نام پژوهشگر: سهیلا بهمنی
سهیلا بهمنی محمدرضا تقوی
اختلال وسواسی-جبری و اضطراب اجتماعی از جمله اختلالات شایعی هستند که با شناخت های منفی تکرار شونده مشخص می شوند. برخی پژوهش ها سعی دارند که این شناخت های منفی تکرار شونده را از طریق مکانیزم های زیربنایی مثل سیستم پردازش اطلاعات تبیین کنند. به دلیل این که کنترل توجه از مولفه های بسیار مهم سیستم پردازش اطلاعات است برخی نظریات بیان می کنند که نقص در کنترل توجه، افراد را در برابر وقوع این افکار تکرارشونده منفی آسیب پذیرتر می کند. هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط کنترل توجه و افکار تکرار شونده در اختلال وسواسی-جبری و اضطراب اجتماعی بود. بدین منظور 30 نفر افراد مبتلا به اختلال وسواسی-جبری و 30 نفر افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی به روش نمونه گیری در دسترس از مراکز مشاوره و روانپزشکی شهر شیراز انتخاب شدند. در این پژوهش، پرسشنامه های کنترل توجه، پردازش پس رویدادی، وسواس فکری-عملی و افسردگی بک تکمیل گردید. نتایج بدست آمده با روش های آماری همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک راهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین کنترل توجه و افکار وسواسی درگروه اختلال وسواسی-جبری رابطه منفی و معنادار وجود دارد، همچنین بین کنترل توجه و پردازش پس رویدادی در گروه اضطراب اجتماعی نیز رابطه منفی مشاهده شد. در بررسی کنترل توجه مشخص شد که، میزان کنترل توجه در هر دو گروه اختلال وسواسی-جبری و اضطراب اجتماعی با گروه بهنجار تفاوت وجود دارد، اما بین دو گروه بالینی در کنترل توجه تفاوت معناداری وجود ندارد.
سهیلا بهمنی محمد دشتی
چکیده دراین رساله بررسی رابطه خردگرایی و تقدیرگرایی در شاهنامه به این ترتیب شرح و گزارش شده است: در ابتدا ضمن ارائه کلیاتی از مفاهیم کلامی که موضوع رساله حاضر در آن قرار می گیرد و نیز طرح سوالاتی که اساس و بنیان این پژوهش است تصویری از اهمیت کلی این تحقیق نمودار شده است. سپس خردگرایی فردوسی و عوامل موثر در آن مورد پژوهش قرار گرفته است و با مقایسه شاعران معاصر فردوسی با وی، شخصیت خردگرای شاعر حکیم نمایان می شود. در کنار آن بررسی تقدیرگرایی در شاهنامه در پرتو ریشه های باستانی و اسلامی صورت گرفته و نشان داده شده است که محتوای تقدیرگرای داستان های شاهنامه از تفکر زروانی نشأت گرفته است و عواملی همچون فلک، روزگار، زمانه، چرخ و ... را داننده تقدیر و سرنوشت می داند اما تقدیرگرایی شخص فردوسی ریشه های اسلامی دارد و به قضا و قدر از منظر اسلامی معتقد است؛ چرا که آسمان و اختران و دیگر موجودات را بی خبر از راز آفرینش موجودات می داند. پس از آن با تکیه بر اصول اعتقادی مکتب تشیع که در شاهنامه جلوه گر است شیعه امامی بودن شاعر نشان داده شده است که در پرتو آن می توان تأکید بر نیروی خرد در کنار تقدیر در شاهنامه را بر طبق اصل "لا جبر و لا تفویض بل امر بین الامرین" پذیرفت و به گونه ای عقلانی به آن پاسخ گفت.