نام پژوهشگر: مزدک رازی
هاجر خسروانیان مزدک رازی
این مطالعه به منظور بررسی اثر حفاظتی ویتامین e و دگزامتازون بروی تأثیرات مخرب واریکوسل تجربی در بافت بیضه صورت گرفت .موش های صحرایی نژاد ویستار به پنج گروه ، کنترل- شم ،گروه واریکوسلی بدون درمان ،گروه واریکوسلی درمان شده با ویتامین e(ویتامین e با دزmg/kg 150،به صورت خوراکی)، گروه واریکوسلی درمان شده با دگزامتازون(mg/kg 0.125 ،به صورت تزریق داخل صفاقی)، گروه واریکوسلی دریافت کننده ویتامین eو دگزامتازون تقسیم شدند .وضعیت آنتی اکسیدانی،هیستوپاتولوژیکی، هورمونی و سطح آلکالین فسفاتاز بافتی (alp) ارزیابی شد .برای ارزیابی آسیب rna اپیتلیوم ژرمینال،استروئیدوژنز سلول های لایدیگ ونفوذ سلول های ایمنی ارزیابی شد.علاوه براین بیان hsp70-2 بر اساس ایمنوهیستوشیمی و وسترن بلات بررسی شد. تعداد اسپرم ،تحرک،تراکم کروماتین dna و زنده ماندن اسپرم نیز بررسی شد.تجویز همزمان ویتامین e و دگزامتازون به طور قابل توجهی کاهش وزن بیضه ناشی از واریکوسل را بهبود و سطح alp بافتی کاهش داد.تجویز همزمان ویتامین e و دگزامتازون کاهش سوپراکسید دیسموتاز،کاهش گلوتاتیون پراکسیداز وکاهش سطح آنتی اکسیدانی کل ناشی از واریکوسل به طور قایل توجهی (05/0>p)افزایش و میزان نیتریک اکساید(no) و مالون دی آلدئید (mda ) را کاهش داد.ضریب تمایز لوله ای (tdi) وضریب بازسازی لوله ای(ri)منفی ناشی از وایکوسل به میزان قابل توجهی (05/0>p) در حیوانات درمان شده باویتامین e و دگزامتازون بهبود یافت. تجویز همزمان ویتامین e و دگزامتازون افزایش آسیب rna ناشی از واریکوسل را کاهش و فعالیت استروئیدوژنز سلول های لایدیگ و سطح سرمی تستوسترون را افزایش داد. سرانجام ویتامین e و دگزامتازون به طور قابل توجهی(05/0>p) کاهش تعداد اسپرم،تحرک اسپرم و قابلیت زنده ماندن اسپرم ناشی از واریکوسل را افزایش و یکپارچگی dna و تراکم کروماتین را بهبود می بخشد.داده های ما نشان می دهد که ویتامین e با تنظیم وضعیت آنتی اکسدانتی و دگزامتازون با کاهش استرس اکسیداتیو وابسته به التهاب و کاهش استرس نیتریدی می تواند کاهش بیان hsp70-2 ناشی از واریکوسل را بهبود ببخشد و در نهایت از فعالیت آندوکرینی بیضه و پیشرفت فرآیند اسپرماتوژنز محافظت کند.
نرگس خسروانیان مزدک رازی
این مطالعه به منظور بررسی اثر حفاظتی ویتامین e و تستوسترون روی تأثیرات مخرب واریکوسل تجربی بر بیضه و پارامترهای اسپرم و بیان پروتئینhsp70-2 و وضعیت آنتی اکسیدانی صورت گرفت. مواد و روش ها: 30 موش صحرایی نژاد ویستار به 5گروه تقسیم شدند: کنترل-شم،گروه القای واریکوسل،گروه واریکوسلی درمان شده با ویتامین e(mg/kg150 به صورت خوراکی)،گروه واریکوسلی درمان شده با تستوسترون(?g/kg 44به صورت داخل صفاقی)و موش های واریکوسلی درمان شده با تستوسترون به همراه ویتامین e.پس از 60 روز تعداد اسپرم،یکپارچگی dna،تحرک اسپرم، زنده ماندن اسپرم،جایگزینی هیستون-پروتامین مورد بررسی قرار گرفت. وضعیت آنتی اکسیدانی به وسیله میزان مالون دی آلدئید بافت بیضه،ظرفیت آنتی اکسیدانی کل،سوپراکسید دیسموتاز و گلوتاتیون پراکسیداز تعیین شد.و وضعیت آندوکرینی در بافت بیضه با ارزیابی استروئیدوژنیک سلول های لایدیگ و تعیین میزان تستوسترون سرم برآورد شد.بیان پروتئین hsp70-2با استفاده از روش ایمنوهیستوشیمی و وسترن بلات مورد بررسی قرار گرفت.همچنین آسیب rnaسلول های ژرمینال با اپی فلورسنت مورد بررسی قرار گرفت.نتایج تجویز ویتامین eو تستوسترون کاهش استروئیدوژنز سلول های لایدیگ وکاهش سطح تستوسترون ناشی از واریکوسل را بهبود بخشید.علاوه براین تجویز همزمان این ترکیبات، کاهش گلوتاتیون پراکسیداز (gsh-px) ،سوپراکسید دیسموتاز(sod) و ظرفیت آنتی اکسیدانتی کل(tac) ناشی از واریکوسل را بهبود بخشید.و افزایش mda ناشی از واریکوسل را به طور معنی دار(05/0>p)کاهش دادند.کاهش بیان پروتئین hsp70-2 ناشی از واریکوسل در حیوانات درمان شده به طور معنی داری (05/0>p) افزایش یافت.علاوه براین ویتامین eوتستوسترون به طور معنی داری افزایش آسیب rna سلول های ژرمینال ناشی از واریکوسل را کاهش داد. نتیجه گیری:داده های ما نشان می دهند که اثرات حفاظتی ویتامینe وتستوسترون بر اختلالات ناشی از واریکوسل ممکن است با افزایش بیان hsp70-2و افزایش وضعیت آنتی اکسیدانی و افزایش فعالیت آندوکرینی همراه باشد.
فهیمه خان محمدی قانع عباس احمدی
شیمی درمانی به طور گسترده در درمان سرطان ها، بیماریهای خود ایمن و بیماریهای خونی مورد استفاده قرار می گیرد. برخی از داروهای شیمی درمانی دارای اثرات جانبی شدیدی از قبیل ناباروری هستند. در مطالعه حاضر اثرات محافظتی کروسین و اتیل پیروات در جهت جلوگیری از آسیب های ناشی از تجویز داروی سیکلوفسفامید بر تخمدان و باروری موش های سوری مورد ارزیابی قرار گرفت. برای انجام این مطالعه از 68 قطعه موش سوری ماده با سن 8-6 هفته استفاده شد، که به 4 گروه تقسیم و به مدت 21روز تیمار شدند. گروه اول به عنوان کنترل، سرم فیزیولوژیml,ip/day) 1/0(، گروه دوم به عنوان کنترل شم، سیکلوفسفامید mg/kg,ip/day)15( هفته ایی یکبار به مدت 3هفته، گروه سوم سیکلوفسفامید را به همان روش به همراه تزریق روزانه کروسین mg/kg,ip)200) و گروه چهارم سیکلوفسفامید را به روش 2گروه قبل به همراه تزریق روزانه اتیل پیروات mg/kg,ip)40( دریافت نمودند. پس از اتمام دوره درمان 12 قطعه موش از هر گروه تحت لقاح آزمایشگاهی قرار گرفتند. از ورید وداج 5 قطعه از موش های هر گروه که توسط کتامین mg/kg,ip)25) بیهوش شده بودند جهت تهیه نمونه سرمی خونگیری به عمل آمد و نمونه برداری از تخمدان راست آنها صورت گرفت. سپس تخمدان های راست در محلول فرمالین بافر 10% به منظور مطالعات هیستولوژی و هیستومورفومتری ثابت شدند و تخمدان های چپ برای اندازه گیری مقادیر مالون دی آلدئید (mda) در بافت تخمدان در دمای°c 70- نگهداری شدند. تخمدان های راست پس از ثبوت، طی مراحل پاساژ بافتی و تهیه مقاطع بافتی پارافینی به ضخامت 7-6 میکرومتر به صورت سریال، به روش هماتوکسیلین – ائوزین رنگ آمیزی شدند. مطالعه هیستولوژیکی تخمدان ها با بررسی شکل ظاهری فولیکول ها، میزان پراکندگی رشته های کلاژن (با استفاده از رنگ آمیزی وان گیسون) و پراکندگی ماست سل ها (با استفاده از رنگ آمیزی تولوئیدن بلو) و مطالعه هیستومورفومتری تخمدان ها با شمارش تعداد فولیکول های سالم و آترتیک انجام گرفت. سرم ها جهت اندازه گیری میزان آنزیم سوپراکسید دیسموتاز sod (با استفاده ازکیت (ransod، ظرفیت آنتی اکسیدانتی تام سرم taoc (با استفاده از روش بنزی) و میزان استروژن ( با استفاده از روش (radioimmunoassay مورد استفاده قرار گرفتند. اندازه گیری مقادیر mda با استفاده از واکنش اسید تیوباربیتوریک (tba) انجام شد. مطالعات مورفولوژیکی نشان داد که سیکلوفسفامید اثرات مخربی را بر فولیکول ها در حال رشد در گروه کنترل شم گذاشت، ولی کروسین واتیل پیروات در این فرآیند دارای اثرات محافظتی بودند. این اثر سیکلوفسفامید بر روی فولیکول های تخمدانی در تمام مراحل رشد بود اما اثرات محافظتی عوامل آنتی اکسیدانتی بر روی فولیکول های پیش آنتروم بیشتر از فولیکول های آنتروم دار بود. میانگین تعداد جسم زرد در گروه کنترل شم به طور معنی داری در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت (05/0p<)، اما در گروه های دریافت کننده ی کروسین و اتیل پیروات درمقایسه با گروه کنترل شم افزایش نشان داد و این افزایش در گروه دریافت کننده ی اتیل پیروات معنی دار بود (05/0p<). میانگین پراکندگی ماست سل ها در گروه کنترل شم به طور معنی داری بیشتر از گروه های دیگر بود (05/0p<)، در حالی که در سایر گروه ها تقریبا درسطح مشابهی با هم بود. درپراکندگی ظاهری رشته های کلاژن در بافت تخمدان همه گروه ها تفاوت معنی داری وجود نداشت. نتایج لقاح داخل آزمایشگاهی نشان داد که تعداد وکیفیت اووسیت ها و میزان باروری در گروه کنترل شم نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری پایین تر بود و گروه های دریافت کننده ی کروسین و اتیل پیروات از نظر کیفیت و تعداد اووسیت های مناسب برای لقاح نسبت به گروه کنترل شم در وضعیت بهتری بودند و از نظر میزان باروری افزایش معنی داری را نشان دادند (05/0p<). میزان taoc در گروه کنترل شم نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری کاهش نشان داد (05/0p<)، اما استفاده از کروسین و اتیل پیروات در گروه های تجربی موجب افزایش سطح taoc در حد گروه کنترل گردید. میزان آنزیم سوپراکسید دیسموتاز در گروه کنترل شم نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری کاهش نشان داد (05/0p<)، ولی استفاده از کروسین به همراه سیکلوفسفامید باعث شدکه میزان این آنزیم به طور معنی داری نسبت به گروه های کنترل وکنترل شم افزایش یابد (05/0p<). همچنین استفاده از اتیل پیروات به همراه سیکلوفسفامید موجب افزایش sod تا حد گروه کنترل گردید. بررسی مقادیر mda در بافت تخمدان نشان داد که میزان mda در گروه کنترل شم به طور معنی داری نسبت به سایر گروه ها افزایش یافت (05/0p<)، در حالی که در گروه های تجربی در حد گروه کنترل بود. اندازه گیری میزان هورمون استرژن سرم نشان دادکه سطح این هورمون در گروه کنترل شم به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل کاهش یافت، در حالی که کروسین و اتیل پیروات توانستند سطح این هورمون را به طور معنی داری افزایش دهند (05/0p<). به طور کلی می توان نتیجه گرفت که کروسین و اتیل پیروات دارای اثرات محافظتی بالا در مقابل استرس اکسیداتیو ناشی از اثرات جانبی سیکلوفسفامید بر روی فولیکول های در حال رشد در مراحل مختلف و میزان تخمک گذاری (تعداد جسم زرد) هستند و این عوامل آنتی اکسیدانتی از افزایش تعداد فولیکول های آترتیک، کاهش توان باروری و تغییرات هورمونی در موش سوری جلوگیری نمودند. بنابراین استفاده ازکروسین و یا اتیل پیروات همراه با شیمی درمانی می تواند مفید واقع شود.
زهرا مرادی مودب رسول شهروز
هدف: پولگون یک ترکیب آروماتیک می باشد که در بسیاری از گیاهان یافت می شود. پولگون در زمینه های متعدد برای طعم دار کردن مواد غذایی، نوشیدنی ها و خمیر دندان ها مورد استفاده قرار می گیرد. این در حالی است که، تأثیر سوء این ماده بر روی بیان mrna آنزیم های آروماتیزی در بافت هایی مانند کبد و کلیه گزارش گردیده است. آروماتیزاسیون به منظور کنترل و تحریک فرآیند های اسپرماتوژنز و اسپرمیوژنز در بافت بیضه بسیار ضروری است. بنابراین در مطالعه حاضر سعی شده تأثیر پولگون بر روی پتانسیل آندوکرینی بیضه با ارزیابی سطوح mrna ، آنزیم سیتوکروم p450(cyp19) و بیان گیرنده های er? و تغییرات بافتی بیضه مورد ارزیابی قرار گیرد. مواد و روش کار 24 موش کوچک سفید آزمایشگاهی به شکل تصادفی انتخاب شدند و در چهار گروه کنترل- شم ( که ml3/0 نرمال سالین دریافت نموده بود) و گروه های آزمایشی تقسیم بندی شدند. گروه های آزمایشی شامل: گروه دز پایین mg/kg25، دز متوسطmg/kg50 و دز بالاmg/kg100بودند. متعاقب 35 روز، سطوح سرمی تستوسترون و استروژن ارزیابی شد. آسیب محتوی mrna سلول های زایگر و ضرایب تمایز لوله ای (tdi)، ضریب تجمعی (ri) و شاخص اسپرمیوژنز (spi) به ترتیب توسط میکروسکوپ های فلورسنت و نوری مورد ارزیابی قرار گرفت. فعالیت استروئیدوژنز سلول های لیدیگ با ارزیابی میزان ذخایر استروئیدی سلولی توسط میکروسکوپ فلورسنت بررسی شد. میزان mrna cyp19aromatase، گیرنده های er? توسط روش rt-pcr (نیمه کمیpcr) مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. مضافاً اینکه شمارش اسپرمی، تحرک اسپرمی، فشردگی dna و آسیب dna نیز بررسی شد. نتایج پولگون سطوح سرمی تستوسترون و استروژن را در سطح معنی داری کاهش داد. مشاهدات بافت شناسی نشان دادند که درصد لوله های با tdi، ri، spi مثبت در گروه های آزمایشی کاهش معنی داری داشته است. آنالیزهای فلورسنت نیز نشان دادند که پولگون آسیب بسیار شدیدی به محتوی mrna سلول های زایگر وارد کرده بود. این آسیب ها به شکل وابسته به دز افزایش یافتند. مشاهدات نشان داد که پولگون بیان mrna cyp19را کاهش داده بود. بدین صورت که موش های گروه دز بالا کمترین میزانmrna cyp19را نشان داده بود. بیان ایمنوهیستوشیمیایی rt-pcr گیرنده های er? در دزهای پایین و متوسط افزایش و در دزهای بالا کاهش معنی داری را نشان داد. مضافاً اینکه موش های گروه های درمان شده با پولگون کاهش معنی داری را در تعداد سلول های لیدیگ (در یک میلی متر مربع ) و ذخایر استروئیدی این سلول ها نشان دادند. به طوریکه موش های گروه های درمان با دز بالای پولگون کمترین درصد سلول های لیدیگ با ذخایر استروئیدی را نشان دادند. کاهش قابل ملاحظه ای در تعداد اسپرم ها دیده می شد و عدم تحرک اسپرمی، عدم بلوغ هسته و آسیب dna در گروه های آزمایشی به شکل وابسته به دز افزایش معنی داری را نشان می داد. نتیجه گیری مشاهدات نشان دادند که، پولگون با کاهش میزان بیان mrnaی cyp19و گیرنده های er? سیستم آندوکرینی بیضه را تحت تأثیر قرار می دهد. کاهش پتانسیل آندوکرینی بافت بیضه به نوبه ی خود روند طبیعی اسپرماتوژنز و اسپرمیوژنز را دچار اختلال می نماید. مضافاً اینکه افزایش آسیب های وارده به سلول های لیدیگ و اپی تلیوم زایگر باعث بروز استرس اکسیدی می شود که آسیب های ناشی از پولگون را تشدید می نماید.
سیران خانی ناصر آق
یکی از ارکان اصلی صنعت آبزی پروری، تغذیه و اطمینان از سلامت غذای مصرفی می¬باشد که کیفیت خوراک نسبت به کمیت آن اهمیت بیشتری دارد. وجود سموم، میکروب¬، قارچ¬ و متابولیت¬ آن¬ها به ویژه آفلاتوکسین¬ها در خوراک تولیدی آبزیان منجر به کاهش کیفیت جیره غذایی و هدر رفت بخش اعظم هزینه¬ها شده است. مطالعه حاضر با هدف اثرات احتمالی آفلاتوکسینb1، نوعی جاذب ترکیبی و اسانس دارچین بر شاخص¬های خونی، شاخص¬های بیوشیمیایی خون، سیستم ایمنی و بافت کبد بچه ماهیان قزل¬آلای رنگین کمان در یک آزمایش فاکتوریل در 12 تیمار بررسی شد. برای این مطالعه، 828 قطعه بچه ماهی با میانگین وزنی 00/2±10 گرم به طور تصادفی در 36 مخزن 300 لیتری توزیع گردیدند. ماهی¬ها برای 61 روز پرورش داده شدند. در انتهای آزمایش از هر تیمار 6 قطعه بچه ماهی به صورت تصادفی جهت بررسی شاخص¬های خونی، خون¬گیری و سرم خون ماهیان برای فاکتور¬های بیوشیمیایی خون و سیستم ایمنی جدا گردید. از بافت کبد ماهیان جهت مطالعات بافت شناسی نمونه¬برداری شد. نتایج نشان داد که تعداد گلبول¬های قرمز و غلظت هموگلوبین خون در تیمارهای تغذیه شده با ppb 50 سم آفلاتوکسین، میزان هماتوکریت خون در تیمار جاذب – اسانس – آفلاتوکسین و تعداد نوتروفیل و نسبت نوتروفیل به لنفوسیت خون در جاذب – اسانس اختلاف معنی¬دار نشان داد (05/0>p) اما بر تعداد گلبول¬های سفید و لنفوسیت خون تاثیر معنی¬دار نشان نداد (05/0<p). آفلاتوکسین بر سنجش میزان فعالیت آنزیم آلانین آمینو ترانسفراز اختلاف معنی¬داری داشت. همچنین ترکیب جاذب – اسانس- آفلاتوکسین بر میزان فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز، پروتئین کل و لیزوزیم سرم خون و ترکیب جاذب – آفلاتوکسین بر میزان فعالیت آنزیم آسپارتات آمینو ترانسفراز، آلبومین، پروتئین کل، گلبولین و ترکیب جاذب – اسانس و ترکیب آفلاتوکسین – اسانس بر سنجش میزان پروتئین کل و گلبولین تفاوت معنی¬دار نشان دادند (05/0>p). اتساع خفیف عروق ، تخریب سیتوپلاسم، تجمع خون، نفوذ سلول های ایمنی، ادم و ناپدید شدن هسته در بافت کبد تیمارهای حاوی آفلاتوکسین مشاهده شد. در گروه¬های حاوی اسانس - آفلاتوکسین، به طور قابل توجهی تخریب سلولی کاهش پیدا کرد و اسانس تجمع خون را کنترل کرد اما در گروه¬های تغذیه شده با آفلاتوکسین، جاذب - آفلاتوکسین و آفلاتوکسین- جاذب- اسانس اختلالات افزایش یافته است.
ونوس طیری مزدک رازی
چکیده: دی اکسید تیتانیوم tio2)) ،ازاکسید های فلزی است که در زندگی روزمره کاربرد فراوان دارد. ازپودر این ماده به عنوان رنگدانه سفید در صنعت استفاده می شود. این ترکیب در سطح قابل توجهی برای درمان سوختگی ها، در صنعت نانوتکنولوژی و در صنعت تولید رنگدانه ها برای پوشاک و کفش مورد استفاده قرار می گیرد.این نانوذره در برخورد با مولکول های آلوده کننده آب، هوا وخاک، آن هارا تجزیه کرده و به مواد غیر آلی بی ضرر وآب تبدیل می کند. هدف از این تحقیق بررسی اثرات نانوذره ی دی اکسید تیتانیوم بر روی تغییرات بافت شناسی بیضه و مطالعه بیان ژن p??و bcl? و آروماتاز در موش های سوری تحت تیمار با نانوذره مذکور در دز های مختلف است. مواد و روش ها:در مطالعه حاضر از 24 قطعه موش سوری استفاده شد که به صورت تصادفی در چهار گروه تقسیم شدند .گروه کنترل –شم: حلال با دز1ml hpmc،گروه آزمایشی اول: ترکیب 10mg/kgtio2/1ml hpmc، گروه آزمایشی دوم:ترکیب 50mg/kgtio2/1mlhpmc،گروه آزمایشی سوم: ترکیب 100mg/kgtio2/1mlhpmcرا به صورت تزریق داخل صفاقی، دریافت کردند. پس از اتمام دوره35روز ، موش ها آسان کشی شدند. پس از تهیه ی نمونه خونی از قلب، میزان هورمون تستسترون سنجش شد. بیضه سمت چپ جهت مطالعات بافتی وبیضه سمت راست جهت مطالعات ایمونو هیستوشیمیایی و مولکولی استفاده گردید. اسپرم های ناحیه اپی دیدیم به منظور بررسی پارامتر های اسپرمی به محیط کشت انتقال داده شدند. نتایج:نانو ذره دی اکسید تیتانیوم موجب کاهش معنی داری در شاخص های اسپرماتوژنز، تعداد و میزان اسپرم های متحرک و کاهش معنی دارمیزان ترشح هورمون تستوسترون شد. همچنین کاهش معنی داری در سطح آنزیم های کاتالاز و گلوتاتیون پراکسیداز و سوپر اکسید دیسموتاز مشاهده گشت. میزان بیان ژن p53 افزایش وبیان ژنهای آروماتاز، 2bcl کاهش معنی داری را نشان دادند. میزان آسیب به dna ,rnaتوسط تکنیک های فلورسنت تائید شد. نتیجه گیری: tio2موجب تاثیرات منفی در بافت بیضه و بروز ناهنجاری های اسپرمی می شود. کاهش ظرفیت تام آنتی اکسیدانی بیضه از یک سو و افزایش پراکسیداسیون لیپیدی توام با تخریب سلول های لیدیگ و سرتولی، بر فرآیند اسپرماتوژنز و اسپرمیوژنز اثر گذاشته ومنجر به کاهش قابل توجهی در کیفیت اسپرم می شود .همچنین tio2موجب افزایش میزان آپوپتوز در سلول های ژرمینال و کاهش بیان آنزیم آروماتاز می شود.
حجت عنبرا مزدک رازی
کاهش میزان خون و به تبع آن کاهش اکسیژن رسانی می تواند موجب تغییر در عملکرد و ساختار بیضه و اسپرماتوژنز گردد، همچنین آهن آزاد شده از گلبول های قرمز و به دنبال آن افزایش آهن بافتی ممکن است ایجاد استرس اکسیداتیو نماید. از این رو در مطالعه حاضر تعداد 56 سر موش نر بالغ 20 تا 25 گرمی در 8 گروه مورد استفاده قرار گرفتند. گروه اول کنترل، گروه دریافت کننده سرم فیزیولوژی و گروه دوم کنترل شم که فنیل هیدرازین با دز mg6/gr100/h48 به مدت 35 روز دریافت نمود، گروه سوم به همراه فنیل هیدرازین، ویتامین c با دز mg/kg/day 250 به صورت روزانه و داخل صفاقی تزریق گردید. گروه چهارم به همراه فنیل هیدرازین، ژل رویال را با دز mg100/kg/day به صورت گاواژ روزانه دریافت کردند. گروه پنجم به همراه فنیل هیدرازین، ویتامین c با دز mg250/kg/day و نیز ژل رویال را هم با دز mg100/kg/day به صورت گاواژ، روزانه دریافت کردند. گروه ششم شامل موش هایی هستند که ویتامین c بدون تزریق فنیل هیدرازین دریافت کردند. گروه هفتم شامل موش هایی بودند که ژل رویال بدون تزریق فنیل هیدرازین دریافت نمودند. گروه هشتم شامل موش هایی بودند که ژل رویال و ویتامین c با هم و با دزهای مشابه گروه های قبل بدون تزریق فنیل هیدرازین دریافت نمودند. پس از این مدت نمونه های سرمی، اسپرم و بافت بیضه تهیه شدند. نمونه های سرمی برای آزمایشات سرمی، نمونه اسپرم برای ارزیابی کیفیت اسپرم و بافت بیضه برای مطالعه بافت شناسی، مورفومتری و هیستوشیمی مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج نشان دهنده کاهش چشم گیر اکثر پارامترهای مورد مطالعه از قبیل کیفیت اسپرم، تغییرات معنی دار مورفومتری و پارامترهای سرمی و بیضه در گروه های دریافت کننده فنیل هیدرازین بود. همچنین بررسی گروه های دریافت کننده ویتامین c و ژل رویال به عنوان آنتی اکسیدانت نشان دهنده به حداقل رسیدن این تغییرات بود. بطور کلی ویتامین c و ژل رویال به تنهایی و یا با هم قادر به خنثی نمودن عوارض ناشی از آنمی همولیتیک در رابطه با پارامترهای بیضه ای بود، و بنابراین می توان بیان نمود که استرس اکسیداتیو و پروکسیداسیون چربی ناشی از عوارض آنمی همولیتیک دلیل عمده این تغییرات می باشد.
شبنم چراغی اذر حسن ملکی نژاد
هدف این مطالعه به منظور ارزیابی اثرات زرالنون(zea) بر تغییرات مربوط به بیان ژن های تنظیم کننده های سیکل سلولی cyclind1 و e2f1 در سطح mrna و همچنین برای تحلیل اثرات شبه استروژنی zea بر سیستم تولید مثلی نر صورت گرفته است. مواد و روش کار 30 قطعه موش صحرایی نر بالغ بصورت تصادفی در 5 گروه با عناوین: کنترل (ml 5/0نرمال سالین به صورت داخل صفاقی) و گروههای دریافت کننده zea (mg/kg4،2،1بصورت داخل صفاقی) و گروه استاندارد که 17?-استرادیول (mg/kg1/0 به صورت داخل صفاقی) تقسیم بندی شدند. همه موشها به مدت 28 روز مواد مذکور را دریافت کردند. میزان بیانmrna ی cyclin d1 به روش rt-pcrنیمه کمی بیان پروتئین آن به روشایمنوهیستوشیمیایی بررسی شد. همچنین تغییرات مربوط به mrnaی e2f1از طریق rt-pcr نیمه کمی تعیین شد. آپوپتوز سلولی از طریق آزمایشهای tunel وdna ladder ارزیابی گردید. درصد لوله های منی ساز با ضرایب تمایز لوله ای (tdi)، بازسازی لوله ای (ri) و اسپرمیوژنز (spi) منفی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: مشاهدات نشان دادند که zea بصورت وابسته به دز آپوپتوز سلولی و آسیب dna را در بافت بیضه افزایش داده بود. قابل ذکر است که دز متوسط zea و 17?-استرادیول فنوتیپ مشابهی را در این خصوص نشان می دادند. بررسی های بیشتر نشان دادند که تجویز دز متوسط zea و 17?-استرادیول بطور قابل توجهی سبب افزایش بیان cyclind1 وe2f1 در بیضه شدند. در مقابل، تغییرات قابل ملاحظه ای در میزان mrnaی ژن های مذکور در دز پایین zea (mg/kg1) روئیت نگردید. این در حالی بود که دز بالاتر zea (mg/kg4) میزان بیان mrnaی هر دو ژن را کاهش داده بود. نتایج ایمنو هیستوشیمیایی مربوط به پروتئین cyclin d1 نشان دادند که میزان بیان این پروتئین در دز متوسط (mg/kg2) افزایش و دز بالا (mg/kg4) کاهش یافته بود. بررسی های هیستومورفومتریک نشان داد که zea در دز متوسط (mg/kg2) و بالا (mg/kg4) درصد لوله های tdi، ri و spi منفی را افزایش داده بود. نتیجه گیری با توجه به یافته های مطالعه حاضر، zea آپوپتوز سلولی را در بافت بیضه بواسطه تغییر در عملکرد سیستم تنظیم کننده سیکل سلولی یعنی cyclind1,e2f1 افزایش می دهد. این امر به نوبه خود می تواند در فرایند های طبیعی اسپرماتوژنز و اسپرمیوژنز تاثیر بگذارد. مضافاً اینکه، zea در دز متوسط اثرات مشابه با 17? -استرادیول القاء می نماید. این در حالی است که دز بالا و پایین zea مکانیسم متفاوتی را نشان میدهد. کلمات کلیدی: زرالنون، بافت بیضه، شکست dna ، آپوپتوز، cyclind1,،e2f1