نام پژوهشگر: عبدالصمد متفکر
عبدالصمد متفکر منصور میراحمدی
گروه طالبان در زمان سلطه سیاسی خود در افغانستان، مکتب و اصول فکری و اندیشه های سیاسی خاصی را به وجود آوردند که این اندیشه ها عمدتاً بر اساس مبانی کلامی اشعری استوار می باشد. بر این اساس، پژوهش حاضر به بررسی زمینه های ظهور طالبان در افغانستان پرداخته، و مبانی فقهی و کلامی این گروه را تبیین کرده است. طالبان همواره هدف خود را از کسب قدرت، جلوگیری از فساد و مبارزه با مفاسد اجتماعی موجود در افغانستان بیان می کردند. اگرچه عوامل داخلی و خارجی متعددی در زمینه ظهور گروه طالبان دخیل بوده است، و حمایت های همه جانبه قدرت های خارجی و عدم کارآمدی ساختاری احزاب جهادی موجود در افغانستان نیز به شکل گیری و توسعه مبانی فکری و اندیشه طالبان کمک کرده است، اما عامل اصلی و زیربنایی در گسترش فکر و اندیشه سیاسی، و رویکرد اجتماعی فرهنگی این گروه، همانا مبانی فقهی گروه طالبان است. بررسی های تاریخی "تیوری خلافت" و اختلافات موجود درباره آن نشان می دهد که سه دیدگاه مطرح در این زمینه وجود داشته که عبارت است از تیوری "انتصاب"، تیوری "انتخاب" و تیوری "تغلیب". در این میان، تیوری تغلیب با ایده های گروه طالبان سازگاری بیشتری داشته و توسط آنان دچار تغیرات زیادی شد. شاید قدیمی ترین مباحث کلامی در تاریخ اسلام، که تأثیر فوق العاده ای در فکر و اندیشه مسلمانان داشته است مسیله جبر و اختیار باشد. در این زمینه، اندیشه های کلامی اشعری بر اندیشه اهل سنت سایه افکنده و به شدت مورد تأیید است؛ اندیشه های طالبان نیز که مبتنی بر باورهای دینی آنان است، هم خوانی زیادی با این گرایش دارد. و در نتیجه دیدگاه و عملکرد طالبان نشان می دهد که این گروه در پی تشکیل دادن حاکمیت به شیوه خلافت است، و تنها راه حل قضیه افغانستان را زور و غلبه بر آنان می داند. و بدین ترتیب، مباحث فقهی و کلامی، و اندیشه سیاسی طالبان به صورتی که در تاریخ معاصر تجربه شد شکل گرفت.