نام پژوهشگر: ربابه عبادتیان
ربابه عبادتیان وحید تقی نژاد عمران
چکیده: نرخ بهینه تورم در ادبیات اقتصاد همواره مساله ای جذاب برای محققین بوده است. یک رویکرد به این مساله ملاحظات رفاهی می باشد. دولت در تامین مالی مخارج خود دارای دو منبع درآمدی مالیات تورمی و مالیات غیر مستقم بر کالا است که هر دو اینها زیان رفاهی به همراه دارند. بر پایه ایده مالیات بندی رمزی(1927) بهینه شرایطی است که زیان رفاه نهایی این دو نوع مالیات با هم برابر باشد؛ بنابراین با مقایسه هزینه رفاه نهایی درآمد حاصل از تورم با مالیات غیر مستقیم می توان به نرخ تورم بهینه دست یافت. این تحقیق نخست، با کمک دو معیار مازاد رفاه بیلی(1956) و ایده تغییرات جبرانی لوکاس(2000) به رابطه ای برای زیان رفاه نهایی تورم دست می یابد. سپس به کمک داده های ایران برای دوره زمانی 1350 تا 1389 زیان رفاه نهایی مالیات تورمی را برآورد کرده و با برابر قرار دادن آن با مقدار هزینه رفاه نهایی مالیات غیر مستقم معین نرخ تورم بهینه را برای اقتصاد ایران بدست آورد. نتیجه تحقیق نشان داد از نگاه اثرات رفاهی تامین مالی مخارج دولت، نرخ تورم بهینه برای ایران در بالاترین سطح گریز از نابرابری در روش بیلی تقریبا 1 درصد و در روش لوکاس تقریباً 3 درصد است.