلر (wms) مورد آزمون قرار گرفتند و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون t گروه های مستقل استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین بیماران دیابتی و افراد عادی در حافظه دراز مدت و حافظه بصری تفاوت معنادار وجود دارد (01/0 > p) اما این دو گروه در حافظه کوتاه مدت تفاوتی با هم نداشتند و تفاوت بین دو گروه معنادار نبود (01/0< p). نتیجه-گیری: این نتایج تاثیر بیماری دیابت در تغییرات شناختی را بخصوص در حافظه درازمدت و بصری، بیش از پیش برجسته می سازد. در واقع می توان گفت در اثر بیماری دیابت عملکردهای مختلف بدن بیمار با اختلال مواجهه می شود که عملکرد شناختی به خصوص حافظه، از آن جمله می باشد. کلمات کلیدی: دیابت نوع 2، حافظه دراز مدت، حافظه کوتاه مدت، حافظه بصری abstract the present study compares memory (short-term, long- term and visual) in patients with type 2 diabetes and healthy (ordinary) people. the study method is of casual-comparative kind. the statistical population consists of all patients with type 2 diabetes living in the pars abad city and its surrounding villages. of this population, 40 patients were selected, referred to medical specialists and family physicians practiced in the city of pars abad and its surrounding villages. and ordinary people were cloned with these patients in terms of demographic variables and two groups were tested using demographic questionnaire and the wechsler memory (wms) and for data analysis, descriptive statistics and independent groups t-test was used. findings showed that, there are significant differences among diabetics and ordinary people on long-term memory and visual memory (p<0.01), but these two groups did not differ in short-term memory and the difference between them was not significant (p>0.01). these results make the impact of diabetes on cognitive changes more prominent, especially in long-term visual memory. it can be said that the different body functions in patients with diabetes get impaired, which, cognitive function, particularly memory, as it is. key words: type 2 diabetes, long-term memory, short-term memory, visual memory
آرزو سیفی قرابقلو فرهاد شقاقی
پس از پژوهش حاضر به منظور اثربخشی آموزش سبک زندگی سالم بر ارتقاء کیفیت زندگی سالمندان تحت پوشش شبکه بهداشت و درمان شهرستان ری انجام گرفته است. از این رو، با استفاده از نمونه گیری در دسترس، و با لحاظ کردن معیارهای ورود- خروج، تعداد 24 سالمند زن و مرد با میانگین سنی 65 سال و دامنه سنی 60 تا 72 سال انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه 12 نفره (گروه آزمایش و گروه گواه) جایگزین شدند. آزمودنی های هر دو گروه به کلیه گویه های پرسشنامه کیفیت زندگی، پرسشنامه سبک زندگی و پرسشنامه مقابله با موقعیت های استرس زا را قبل از مداخله و پس از مداخله پاسخ دادند. اجرای 10 جلسه مداخله آموزش سبک زندگی سالم، تحلیل یافته ها با استفاده از نسخه 16 ام نرم افزار آماری spssو کاربرد آزمون تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که کیفیت زندگی و مولفه های آن (به جز بهداشت جسمانی) در آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل بهبود معنادار داشته است(05/0>p). هچنین سبک زندگی آزمودنی های گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معنادار اصلاح شده بود(05/0>p). اما، نتایج یافته ها حاکی از عدم معناداری تغییر سبک مقابله ای مسئله-مدار و هیجان مدار آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل بود(05/0<p). با توجه به یافته-های فوق می توان گفت آموزش سبک زندگی سالم بر بهبود کیفیت زندگی و سبک زندگی سالمندان موثر است. این نشان دهنده ضرورت استفاده از این مداخله آموزشی در جهت ارتقاء ابعاد مختلف کیفیت زندگی است. واژگان کلیدی: سبک زندگی، کیفیت زندگی، سبک مقابله با استرس، سالمند
مهین ابتهاج فرد مهدی دهستانی
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی امید درمانی گروهی بر کیفیت زندگی و بهزیستی روانی خانواده های بیماران اسکیزوفرن انجام پذیرفت. هدف فرعی نیز بررسی تاثیر امید درمانی گروهی بر میزان امید این گروه بود. این پژوهش از نوع کاربردی و روش نمونه گیری نیز مبتنی بر هدف یا در دسترس بود که از میان خویشاوندان درجه 1 بیماران اسکیزوفرنی که طی 8 ماه از 1/1/89 تا 1/9/89 در بیمارستان قدس سنندج بستری شده بودند، انتخاب شدند. با توجه به ملاک های پذیرش، 40 نفر انتخاب شدند که 10 نفر از آن ها قبل از شروع پژوهش به دلایلی انصراف دادند: 30 نفر باقی مانده به صورت کاملا تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند(دو گروه 15 نفری). در ابتدا کلیه افراد دو گروه، پرسش نامه های امید بزرگسالان، کیفیت زندگی sf-36 و بهزیستی روانی مک کامیتز را تگمیل کردند. سپس گروه آزمایش، مداخله ی امید درمانی گروهی را طی مدت هشت جلسه دریافت نمودند. باز همان پرسش نامه ها به عنوان پس آزمون در اختیار دو گروه قرار گرفت تا پر نمایند. نمره گذاری انجام گرفت و داده ها با استفاده از نرم-افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. آزمون آماری مناسب برای این داده ها، کوواریانس و آزمون t گروه های مستقل بود. نتایج نشان داد؛ امید درمانی گروهی بر نمرات تمام ابعاد کیفیت زندگی -به جز عملکرد جسمانی، کارکرد نقش جسمی، کارکرد نقش هیجانی و درد- ، بهزیستی روانی و امید گروه آزمایش تاثیر معنادار دارد. با توجه به نتایج به دست آمده، می توان گفت وجود کلاس ها و جلسات امید درمانی در مراکز روانپزشکی برای خانواده های بیماران اسکیزوفرنی ضروری بوده و به آن ها کمک می کند تا اهداف مناسبی در زندگی انتخاب کنند، بتوانند با استرس وجود این بیماران کنار آمده و با فراهم کردن محیط زندگی کم استرس از عود مجدد بیماری جلوگیری کنند.
راضیه گرجی فرهاد شقاقی
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثر آموزش مهارت های اجتماعی بر میزان امیدواری و احساس کهتری دانشجویان دانشگاه علوم اقتصادی شهر تهران بود بدین منظور در چهارچوب روش پژوهشی آزمایشی،40 نفراز دانشجویان بطور تصادفی انتخاب شدند وبه طور تصادفی نیز دردو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند . طرح پژوهش از نوع پیش آزمون ، پس آزمون با گروه کنترل بود . پرسشنامه امیدواری اسنایدر برای سنجش میزان امیدواری و پرسشنامه احساس کهتری آقای دکتر آقایوسفی برای سنجش احساس کهتری این دانشجویان مورد استفاده قرار گرفت . پس از انجام پیش آزمون ، برنامه آموزش مهارت های اجتماعی طی 8 جلسه هر هفته 5/2 ساعت اجرا شد در پایان پس آزمون انجام شد . بعد از تکمیل پرسشنامه ها، داده ها با استفاده از نرم افزار spssبه کامپیوتر وارد شد و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس انجام شد . نتایج این تحلیل نشان داد که مهارت های اجتماعی میزان امیدواری را در گروه آزمایشی به طور معنی داری افزایش می دهد ولی برکاهش میزان احساس کهتری تأثیری نداشته است . این یافته ها بیان گر این است که اجرای برنامه آموزش مهارت های اجتماعی به دانشجویان گروه آزمایشی کمک کرده است تا در تعاملات اجتماعی خود امیدوارانه رفتار کنند
فاطمه هاشمی احمد علی پور
هدف: هدف از انجام این پژوهش، بررسی تاثیر آموزش مهارت مدیریت استرس (شناختی – رفتاری) بر شادکامی، سلامت روان وکاهش استرس زنان نابارور بود. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با پیش آزمون ، پس آزمون و گروه گواه است. جامعه آماری، زنان ناباروری بودند که در زمستان 1389 به مرکز ناباروری شهر شیراز مراجعه کرده بودند. بدین منظور 24 زن ناباروربانمره استرس بالاکه دارای ملاکهای ورودبه پژوهش بودند انتخاب شدند.و در دو گروه آزمایش (12 نفر) وگواه (12 نفر) قرار گرفتند. آموزش گروهی مدیریت استرس( شناختی – رفتاری)، طی 10 جلسه هفتگی بر گروه آزمایش انجام شد. پرسشنامه استرس، شادکامی و سلامت روان در دو مرحله پیش آزمون، پس آزمون تکمیل شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارspss18 با استفاده از روشهای آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس صورت گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که میانگین نمرات استرس گروه آزمایش نسبت به گروه گواه در مرحله پس آزمون کاهش معناداری پیدا کرده است (5/.>p). نتایج همچنین نشان داد که میانگین نمرات شادکامی گروه آزمایش نسبت به گروه گواه در مرحله پس آزمون افزایش معناداری پیدا کرده است ( 5 /. p< ) . میانگین سلامت روان گروه آزمایش نسبت به گروه گواه در مرحله پس آزمون افزایش معناداری پیدا کرده بود، (5/.>p). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش مهارت مدیریت استرس (شناختی – رفتاری) می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید، برای زنان نابارور بکار رود. کلید واژه ها: نابارور ، مدیریت استرس شناختی - رفتاری، استرس، شادکامی ، سلامت روان
مژده کریمی فرهاد شقاقی
چکیده: هدف: این پژوهش به منظور ساخت و استاندارد سازی مقیاس سنجش رضایت از ارتباط نوجوان با والدین از دیدگاه نوجوان و مقایس? آن در دبیرستانهای شهر تهران انجام گرفته است. در این بررسی تعداد 644 دانش آموز دبیرستانی شرکت داشتند که بر اساس متغیرهای جنسیت، موقعیت جغرافیایی و شاخه تحصیلی به روش خوشه ای انتخاب شدند. پرسشنامه ای 55 سوالی که بر اساس زمینه یابی اولیه از نوجوانان و مفاهیم موجود در زمینه روابط میان نوجوان و والدین و مشکلات ارتباطی آنها طرح شده بود، روی آزمودنیها اجرا گردید. داده های بدست آمده توسط نرم افزار spss در سطح معنی داری 01/0?? مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: ضریب آلفای کرونباخ در ارتباط با مادر 95/0 و در ارتباط با پدر 97/0 بدست آمد که نشان از پایایی و تجانس درونی خوب این مقیاس دارد. پس از بررسی و تأیید روایی سازه با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی، تعداد پنج عامل در 53 ماده بدست آمد که با توجه به مفاهیم سوالات نامگذاری شدند. همبستگی مقیاس با مقیاس رابط? ولی- فرزندی (pcrs) بین فرمهای مادر 696/0- و بین فرمهای پدر 666/0- بدست آمد که روایی همزمان این مقیاس را تأیید می کند. نقطه برش مقیاس به طور کلی و هر یک از مولفه های مقیاس بر اساس دامنه اطمینان بدست آمد. متغیر جنسیت در میزان رضایت از ارتباط با مادران موثر و در ارتباط با پدران ناموثر شناخته شد. متغیر های موقعیت جغرافیایی و شاخه تحصیلی و سن والدین نیز تأثیر معنی داری در نمرات این مقیاس نداشتند. اما بین معدل درسی دانش آموز و میزان رضایت از ارتباط با والدین همبستگی معناداری مشاهده شد. بین پدران و مادران نیز در جلب رضایت نوجوانان تفاوتی مشاهده نشد. در شش سوال مقیاس نیز انتظارات نوجوانان از والدین تفاوت داشت. همچنین در بررسی مقیاس رابط? ولی- فرزندی (pcrs)، در فرم مادر ضریب آلفای 906/0 و در فرم پدر 926/0 نشان از پایایی مقیاس دارد. روایی سازه این مقیاس نیز به روش تحلیل عوامل تأیید و نقطه برش مقیاس نعیین گردید.
مهری قیصری نیا مهدی دهستانی
چکیده پژوهش حاضر ، برای بررسی تاثیر آموزش مهارتهای حل مسئله بر سلامت روانی مردان با تیپ شخصیتی نوع الف است . گروه نمونه این پژوهش 30 نفر از دانشجویان پسرمقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور واحد نجف آباد بود که بصورت تصادفی و با آزمون taq) ) از میان 100 نفر انتخاب شدند و در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل بصورت تصادفی جایگزین شدند . آنگاه سلامت روانی دوگروه با آزمون ghq) ) ارزیابی شد و سپس مهارتهای حل مسئله به صورت گروهی ، طی 10 جلسه 45 دقیقه ای ، به گروه آزمایش ، آموزش داده شد . بعد از آموزش ، هر دو گروه مجدداً با آزمون(ghq) آزمایش شدند . داده های حاصل از اندازه گیری های پیش آزمون و پس آزمون ، با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس و درسطح معناداری 01/0?? مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . یافته ها نشان داد که میانگین نمرات سلامت روانی گروه آزمایش ، درحیطه های اضطراب و بیخوابی ، نارساکنش وری اجتماعی و افسردگی ، نسبت به گروه گواه کمتر است . اما ، تفاوت میانگین دوگروه درحیطه ی نشانه های بدنی، معنادار نبود . بعبارت دیگر ، آموزش مهارتهای حل مسئله برسلامت روانی مردان باتیپ شخصیتی نوع الف در همه ی ابعاد بجز نشانه های بدنی ، تأثیر مثبت دارد . واژه های کلیدی : حل مساله ، سلامت روانی ، تیپ شخصیتی نوع الف
فاطمه قایدی فرهاد شقاقی
چکیده فارسی این پژوهش با هدف مقایسه ویژگی های شخصیت، سلامت روان و خلاقیت بین شاعران و افراد غیر هنرمند انجام شده است. بدین منظور چهل آزمودنی از بین شاعران با بیش از پنج سال سابقه ادبی در شیراز و چهل آزمودنی غیر هنرمند به روش تصادفی ساده انتخاب و توسط پرسشنامه های نئو، سلامت عمومی و خلاقیت تورنس که روایی و اعتبار آن ها بارها مورد تایید قرار گرفته ارزیابی شدند. برای آزمون فرضیات از آزمون پارامتریک تی دو نمونه مستقل و آزمون پیرسون استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که از بین پنج عامل شخصیت، شاعران در ابعاد برون گرایی، وجدانی بودن و باز بودن با گروه غیر هنرمند به طور معنا داری تفاوت داشتند اما در ابعاد عصبیت و توافق تفاوتی دیده نشد. بررسی آماری نشان داد که بین دو گروه از لحاظ سلامت روان تفاوت وجود ندارد. تحلیل میزان خلاقیت در هر دو گروه نشان داد که گروه شاعر از میزا ن خلاقیت بیشتری برخوردار است. همین طور بین سلامت روان و خلاقیت بر اساس نتیجه آزمون پیرسون ارتباط معنی داری وجود نداشت. کلید واژه ها: ویژگی های شخصیت – سلامت روان – خلاقیت- شاعران
مرجان علمی مهر مجید صفاری نیا
هدف : هدف این پژوهش مقایسه عوامل روانی، اجتماعی، شناختی موثر درحوادث کاری گروه های اجرایی حادثه دیده در کارکنان شرکت توزیع برق خراسان شمالی در سال 1388 بود. روش: بدین منظور، 90 آزمودنی در سه گروه 30 نفره حادثه دیده(شامل تمام افرادی که در سال 88 دچار حادثه برقی شده اند) ، بدون حادثه و غیر بهره برداری(که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند) مورد مطالعه قرارگرفتند. اطلاعات به وسیله پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ(28 ماده) ، پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده مقیاس خانواده (پروسیدانو و هلر-1983) و پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز (1968) جمع آوری شدند. جهت تحلیل داده ها از تحلیل anova و کروسکال والیس استفاده شد. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد که ).. در میزان سلامت روان، حمایت اجتماعی خانواده و باورهای غیرمنطقی گروه ها، تفاوت معنی داری وجود ندارد. همچنین، از نظر میزان تحصیلات نیز بین گروه ها تفاوت معنی داری وجود نداشت ، اما از نظر سن تفاوت گروه ها معنی دار بود. نتیجه گیری : در این تحقیق تأثیر احتمالی سلامت روان ، حمایت اجتماعی و باورهای عیر منطقی در بروز حادثه ،مشاهده نشد که می تواند به علت کوچک بودن جامعه و سایر محدودیت های تحقیق باشد. با توجه به نقش عوامل انسانی درحوادث کاری وعدم پژوهش های کافی در این زمینه ،مطالعاتی مشابه ، با امکان کنترل بیشتر برمتغیرها در جوامع آماری بزرگتر پیشنهاد می گردد
عهدیه حاجی غلامی یزدی علیرضا آقا یوسفی
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت های فرزندپروری بر نگرانی، اضطراب و باورهای خودکارآمد والدین دارای تک و چند فرزند اجرا شد. روش: این پژوهش از نوع تحقیقات شبه آزمایشی است. از روش نمونه گیری تصادفی در انتخاب مدارس و تعیین دو گروه گواه و آزمایش استفاده شده اما گمارش در گروه آزمایش به دلیل نیاز به همکاری آزمودنی ها به صورت داوطلبانه انجام شده است. 54 نفر از والدین دانش آموزان یک دبستان دخترانه واقع در آموزش و پرورش ناحیه یک شهر کرج با گمارش داوطلبانه در 8 جلسه آموزش مهارت های فرزندپروری شرکت نمودند. همچنین 54 نفر از والدین دانش آموزان یک دبستان دخترانه دیگر واقع در همان ناحیه به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه باورهای خود کارآمد عمومی، آزمون اضطراب بک، پرسشنامه نگرانی پنسیلوانیا و یک پرسشنامه حاوی گزاره هایی برای کنترل برخی از متغیرها بودند. آزمودنی ها در هر دو گروه به طور همزمان در معرض پیش آزمون و پس آزمون قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان دادند که بین پیش آزمون گروه های گواه و آزمایش همچنین پیش آزمون والدین دارای تک فرزند و والدین دارای چندفرزند تفاوت معنی داری وجود ندارد اما بین پیش آزمون گروه های گواه و آزمایش و پس آزمون آنها تفاوت معنی دار است. نتایج آزمون تحلیل واریانس چندعاملی آمیخته نیز نشان داد که اثر آموزش فرزندپروری بر نگرانی، اضطراب و خودکارآمدی معنی دار می باشد اما تعداد فرزندان بر نگرانی، اضطراب و خودکارآمدی اثر معنی داری ایجاد نمی کند. نتیجه گیری: این یافته ها لزوم واهمیت آموزش والدین به منظور آسان نمودن تربیت فرزندان، کاهش استرس و نگرانی ناشی از مسوولیت والدگری را مورد تأیید و تأکید قرار می دهند.
مژگان اگاه هریس مسعود جان بزرگی
با وجود اینکه نتایج مداخله های روان شناختی مدیریت اضافه وزن و چاقی در دهه های اخیر با موفقیت نسبی همراه بوده اند، اما ابقای کاهش وزن بدست آمده و همچنین مقایسه نتایج حاصل از مداخله های رایج در کنار کنترل میزان دریافت کالری و مصرف آن (بواسطه رژیم گرفتن و فعالیت بدنی) یکی از مسائل جدی حوزه مطالعات ارتقاء سلامت محسوب می شود. از این رو، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی چهار مداخله روان شناختی مدیریت وزن شامل درمانگری فراشناختی (mct)، درمانگری شناختی- رفتاری با تأکید بر حل مسـئله (cbt)، درمانـگری شـناختی بک (ct) و اصـلاح مولفه های سبک زندگی (learn) روی اصلاح شاخص های زیستی- روانی- اجتماعی سلامت زنان ایرانی دارای اضافه وزن و چاقی انجام شد. به این منظور با روش نمونه گیری در دسترس 80 آزمودنی زن با میانگین سنی 26 سال و 9 ماه (6.9=sd) و دامنه سنی 45-20 سال که شاخص توده بدنی (bmi) آنها در دامنه اضافه وزن تا چاقی درجه 2 (m²/kg9/40-2/25) قرار داشت، انتخاب شدند. تعداد 68 آزمودنی که واجد معیارهای ورود- خروج بودند به صورت تصادفی در 4 گروه مداخله جایگزین شدند. اما به واسطه افت 5 آزمودنی از گروه learn و 3 آزمودنی از گروه mct ، در نهایت تعداد 61 آزمودنی تا پایان مداخله و مطالعه پیگیری در کلیه جلسات حضور داشتند. شاخص های تن سنجی، بیوشیمی، ایمونوفیزیواندوکرینولوژیکی و همچنین مولفه های روان-شناختی قبل از شروع مداخله، در پایان هر مداخله و 3 ماه پس از پایان هر مداخله اندازه گیری شدند. تحلیل داده ها با نسخه شانزدهم نرم افزار spss بیانگر آن بود که در هر 4 مداخله در حد استاندارد وزن آزمودنی ها (77/9-1/8درصد) کاهش معنادار داشت (05/0>p). همچنین اندازه های تن سنجی، نیز در هر چهار مداخله به یک اندازه کاهش داشت (05/0<p). از طرفی سطوح کلسترول کلی در گروه های ct و mct بهبود بیشتری را نشان دادند (05/0>p). همچنین در گروه mct در مقایسه با سه گروه دیگر سطوح قند خون ناشتا در دامنه بهنجار افزایش بیشتری داشت (05/0>p) ولی سطوح تری گلیسرید سرم در هر چهار گروه به یک اندازه کاهش داشت (05/0<p). همچنین گروه-های ct و mct به طور معنادار باعث کاهش شاخص های ایمونولوژیکی شدند (05/0>p). مداخله cbt به طور معنادار در مقایسه با سه گروه دیگر باعث کاهش لپتین شد (05/0>p). گرچه مداخله های ct و mct باعث افزایش کورتیزول شدند (05/0>p)، اما تغییر سطوح این شاخص بواسطه نوع مداخله معنادار نبود. کاهش فشارخون و افزایش ضربان قلب نیز در چهار مداخله به یک اندازه بود (0.05<p). علاوه بر این موارد، هر چهار گروه باعث بهبود رفتارهای غذا خوردن، سبک زندگی موثر بر وزن، خوداثربخشی ورزش کردن و غذا خوردن و کیفیت زندگی و بهزیستی مرتبط با وزن شدند و تفاوت معناداری بین آنها مشاهده نشد (05/0<p) امّا کاهش مکان کنترل بیرونی وزن در گروه مداخله learn در مقایسه با سه گروه دیگر بیشتر بود (05/0>p). در مجموع می توان گفت که هر چهار مداخله بکار گرفته شده در این پژوهش به یک اندازه باعث تغییر شاخص های انتروپومتریک، فیزیولوژیک و روان-شناختی شدند. اما گروه های ct و mct برای بهبود کنش وری ایمونولوژیکی؛ گروه cbt برای بهبود کارکرد لپتین اثربخشی بیشتری داشتند. همچنین مداخله learn در تغییر wloc بیرونی اثربخشی بیشتری داشت. نیمرخ چربی خون نیز به واسطه مداخله های cbt، ct و mct بهبود یافت. با توجه به این نتایج می توان گفت افزودن مولفه های فراشناختی و شناختی به مداخله های مدیریت وزن باعث بهبود شاخص های سلامت (زیستی- روانی- اجتماعی) از طریق ارتقاء مولفه های مختلف درمانگرانه هر مداخله نظیر شکستن زنجیره های رفتاری نارساکنش ور، خود- نظارت گری، کنترل محرک، تصحیح افکار مخرب، باورهای نارساکنش ور، حل مسئله، بکارگیری راهبردهای مقابله ای، فراشناخت های نگرانی، نشخوارگری فکری، و سوگیری توجه به واسطه تأثیر روی چرخه ارتباط ذهن- بدن می شوند.
ناهید رحیمی مرتضی ترخان
موضوع پژوهش حاضر، اثر بخشی درمان شناختی، عاطفی و رفتاری بر هوش هیجانی و سبک مقابله ای اجتنابی کارمندان با گرایشات افسردگی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران-مرکز تهران می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل 93 نفر از کارمندان زن و مرد صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران-مرکز تهران با گرایشات افسردگی، هوش هیجانی پایین و سبک مقابله ای اجتنابی می باشند که از بین آنها 30 زن و 30 مرد به طور تصادفی انتخاب شدند. از هر جنسیت 15 نفر به شکل تصادفی انتخاب و در گروه آزمایش و باقی آزمودنی ها در گروه کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت درمان شناختی، عاطفی و رفتاری با بسته آموزشی آلبرت الیس طی 8 جلسه 75 دقیقه ای قرار گرفتند و گروه کنترل، هیچ درمانی ندیدند. روش این پژوهش از نوع آزمایشی است و طرح تحقیق آن، طرح دو گروهی با پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل می باشد. ابزارهای اندازه گیری استفاده شده در این پژوهش، پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه هوش هیجانی شرینک و پرسشنامه سبکهای مقابله ای لازاروس و فولکمن می باشند. در این پژوهش از شاخص های آمار توصیفی(جدول-نمودار-میانگین –فراوانی و. . . )و برای تایید فرضیه ها از آزمون تی مستقل تفاضل میانگین ها با نمرات افتراقی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد، هر چهار فرضیه تحقیق تأیید شدند. بدین صورت که درمان شناختی، عاطفی و رفتاری بر هوش هیجانی و سبک مقابله اجتنابی گروه آزمایش تأثیر مثبت داشته و همچنین این دو تأثیر در زنان و مردان تفاوت ندارد.
آویسا نجیمی احمد علی پور
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مداخله افشای هیجانی نوشتاری بر ارتقای مهارت های مقابله ای، شادکامی، سلامت روان و بهزیستی شخصی بیماران افسرده انجام شده است. تعداد 38 نفر (26 زن و 12 مرد) مراجعان دارای اختلال افسردگی، با تشخیص افسردگی اساسی بر اساس ملاک های تشخیصیdsm-iv و نمره افسردگی بیشتر از 11 و نمره بازداری بیشتر از 12 با دامنه سنی 20 تا 50 سال با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه شامل ?? نفر) جایگزین شدند، سپس هر یک از آزمودنی ها قبل و بعد از آموزش افشای هیجانی به کلیه گویه های پرسشنامه های افسردگی بک، مکانیزم های دفاعی، سبک های مقابله ای لازاروس - فولکمن، بهزیستی شخصی کامینز، شادکامی آکسفورد و پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ پاسخ دادند؛ همچنین اطلاعات جمعیت شناختی و بیماری شناختی مربوط به خود را کامل کردند. پس از جمع آوری داده ها و تحلیل آنها با نسخه شانزدهم نرم افزار آماری spss، آزمون تحلیل واریانس یک راهه و نیز اندازه گیری مکرر برای بررسی تفاوت میانگین نمرات دو گروه آزمایش و کنترل به واسطه مداخله افشای هیجانی نوشتاری استفاده گردید. نتایج نشان داد در کنار دریافت داروهای ضد افسردگی، آموزش و اجرای افشای هیجانی باعث کاهش معنادار مکانیسم های دفاعی ناسازگار (بازداری، واکنش وارونه و جبران)، کاهش معنادار نمرات افسردگی، ارتقاء مهارت های مقابله ای کارآمد (رویارویی گر فعال و مشکل گشایی برنامه ریزی شده)، کاهش به کارگیری مهارت های مقابله ای ناکارآمد (فرار و اجتناب)، بهبود سلامت روان عمومی و ارتقاء بهزیستی شخصی آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شد.
فاطمه باجلان مجید صفاری نیا
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف اعتباریابی و رواسازی پرسشنامه شخصیت جامعه پسند(30-psb) لوئیس پنر(2002)ورابطه آن با پرسشنامه neo-ffi برروی دانشجویان انجام شد. روش: نمون? پژوهش شامل850 دانشجوی دانشگاه پیام نور و دانشگاه آزاد اسلامی مشغول به تحصیل درسال1391-1390بود که باروش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارپژوهش شامل،پرسشنامه psbو پرسشنامه neo-ffi بود. یافته ها: نتایج نشان دادکه پایایی بازآزمایی وهمسانی درونی کل30-psbبه ترتیب برابربا98/0و79/0بود. همچنین،ضرایب همبستگی نمر? عامل هم حسی جهت گیری شده دیگری این پرسشنامه با وجدانی بودن و توافق جویی به ترتیب برابر با55/0و38/0محاسبه شد که بیانگر روایی همگرای مناسب30-psbاست. نتایج تحلیل عامل تأییدی(?2=486/13؛1/42= ?2/df؛=0/96 gfi؛95/0agfi=؛rmsea =0.02 ) نشان داد که مدل دو عاملی این پرسشنامه در جامع? ایرانی برازش دارد. همچنین، نتایج تحلیل عامل چندمتغیری نشان داد که میانگین کلی نمرات مردان در نمرات زنان،در سطح معنی داری برابر است) زنان11=sd ،69/53 m= (و (مردان 10/79=sd ،44/53 =m ). این پژوهش پایایی وروایی پرسشنامه psbدر دانشجویان دانشگاه آزاداسلامی وپیام نورقزوین تأییدمی نماید.می توان توجیه نمود که دو عامل کمک رسانی وهم حسی نسبت به دیگران در رفتارجامعه پسند موثراست.
زهرا امیرخانی رازلیقی مجید صفاری نیا
پژوهش حاضر برای استانداردسازی (اعتباریابی و رواسازی) و هنجاریابی مقیاس محقق ساخته اهمال کاری سازمانی و بررسی رابطه سازه مذکور با برانگیختگی شناختی و فرسودگی شغلی در کارکنان انجام شده است. به استناد مولفه های نظری گویه هایی برای سنجش اهمال کاری سازمانی تهیه شد. برای دست یابی به اهداف پژوهش نمونه ای با حجم 503 نفر به صورت خوشه ای چندمرحله ای از بین زنان و مردان شاغل در سازمان های استان تهران انتخاب شدند. سپس مقیاس محقق ساخته که دارای 25 گویه بر پایه مقیاس لیکرت با درجات 1 تا 5 بود، بر روی آنها اجرا شد. اعتبار (پایایی) مجموعه 25 سئوالی مقیاس اهمال کاری سازمانی با استفاده از روش بازآزمایی برابر 750/0 محاسبه شد. همچنین یافته ها نشان داد، گویه های مقیاس با ضریب 0.892=? همگونی دارند. با استفاده از آزمون هم ارز، روایی ملاکی مقیاس 633/0 r= محاسبه شد(p?0/01). تحلیل عاملی گویه ها برای بررسی روایی سازه، بیان گر این بود که بیش از 47? واریانس نمرات با مقیاس ساخته شده، تبیین می شود. پس از چرخش عوامل، همبستگی میان هر گویه با هر عامل در بهترین حالت مشخص شد، که بر اساس آن سه عامل ناکارآمدی، تشویش ذهنی و بیزاری از تکلیف، نام گذاری شدند. بعلاوه این پژوهش نشان داد که اهمال کاری سازمانی با برانگیختگی شناختی و فرسودگی شغلی ارتباط معنادار دارد. همچنین تفاوتی بین مردان و زنان شاغل و سطح سازمانی آن ها در متغیرهای فوق وجود ندارد. به عبارت دیگر نمی توان گفت اهمال کاری سازمانی، برانگیختگی شناختی و فرسودگی شغلی در زنان یا مردان، مدیران یا غیر مدیران، بیشتر یا کمتر است.
مرضیه رضازاده فرهاد شقاقی
این پژوهش به بررسی تاثیرآموزش مهارتهای زندگی باتاکیدبرحل مسئله برشادکامی وکیفیت زندگی مراجعین به خانه های سلامت می پردازد.روش انجام تحقیق ازنوع نیمه آزمایشی بوده است.نمونه آماری دراین پژوهش ازطریق نمونه دردسترس تعیین شده است وحجم نمونه 60 نفر میباشد که30 نفر درگروه آزمایش و30نفردرگروه کنترل جای گرفته اند،ابتداازهردوگروه پیش آزمون به عمل آمده است وپس از اجرای پیش آزمون ،گروه آزمایش طی 10جلسه تحت آموزش مهارتهای زندگی قرارگرفت وسپس ازهردوگروه پس آزمون گرفته شده است.شادکامی افراد ازطریق پرسشنامه شادکامی آرگایل(اکسفورد)،همچنین کیفیت زندگی ازطریق پرسشنامه خودسنجی کیفیت زندگی موردسنجش قرارگرفت. دربخش یافته های توصیفی بااستفاده ازمیانگین وانحراف معیاربه توصیف یافته های پژوهش پرداخته ایم.دربخش استنباطی نیز ازتحلیل کوواریانس استفاده شده است.نتایج نشان دادهاست که آموزش مهارتهای زندگی باتاکیدبرحل مسئله،شادکامی وکیفیت زندگی افرادراافزایش میدهد.
حسین طلوعی تویسرکانی مهناز علی اکبری دهکردی
هدف: این پژوهش به منظور اعتباریابی نسخه فارسی تشخیص انزال زودرس (pedt) و بررسی رابطه این اختلال با سن و طول مدت ازدواج در بین مردان متاهل شاغل در تهران صورت گرفته است. روش: یک نمونه 46 نفری از مردانی که به گزارش خودشان مبتلا به انزال زودرس بودند و پس از انجام مصاحبه تشخیص داده شد شرایط ورود به پژوهش را دارند به عنوان گروه بالینی (گروه اول)، و یک گروه 62 نفری از مردانی که به گزارش خودشان مبتلا به انزال زودرس نبودند بعنوان گروه غیر بالینی (گروه دوم) انتخاب شدند. پژوهش حاضر پیرو طرحی از نوع توصیفی و پیمایشی است. ترجمه فارسی ابزار سنجش انزال زودرس و پرسشنامه اطلاعات عمومی محقق ساخته برای گردآوری داده ها استفاده شدند. برای وارسی پایایی، ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و از روش آزمون-بازآزمون استفاده شد. از تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل مولفه های اصلی با چرخش آبلیمین برای بررسی روایی سازه استفاده شد و میانگین نمرات دو گروه مبتلا و غیر مبتلا با استفاده از آزمون t مقایسه شدند. از ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی رابطه بین سن و طول مدت ازدواج با اختلال انزال زودرس استفاده شد. یافته ها: ضریب آلفای کرونباخ 92/0 و ضریب بازآزمایی (با فاصله یک هفته) 98/0 بدست آمد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی دو عامل را مشخص کرد که 32/73 درصد از واریانس در نمرات ابزار تشخیص انزال زودرس را تبیین می کردند. همچنین میانگین نمره های گروه مبتلا و غیر مبتلا تفاوت معنی داری داشتند. بین سن و طول مدت ازدواج با نمره های حاصل از ابزار تشخیص انزال زودرس رابطه معنی داری یافت نشد. نتیجه گیری: در نتیجه نسخه فارسی ابزار تشخیص انزال زودرس، ابزار معتبری برای استفاده در پژوهش های مربوط به اختلال انزال زودرس می باشد و استفاده از آن در پژوهشهای بعدی پیشنهاد می شود.
مژده معتمدجلالی مجید صفاری نیا
اشتغال صحیح و گزینش مناسب افراد برای مشاغل از مهمترین عوامل رشد اجتماعی و اقتصادی جامعه وتامین کننده سلامت روانی افراد جامعه است. هوش های چندگانه بر چگونگی عملکرد و نحوه برقراری ارتباط در محیط های کاری تاثیر می گذارد. تحقیقات نشان داده اند که افراد با هوش های اجتماعی، فرهنگی و هیجانی بالاتر توانایی بهتری در مقابله و تطبیق با شرایط استرس زا و برقراری ارتباط موثر در محیط های کاری دارند. از آنجا که پزشکان مهندسان و وکلا با مهمترین و حساس ترین عرصه های زندگی افراد سروکار دارند هدف این تحقیق مقایسه هوش های اجتماعی؛ فرهنگی و هیجانی و ابعاد آن در این سه گروه است. این تحقیق بر روی 95 پزشک، 105 مهندس و 90 وکیل به شیوه نمونه گیری دردسترس و داوطلبانه در شهر تهران انجام شده است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های هوش اجتماعی آنگ تون تت و پرسشنامه هوش هیجانی بار-ان و پرسشنامه هوش فرهنگی آنگ استفاده شده است . برای تجزیه و تحلیل نتایج بدست آمده از آزمون t مستقل و تحلیل واریانس و آزمون فریدمن و اسپیرمن استفاده شده است . تحلیل ها با نرم افزارهای spssو excel انجام گرفته است. نتایج تحقیق نشان داد تفاوت میان هوش اجتماعی و هوش هیجانی و هوش فرهنگی در پزشکان و مهندسان و وکلای شهر تهران معنی دار است . به این ترتیب که هوش اجتماعی در وکلا بیشتر و در مهندسان کمتراست.اما هوش هیجانی وهوش فرهنگی در مهندسان بیشتر و در وکلا کمتر است .پزشکان در هر سه نوع هوش بین این سه گروه مشاغل رتبه دوم را دارند. در مورد ابعاد هوش هیجانی، درپزشکان و وکلا بعد همدلی دارای بیشترین رتبه و بعد استقلال دراری کمترین رتبه است.اما در مهندسان بعد مسئولیت پذیری دارای بیشترین رتبه و بعد استقلال دارای کمترین رتبه است. در مورد ابعادهوش فرهنگی در هر سه شغل بعد انگیزشی دارای بیشترین رتبه و بعد شناختی دارای کمترین رتبه است . کلمات کلیدی
بهرام ملکی احمد علی پور
زمینه: مطالعۀ عزت نفس یکی از فراوان ترین روش های مطالعۀ تفاوت های فردی در روانشناسی است. نظریۀ ارتباط میان عزت نفس و عملکرد قلبی عروقی متکی بر این موضوع است که عزت نفس می تواند برای افراد، احساساتِ توأم با ایمنی در مواجهه با تهدید و استرس فراهم آورد. هدف: هدف از اجرای تحقیق حاضر در مرحلۀ اول (مطالعۀ همبستگی) بررسی ارتباط میان سطوح عزت نفس آشکار و ناآشکار با شاخص های قلبی عروقی و در مرحلۀ دوم (مطالعۀ آزمایشی) بررسی تأثیر دستکاری مثبت و منفی عزت نفس آشکار و ناآشکار بر تغییرپذیری عملکرد قلبی عروقی بود. روش: تعداد 320 نفر (174 مرد و 146 زن) در مطالعۀ همبستگی و تعداد 180 نفر (91 مرد و 89 زن) در مطالعۀ آزمایشی با استفاده از روش نمونه¬گیری تصادفی منظم انتخاب شدند. برای سنجش فرضیه¬های این پژوهش در مطالعۀ همبستگی، از مقیاس روزنبرگ برای سنجش عزت نفس آشکار و مقیاس ترجیح حروف اول نام (ipt) برای سنجش عزت نفس ناآشکار و از دستگاه فشارخون دیجیتالی برای سنجش فشارخون و ضربان قلب استفاده شد. در مطالعۀ آزمایشی از برنامۀ دستکاری عزت نفس آشکار و همچنین از نرم افزار دستکاری عزت نفس ناآشکار (isem) برای پاسخ گویی به فرضیه¬ها استفاده شد. برای تحلیل نتایج از آزمون های همبستگی اسپیرمن و تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. یافته¬ها: در مطالعۀ همبستگی، نتایج نشان داد، میان عزت نفس آشکار و ناآشکار و شاخص های سه گانۀ عملکرد قلبی عروقی همبستگی منفی معنادار 0/01> p وجود دارد. هم در زنان و هم در مردان، عزت نفس ناآشکار رابطۀ منفی نیرومندتری با عملکرد قلبی عروقی نشان داد. نتایج اجرای پژوهش آزمایشی بر روی دستکاری عزت نفس آشکار و ناآشکار نشان داد که تفاوت میان گروه¬های آزمایش و کنترل معنادار 0/01> p است. نتیجه¬گیری: نتایج نشان داد دستکاری مثبت یا افزایش عزت نفس آشکار و ناآشکار در گروه¬های آزمایشی اول و سوم باعث افزایش عملکرد قلبی عروقی و برعکس، دستکاری منفی یا کاهش عزت نفس آشکار و ناآشکار در گروه¬های آزمایشی دوم و چهارم باعث کاهش معنادار عملکرد قلبی عروقی می¬شود.
احمد پدرام محمدرضا عابدی
هدف پژوهش حاضر مقایسه¬ی چهار مداخله¬ی روان شناختی مبتنی بر بهزیستی (آموزش بهزیستی درمانی، روش شادی درمانی فوردایس، روش شعر درمانی مبتنی بر شادی و روش کیفیّت زندگی درمانی فریش) بر بهبود شاخص¬های روان¬شناختی سلامت روان، بهزیستی روان¬شناختی، کیفیّت زندگی و شادی دانشجویان دختر شهر اصفهان بود. این مطالعه به صورت نیمه آزمایشی انجام شد. جامعه ی آماری پژوهش کلّیّه ی دانشجویان دختر دانشگاه¬های شهر اصفهان در سال تحصیلی 92-91 بودند. حجم نمونه در پژوهش حاضر در مرحله¬ی اوّلیّه شامل 75 نفر بود که پس از انتخاب نمونه¬ی داوطلبانه، افراد به طور تصادفی به دو دسته ی گواه و آزمایش تقسیم شده و افراد گروه آزمایش با جایگزینی تصادفی در گروه¬های چهارگانه ی مداخـلاتی قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه¬ی سلامت عمومی (ghq-28)، مقیاس بهزیستی روان¬شناختی، پرسشنامه¬ی کیفیّت زندگی (qlq) و پرسشنامه¬ی شادکامی آکسفورد بود. به منظور تحلیل داده¬ها از تحلیل کوواریانس و آزمون اندازه¬های تکراری استفاده شد. یافته¬ها نشان داد که بین چهار مداخله¬ی روان شناختی مبتنی بر بهزیستی بر بهبود شاخص روان شناختی سلامت عمومی، کیفیت زندگی و شادکامی دانشجویان دختر دانشگاه¬های شهر اصفهان تفاوت معناداری وجود دارد (p=0/001). امّا بین آموزش چهار مداخله¬ی روان شناختی بر بهبود شاخص روان¬شناختی بهزیستی روانی تفاوت معناداری وجود ندارد. در مقایسه¬های دو گروهی جهت مقایسه¬ی اثربخشی در بهبود سلامت عمومی و شادکامی، همه ی گروه ها تنها با گروه کنترل اختلاف معنادار داشتند و با یکدیگر اختلاف معناداری نداشتند. در مقایسه های دو گروهی جهت مقایسه ی اثربخشی در بهبود کیفیت زندگی تنها کیفیت زندگی درمانی با گروه کنترل اختلاف معنادار داشت.
فرهاد براقی زاده مجید صفاری نیا
در پژوهش حاضر، پرسشنامه شخصیتی 6 عاملی hexaco-60 در جامعه بزرگسالان شهر تهران مورد بررسی تعیین اعتبار و روایی قرار گرفت. پرسشنامه هگزاکو-60 دربرگیرنده 6 مقیاس بوده و مجموعاً شامل 60 گویه می باشد که در یک مقیاس لیکرت 5 گزینه ای، ویژگی های شخصیتی را مورد سنجش قرار می دهد. اعتبار این آزمون با بهره گیری از سه شیوه تعیین ضریب همسانی درونی عامل ها (آلفای کرونباخ)، بازآزمایی، و میزان همبستگی با پرسشنامه شخصیتیneo-ffi و فرم کوتاه پرسشنامه mmpi (اعتبار همگرا) مورد بررسی قرار گرفت. جهت بررسی روایی پرسشنامه هگزاکو-60 از دو شیوه آماری تحلیل عاملی تأییدی و اکتشافی استفاده شد. افراد نمونه را 941 نفر از بزرگسالان شهر تهران (395 مرد، 513 زن و 33 نفر با جنسیت نامشخص) تشکیل دادند. مقادیر اولیه آلفای کرونباخ برای 6 عامل، در محدوده 208/0 تا 441/0 به دست آمد. ضرایب اعتبار در بازآزمایی از 462/0 تا 708/0 به دست آمد که در سطح 05/0 و 01/0 معنادار بودند. مقادیر همبستگی عامل های پرسشنامه هگزاکو-60 با عامل های متناظر در فرم کوتاه پرسشنامه نئو از 179/0 تا 571/0 به دست آمد که در سطح 05/0 و 01/0 معنادار بودند. در نتیجه کاربرد تحلیل عاملی اکتشافی، تعداد 10 گویه که همبستگی منفی یا ناچیز با بقیه عامل ها داشتند، از پرسشنامه حذف گردیدند. ساختار عاملی جدید مرتب شد و یک الگوی 6 عاملی کلی پدید آمد. در نتیجه تحلیل عاملی تأییدی اعمال شده روی این ساختار جدید، آزمون فرض تأیید شد و کلیه شاخص های نیکویی برازش تأمین گردید. مقادیر آلفای کرونباخ برای ساختار جدید عاملی در محدوده 400/0 تا 654/0 حاصل گردید. از کل یافته های پژوهش حاضر چنین نتیجه گیری می شود که پرسشنامه هگزاکو-60 از اعتبار و روایی قابل قبول و در حد متوسط برای استفاده در جامعه بزرگسالان شهر تهران برخوردار است.
عصمت لطفی کوپایی فرهاد شقاقی
چکیده ندارد.
محمود پیری زیرکوهی مهدی دهستانی
چکیده ندارد.
امیر سبزی پور فرهاد شقاقی
چکیده ندارد.
سمیه ابوذر بهمن زندی
چکیده ندارد.
منوچهر محمدی فرهاد شقاقی
چکیده ندارد.
مریم زمانی علی رضا آقا یوسفی
چکیده ندارد.
اعظم گلچین مقدم فرهاد شقاقی
چکیده ندارد.
عیسی پیری فرهاد شقاقی
چکیده ندارد.
محمدعلی جوادی بورا فرهاد شقاقی
چکیده ندارد.
غضبان عبدالحسینی فرهاد جمهری
چکیده ندارد.
ربابه عطایی فر فرهاد شقاقی
چکیده ندارد.
فرزانه پیرمرادی فرهاد شقاقی
چکیده ندارد.
زهره جم نژاد فرهاد شقاقی
چکیده ندارد.
مجتبی دلیر مهناز علی اکبری
چکیده ندارد.
امیر اردکانی بقایی داوود کریم زادگان مقدم
افزایش بهره وری، کاهش هزینه ها، لزوم آموزش هوشمند و همچنین پشتیبانی هوشمند از روند آموزشی، افزایش دقت و سرعت در ارائه ی خدمات در هر زمان و مکان، تنها بخشی از دلایل متعددی است که می توان در بهره گیری از فناوری اطلاعات در سیستم های آموزشی برشمرد. از دیگر سوی، سیاست جدید نظام آموزش عالی در گزینش و جذب دانشجو (حذف کنکور) ناظر بر گشوده شدن فصلی جدید در ارتقاء کیفیت خدمات آموزشی در سنوات ماقبل دوره ی پیش دانشگاهی است. پر واضح است که محدودیت های موجود موسسات از قبیل کمبود نیروی انسانی مجرب و سرعت و دقت ناکافی سیستم های اطلاعاتی مبتنی بر انسان، لزوم توجه به استفاده از فناوری اطلاعات در عرصه های مختلف و برخورداری از مزایای رقابتی ناشی از آن را دوچندان نموده است. هدف از انجام این تحقیق، امکان سنجی بهره گیری از فناوری اطلاعات در حوزه ی آموزش و پرورش به خصوص در مقطع دبیرستان ، جهت اطلاع رسانی به اولیاء و نیز ارائه ی خدمات به دانش آموزان می باشد. دو هدف عمده ی مذکور در قالب هفت فرضیه ی کلی و 28 فرضیه ی جزئی تعریف گردیده؛ و متغیرها یکبار به طور مستقل از یکدیگر با استفاده از آمار توصیفی، جهت تبیین شرایط جاری؛ و بار دیگر در ارتباط با یکدیگر (متناسب با فرضیات جزئی و پس از آن به صورت جمع بندی متناسب با فرضیات کلی) با استفاده از آمار استنباطی، جهت تبیین چشم انداز کوتاه مدت و بلند مدت محیط مرکز منتخب مورد مداقه قرار می گیرند. داده ها به وسیله ی پرسش نامه ی محقق ساخته جمع آوری گردیده که روایی آن توسط اساتید ذی صلاح و پایایی آن به واسطه ی انجام آزمون موازی و محاسبه ی ضریب آلفای کرونباخ (0.73=?) مورد تأیید قرار گرفته است. جامعه ی مورد مطالعه دبیرستان علامه طباطبایی واحد ولنجک با بیش از200 دانش آموز و مطالعه ی موازی روی دبیرستان مفید1 با حدود 300 دانش آموز انجام گردیده است. بر پایه ی نتایج بدست آمده از این تحقیق، میزان استفاده ی اولیاء از ابزار مختلف فناوری اطلاعات صرفاً با سطح تحصیلات ایشان مرتبط است و با سن آن ها و نوع تحصیلات شان ارتباط معنی داری ندارد. میزان به کارگیری اینترنت توسط دانش آموزان نیز با دسترسی یا عدم دسترسی ایشان به اینترنت پر سرعت و نوع نگاه فرهنگی خانواده هایشان مرتبط تشخیص داده شد. نوع استفاده از اینترنت با نوع نگاه فرهنگی خانواده ها و میزان استفاده ی غیر برخط از رایانه با سطح تحصیلات خانواده ارتباط دارد. در سایر موارد ارتباط معنی داری مشاهده نگردید که توضیح آن به تفصیل در فصول چهارم و پنجم درج گردیده است.
لیلا حسن پور تورج هاشمی نصرت آباد
در راستای بررسی رابطه باورهای مذهبی ، سبکهای اسنادی و خوش بینی تعداد 205 آزمودنی از میان دانشجویان دانشگاه تبریز با روش نمونه گیری تصادفی و خوشه ای انتخاب شد سپس پرسشنامه های سنجه دینداری ، مقیاس مکان کنترل راتر ، مقیاس خوش بینی و پرسشنامه سلامت عمومی توسط آزمودنیها تکمیل شد. برای تحلیل داده های بدست آمده از روش تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد که باور های مذهبی ، سبکهای اسنادی و خوش بینی سهم ترکیبی معنادار در پیش بینی تغییرات سلامت روانشناختی دارند. بدین معنی که هر چه نمرات باورهای مذهبی ، سبکهای اسنادی و خوش بینی افزایش می یابد، نمرات سلامت روانشناختی بالا می رود. همچنین ارتباط معنادار بین باورهای مذهبی با خوش بینی ، باورهای مذهبی با سبکهای اسنادی و خوش بینی با سبکهای اسنادی مشاهده گردید.
معصومه صالحی بهمن زندی
هدف از پژوهش حاضر ساخت و هنجاریابی آزمون توانش خواندن زبان فارسی برای دانش آموزان دختر پایه ی اول راهنمایی منطقه 6 شهر تهران است. روش پژوهش از نوع توسعه ای است. جامعه مورد مطالعه شامل همه ی دانش آموزان دختر مقطع اول راهنمایی منطقه ی 6 شهر تهران است که در سال تحصیلی 88-87 مشغول به تحصیل هستند. نمونه گیری به شیوه ی تصادفی چند مرحله ای است که در مدارس راهنمایی منطقه ی 6 شهر تهران اجرا گردید.حجم نمونه شامل 114 نفر از دانش آموزان دختر پایه ی اول راهنمایی است. ابزار پژوهش آزمون توانش خواندن است . .محتوای آزمون 1- درک خواندن( متن های علمی ). 2- درک معنای واژگان . . نتایج آزمون بر اساس نتایج بدست آمده در اجرای اصلی آزمون میانگین نمره های دانش آموزان در این آزمون 14/26 و انحراف استاندارد آن 869/7 است.پس از تعیین همبستگی هر سوال با کل آزمون با استفاده از ضریب همبستگی دو نقطه ای ، مشخص شد که همبستگی سوالهای 2 و 24 با کل تست ضعیف بوده و از مجموعه سوالات حذف گردیدند. پایایی آزمون قبل از حذف دو سوال با استفاده از آلفای کرنباخ 892/0 و بعد از حذف دو سوال ضعیف 894/0 است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که آزمون توانش خواندن از پایایی مناسب و کافی برخوردار است. جهت بررسی روایی صوری آزمون توسط کارشناسان و معلمان با تجربه مورد تایید قرار گرفت. سوالهای 9-12-14-27-28-29-33-38-41-48-5051-52-53-54 ضریب تمیز متوسطی داشتند و از قدرت تمیز بیشتری برخوردار بودند. و بخوبی می توانند گروه قوی را از گروه ضعیف و قوی را از هم متمایز کنند. آزمون فوق در مقایسه با آزمونهای مشابه دارای سوالهای بیشتری بود . این آزمون بجز بخشهای درک مطلب و درک واژگان( همانند آزمونهای مشابه) ، بخشی به نام کلوز تست داشت که درک واژگان دستوری را مورد سنجش قرار می داد. همچنین متنای درک مطلب این آزمون علمی بودند . در حالی که آزمونهای مشابه از متنهای ادبی و تاریخی نیز استفاده کرده بودند. همچنین آزمودنیهای این پژوهش فقط دختران بودند . میانگین هر آزمون با توجه به تعداد سوالها متغیر است . آزمونهای عزیزی و زبری تعداد سوالهای مشابه آزمون این پژوهش را داشتند. میانگین آزمون زبری 26 و عزیزی 5/20 می باشد . و میانگین آزمون این پژوهش 14/26است. انحراف استاندارد هر آزمون با توجه به تعداد سوالات متغیر می باشد.انحراف استاندارد آزمون زبری 38/7 و عزیزی 23/7 بود . انحراف استاندارد آزمون در پژوهش فوق 869/7 است. انحراف استاندارد در آزمون فوق مشابه با انحراف استاندارد آزمونهای زبری و عزیزی است. پایایی آزمون در پژوهش نظری 819/0 ، زبری 88/0 ، عزیزی 868/0 ، عزیزیان بین 409/ و 949/0 و آل احمد بین 86/0 و 88/0 بود . پایایی در آزمون فوق 892/0 می باشد که پایایی این آزمون همانند آزمونهای ذکر شده معتبر است. نتیجه ی نهایی این پژوهش به شرح ذیل است: 1- در مرحله ی اول اجرای آزمایشی این آزمون بر روی30 دانش آموز دختر منطقه ی 6 شهر تهران اجرا گردید. با توجه به نتایج آزمون 14 سئوال دارای اشکالاتی بودند و از آزمون حذف شدند. میانگین و انحراف معیار آزمون برابر با 64/8 ±10/29 و پایایی آزمون 854/0 گردید. 2- در مرحله ی دوم آزمون با 40 سوال بر روی 114 دانش آموز دختر منطقه ی 6 شهر تهران اجرا گردید. با توجه به نتایج آزمون 2 دارای ایراداتی بودند و باید از آزمون حذف شوند. میانگین و انحراف معیار آزمون برابر با 869/7 ± 14/26 است و پایایی آزمون 892/0 است. پایایی آزمون بعد از حذف دو سوال ضعیف برابر با 894/0 است.