نام پژوهشگر: غنچه راهب
موسی اسفنجاری کناری مصطفی اقلیما
این تحقیق با هدف تعیین رابطه رضایت شغلی با کیفیت زندگی در کارکنان کلانتری های تهران بزرگ در سال1388 انجام شد. پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. جامعه این پژوهش را کلیه کارکنان کلانتری های تهران بزرگ تشکیل داده بود که به صورت خوشه ای چند مرحله ای نمونه ای به اندازه 120 نفر انتخاب شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، شاخص توصیف شغل و پرسشنامه sf-36 بود. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده ازآزمونهای آماری کولموگروف ـ اسمیرنف، همبستگی اسپیرمن و پیرسون و رگرسیون خطی استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین رضایت شغلی با کیفیت زندگی، ابعاد و خرده مقیاس های آن رابطه مثبت معناداری وجود دارد (0/05<p)؛ ولی اطلاعات دموگرافیک قادر به پیش بینی تغییرات رضایت شغلی و کیفیت زندگی نبودند (0/05>p). رابطه رضایت شغلی با کیفیت زندگی می تواند به خاطر رابطه رضایت شغلی با سلامت جسمانی و روانی بوده، همچنین این رابطه می تواند بوسیله ویژگی های شغل پلیسی مانند استرس شغلی، خصوصیات شغل و محیط کار توجیه شود.
زهرا میرزائی غنچه راهب
این مطالعه که به منظور بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی برسوء مصرف مواد بر روی 212 نفر از جوانان 25-18ساله ساکن شهر تهران انجام شده است، از نوع علی-مقایسه ای می باشد. گروه اصلی، از بین مراجعه کنندگان سه کمپ ترک اعتیاد انجمن تولد دوباره شهر تهران (مرکز جوانان چیتگر،مرکز جوانان آهنگ، مرکز جوانان توسکا)، با در نظر گرفتن متغیرهای تعدیل کننده مورد نظر محقق (محدوده سنی، مجرد بودن، سکونت در مناطق22 گانه شهر تهران، وضعیت اشتغال، سطح تحصیلات، قومیت) به صورت تمام شماری و گروه کنترل نیز به روش همتا سازی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از دو پرسشنامه"فرم کوتاه شده پرسشنامه تطبیق یافته سرمایه اجتماعی" و پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک جمع آوری شد و باروش های آمار استنباطی شامل: آزمون کاسکور، اسمیرنوف-کولموگروف،uمان-ویتنی و آزمون همبستگی تجزیه و تحلیل شد.نتایج بدست آمده نشان می دهد که بین سرمایه ی اجتماعی دو گروه به لحاظ آماری تفاوت معناداری وجود دارد. سرمایه ی اجتماعی گروه مصرف کننده درمقایسه با جوانان غیر مصرف کننده پایین تر است (p=0/002). یافته ها، وجود رابطه معنادار بین سرمایه اجتماعی شناختی وسوء مصرف مواد را نشان می دهد.بین سرمایه اجتماعی ساختاری و سوءمصرف مواد رابطه معنا داری یافت نشد.بین دو گروه مصرف کننده و غیر مصرف کننده تفاوت معناداری به لحاظ شاخصه های سرمایه ی اجتماعی شناختی مانند حضور در فعالیت های شهروندی، عضویت گروهی، سازگاری اجتماعی،احساس تعلق به جامعه و اعتماد موجود بوده است. ضعف و فقدان سرمایه اجتماعی می تواند از عوامل زمینه ساز روی آوردن جوانان به سوء مصرف مواد باشد.
فهیمه عربیان مصطفی اقلیما
هدف از پژوهش حاضر شناخت رابطه میان باورهای ارتباطی و سازگاری زناشویی در معلمان زن و مرد شهرستان آران و بیدگل است. گروه نمونه شامل 245 نفر از معلمان متأهل شاغل در مدارس راهنمایی و دبیرستان شهرستان آران و بیدگل بودند که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای چندمرحله ای انتخاب شده بودند. نتایج تحقیق حاضر بر اساس آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد بین باورهای ارتباطی و سازگاری زناشویی در معلمان رابطه معکوس و معنادار (05/0) برقرار است. همه خرده مقیاس های باورهای ارتباطی با سازگاری زناشویی، ارتباط معکوس ومعنادار داشتند که این ارتباط در مورد همه خرده مقیاسهای سازگاری زناشویی صدق می کرد. در همه خرده مقیاسهای باورهای ارتباطی بجز باور کمال گرایی جنسی زن ها نمره بالاتری در مقایسه با مردها داشتند و نتایج آزمون t مستقل نشان داد از بین خرده مقیاسهای سازگاری زناشویی، مردان در خرده مقیاسهای سازگاری زناشویی زناشویی و همبستگی دو نفره، و زنان در خرده مقیاسهای توافق دو نفره، ابراز محبت و همچنین نمره کل سازگاری زناشویی نمرات بالاتری داشتند.
عبدالناصر موسی زاده مصطفی اقلیما
این پژوهش با هدف بررسی رابطه عوامل فردی- اجتماعی با بروز رفتارهای تخریب گرانه (وندالیستی) در دانش آموزان دبیرستانی مناطق جنوب شهر تهران در سال تحصیلی 89-1388انجام شد. پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. جامعه این پژوهش را دانش آموزان دبیرستانی مناطق 19 و 20 شهر تهران تشکیل می دادند که از آن میان400 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، عبارت بودند از چک لیست اطلاعات زمینه ای (سن، جنسیت، وضعیت ارتباطی والدین، مشکلات والدین و روشهای تربیتی بکار گرفته توسط آنان) ، پرسشنامه محقق ساخته سنجش میزان وندالیسم دانش آموزان و متغیرهای پیش بین مرتبط با آن( احساس تعلق و پیوستگی به خانواده، احساس اجحاف، بیگانگی اجتماعی، مشاهده رفتارهای وندالیستی در مدرسه و ارتباط با افراد خرابکار). برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده ازآزمون های آماری کولموگروف ـ اسمیرنف، همبستگی پیرسون ، تی مستقل و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها نشان داد که تفاوت معناداری بین دانش آموزان پسر و دختر از نظر بروز رفتارهای وندالیستی وجود دارد(05/0>p). بروز رفتارهای وندالیستی با متغیرهای بیگانگی اجتماعی، احساس اجحاف، ارتباط با گروههای خرابکار ومیزان مشاهده رفتارهای وندالیستی در مدرسه رابطه مثبت و معنادار (05/0>p) و با متغیر میزان تعلق و پیوستگی دانش آموزان به خانواده، رابطه منفی و معنادار دارد (05/0>p). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز دلالت بر وجود ارتباط معنادار بین این متغیرها و توانایی پیش بینی تغییرات رفتارهای وندالیستی را به وسیله متغیرهای احساس تعلق به خانواده و مشاهده رفتارهای وندالیستی تأیید نمود. در مجموع می توان چنین نتیجه گرفت که اختلال در محیطهای خانوادگی و آموزشی نوجوانان در روابط اجتماع به عنوان عاملهایی که بر فرآیند جامعه پذیری موثر نقش اساسی دارند، باعث می شود که فرد به طور نسبی از کنترل اجتماعی خارج شده و همین امر بر تمایل فرد به رفتارهای وندالیستی تأثیر می گذارد.
مسعوده باباخانیان مصطفی اقلیما
مقدمه:اختلال عملکرد جنسی، یکی از شایع ترین مشکلاتی است که افراد معتاد به مصرف مواد افیونی، با خود به درمان نگهدارنده متادون می آورند لیکن هنوز مطالعات گسترده ایی در این رابطه در کشور ما صورت نپذیرفته است. هدف : در این پژوهش، به مقایسه اختلالات عملکرد جنسی معتادان مرد در زمان استفاده از مواد مخدر و در حین درمان نگهدارنده با متادون (mmt) در شهرستان دامغان پرداخته شده است. روش بررسی : مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی از نوع شبه تجربی است. برای این منظور، تعداد 30 نفر معتاد در زمان مراجعه به درمانگاه چراغیان مطابق با معیارهای سوء مصرف مواد افیونی طبقه بندی اختلالات روانپزشکی آمریکا ( dsm.iv) انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفتند و پس از اطمینان از صحت پاک بودن آنان، مجددا مورد باز آزمون قرار گرفتند و عملکرد جنسی آنان، پیش و پس از درمان مورد بررسی قرار گرفت. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه بین المللی عملکرد نعوظی (iief-15) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و آزمون ناپارامتریک یومن ویتنی استفاده شد. یافته ها : از میان انواع اختلالات عملکرد جنسی مورد ارزیابی قرار گرفته، مشکلات نعوظی ، میزان میل جنسی و میزان رضایت جنسی در زمان استفاده از مواد مخدر ودر زمان درمان نگهدارنده تفاوت معناداری داشت . اما بین مشکل انزال زودرس، در زمان استفاده از مواد مخدر و در زمان درمان نگهدارنده متادون، اختلاف معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری : مردانیکه تحت درمان mmt بودند ، اختلالات عملکرد جنسی کمتری، نسبت به زمانی که سوء مصرف مواد داشتند ، نشان داند. شناخت این امر، به متخصصان مربوطه در امر درمان افراد مبتلا به سوء مصرف مواد، در طراحی برنامه های مداخله ای مناسب برای بهبود عمکلرد جنسی این افراد کمک میکند. توصیفی و آزمون ناپارامتریک یومن ویتنی استفاده شد. یافته ها : از میان انواع اختلالات عملکرد جنسی مورد ارزیابی قرار گرفته، مشکلات نعوظی ، میزان میل جنسی و میزان رضایت جنسی در زمان استفاده از مواد مخدر ودر زمان درمان نگهدارنده تفاوت معناداری داشت . اما بین مشکل انزال زودرس، در زمان استفاده از مواد مخدر و در زمان درمان نگهدارنده متادون، اختلاف معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری : مردانیکه تحت درمان mmt بودند ، اختلالات عملکرد جنسی کمتری، نسبت به زمانی که سوء مصرف مواد داشتند ، نشان داند. شناخت این امر، به متخصصان مربوطه در امر درمان افراد مبتلا به سوء مصرف مواد، در طراحی برنامه های مداخله ای مناسب برای بهبود عمکلرد جنسی این افراد کمک میکند.
عباس افروشه مصطفی اقلیما
تحقیق حاضر تلاشی است در جهت پاسخگویی به این پرسش که کیفیت زندگی مادران کودکان مبتلا به اختلالات نافذ رشد استفاده کننده از خدمات مراکز درمان توانبخشی کودکان اتیستیک شهر تهران چگونه است ؟ وضعیت این مادران از نظر کیفیت زندگی در چهار بعد فیزیکی، اجتماعی، روانی و محیطی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. جامعه پژوهش شامل کلیه مادران دارای فرزند اتیستیک استفاده کننده از خدمات مراکز غیردولتی تحت نظارت ستاد ساماندهی درمان و توانبخشی بیماران روانی مزمن شهر تهران می باشد. حجم نمونه شامل 120 نفر که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند که از این تعداد 60 نفر شامل مادران کودکان استفاده کننده از خدمات از مراکز غیردولتی مذکور و 60 نفر مادران بدون دریافت خدمات بوده اند.
فاطمه ممیزی مصطفی اقلیما
هدف این مطالعه شناخت و توصیف ارتباط مهارت های اجتماعی نوجوانان با مورد آزار قرار گرفتن آنان در منطقه 17 شهر تهران می باشد. این تحقیق از نوع مطالعات توصیفی-همبستگی می باشد. جامعه مورد مطالعه کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع راهنمایی منطقه 17 شهر تهران تشکیل می دادند که از آن میان نمونه 144 نفر دانش آموز مقطع راهنمایی منطقه 17 به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات برای پژوهش، عبارت بودند از آزمون استاندارد مهارت های اجتماعی ماتسون(هنجاریابی و اعتباریابی توسط یوسفی و همکاران)، و آزمون استاندارد کودک آزاری(هنجاریابی و اعتباریابی توسط محمدخانی). جهت تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از آزمونهای آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها نشان دادکه بین مهارت های اجتماعی نوجوانان با مورد آزار قرار گرفتن آنان در سطح اطمینان 99 درصد رابطه ی معکوس معناداری وجود دارد. در همین راستا بین دو زیر مقیاس مهارت های اجتماعی (شاملِ؛ رفتاراجتماعی مناسب، رابطه با همسالان) نوجوانان با مورد آزار قرار گرفتن آنان رابطه منفی معناداری وجود دارد و البته برخی از زیر مقیاس های مهارت های اجتماعی(شاملِ؛ رفتارهای غیر اجتماعی، پرخاشگری و برتری طلبی) نوجوانان با مورد آزار قرار گرفتن آنان دارای رابطه مستقیم معناداری بودند. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه حاکی از این بود که پرخاشگری و رفتارهای غیر اجتماعی و رفتارهای اجتماعی مناسب ، پیش بینی کننده های معنادار مورد آزار قرار گرفتن می باشند. در مجموع می توان نتیجه گرفت که نقص در مهارتهای اجتماعی بویژه وجود پرخاشگری، رفتارهای غیر اجتماعی و عدم مهارت های اجتماعی مناسب در روابط دو سویه کودک و نوجوان با دیگران تأثیر می گذارد و باعث افزایش احتمال مورد آزار قرار گرفتن کودکان و نوجوانان می گردد. کلید واژه ها: مورد آزار قرار گرفتن، کودک آزاری، مهارت های اجتماعی، نوجوانان، آزمون مهارت اجتماعی ماتسون، آزمون سنجش کودک آزاری
بنفشه جلالی هنومرور مصطفی اقلیما
پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر نوبتکاری بر کارکرد خانواده کارمندان اجرا گردید. در این پژوهش علی-مقایسه ای، 156 نفر از کارمندان روزکار ( 87نفر) و نوبتکار ( 87نفر) شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران به روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند. جهت سنجش ابعاد کارکرد خانواده (حل مسئله، ارتباط، نقشها، پاسخدهی عاطفی، آمیختگی عاطفی، کنترل رفتار و کارکرد کلی ) از پرسشنامه سنجش خانواده (fad) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با روش های آماری تفاوت میانگینها برای گروههای مستقل t و من ویتنی مورد بررسی قرار گرفت. از هفت بعد مورد بررسی کارکرد خانواده، ابعاد ارتباط، نقشها، آمیختگی عاطفی، کنترل رفتار و کارکرد کلی در خانواده های نوبتکاران به صورت معناداری پایین تر از خانواده های روزکار بود. نتایج نشان دهنده این مطلب است که نوبتکاری از طریق محدودیت زمانی و سرایت روانی باعث تاثیر در ایفای صحیح نقشهای همسری و والدینی کارمند در خانواده شده و در تحقق ابعاد کارکرد خانواده خلل ایجاد میکند. پیشنهاد میشود تاثیر آموزش در زمینه روش های حل تعارض و مدیریت زمان جهت کاهش اثرات منفی نوبتکاری بر کارکرد خانواده بررسی شود.
ثریا سیار مطصطفی اقلیما
چکیده مقدمه: ازدواج و گزینش همسر از مهمترین شاخص های تحرک اجتماعی در هر جامعه است ؛ امروزه با توجه به تغییر شیوه های همسر گزینی و الگوهای نوین ازدواج از شکل سنتی به مدرن کارکرد خانواده نیز از این امر تاثیر می پذیرد و به نظر می رسد کارکرد خانواده در این ازدواجهانیز متفاوت میباشد. هدف: این پژوهش به شناخت تفاوت کارکردهای خانواده در ازدواجهای سنتی و مدرن از دید زنان متاهل که هر یک از این دو نوع ازدواج را داشته اند می پردازد. روش:این مطالعه از نوع علی –مقایسه ای است جامعه آماری در این پژوهش زنان متاهل شهر تهران می باشندکه با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی 384نفر از زنان متاهل شرق وغرب تهران با مراجعه به پارکهای موجود در این مناطق به طور تصادفی انتخاب شدند.و پرسشنامه سنجش کارکرد خانواده بر اساس مدل مک مستر در اختیار آنها قرار داده شدو برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون t و خی دو استفاده شد . یافته ها :نتایج تحقیق نشان داد بین زنان دارای ازدواج سنتی با زنان دارای ازدواج مدرن به لحاظ توانایی حل مساله تفاوت معنا داری وجود ندارد. بین زنان دارای ازدواج سنتی با زنان دارای ازدواج مدرن به لحاظ توانایی برقراری ارتباط ؛ ایفای نقش ؛ پاسخدهی عاطفی؛آمیختگی عاطفی و کنترل رفتار تفاوت معناداری وجود دارد . نتیجه گیری: بین زنان دارای ازدواج سنتی با زنان دارای ازدواج مدرن به لحاظ توانایی برقراری ارتباط ؛ ایفای نقش ؛ پاسخدهی عاطفی؛آمیختگی عاطفی و کنترل رفتار تفاوت معناداری وجود دارد .و زنانی که دارای ازدواج مدرن بوده اند در این ابعاد از کارکرد خانواده دارای امتیاز بیشتری بوده اند.بنابراین ازدواج مدرن و آشنایی زوجین پیش از ازدواج در تقویت کارکرد خانواده ؛ثبات و استحکام بنیان خانواده می تواند موثر باشد.کلید واژه ها :کارکرد خانواده ؛ ازدواج سنتی ؛ ازدواج مدرن
زینب پولادچنگ نجف آبادی مصطفی اقلیما
چکیده هدف: پژوهش حاضر با بررسی و مقایسه کیفیت زندگی همسران جانبازان اعصاب و روان و همسران بیماران اعصاب و روان در شهرستان نجف آباد انجام گرفته است. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات علی-مقایسه ای است . جامعه آماری پژوهش همسران جانبازان اعصاب و روان و همسران بیماران اعصاب و روان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه شهرستان نجف آباد می باشد. نمونه مورد نظر 40 نفراز همسران جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه بستری شده در بیمارستان توانبخشی شهید رجایی و 40 نفر از همسران بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه بستری شده در بیمارستان روانپزشکی شهید آیت مدرس را شامل می شود که از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. با توجه به اهداف پژوهش، 16 فرضیه در قالب شاخص های کیفیت زندگی مطرح گردید و جهت جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه استاندارد شده کیفیت زندگی ایوانز و کوپ و نیز پرسشنامه مربوط به اطلاعات دموگرافیک استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده از جداول و نمودارهای فراوانی و هم چنین با روش های آمار استنباطی شامل: آزمون کاسکور، آزمون ناپارامتری یو مان ویتنی، اسمیرنوف- کولموگروف و آزمون همبستگی استفاده شد. یافته ها: نتایج بدست آمده نشان می دهد که بین شاخص های رفاه مادی و محیطی، روابط زناشویی، روابط فامیلی، رفتارهای نوعدوستانه، رفتار سیاسی، رضایت شغلی، فعالیت های ورزشی و نمره کل کیفیت زندگی بین دو گروه به لحاظ آماری تفاوت معناداری وجود دارد و در تمامی این شاخص ها همسران جانبازان اعصاب و روان میانگین بالاتری را دارا بودند. هم چنین نمره کل کیفیت زندگی همسران جانبازان اعصاب و روان از میانگین نمرات همسران بیماران اعصاب و روان بالاتر می باشد. .
فاطمه صادقی غنچه راهب
امروزه در تمام جوامع، « سالمندی به عنوان یک مسئله مهم در آستانه ورود به قرن 21 مطرح است. کاهش میزان باروری نقش عمده ای در افزایش درصد سالمندان داشته است. درصد جمعیت سالمندان تقریباً در همه کشور ها بطور منظم رو به افزایش است. در ایران نیز با ظاهر شدن آثار کنترل جمعیت از سال 1370 به بعد بتدریج از نسبت افراد کمتر از 15 سال کاسته و بر نسبت افراد میانسال (64-15 سال) افزوده شده است. استمرار این وضع در آینده می تواند ترکیب سنی جمعیت را تغییر داده و به نحو محسوسی از نسبت افراد زیر 15سال بکاهد و جمعیت را بسوی سالخوردگی سوق دهد( زنجانی و دیگران، 1378: 57).در حالیکه سالمندی همواره با مفاهیم برکت،تجربه و دانایی مترادف بوده و آن را یک دستاورد می دانند،اما واقعیت این است که روی دیگر سکه که مسائل و مشکلات دوران سالمندی است ،همیشه و در همه اعصار و در همه جوامع وجود داشته و دارد.اساسا کهولت به علت فرسایش طبیعی اندام ها باعث بروز و پیدایش ضعف در قوای جسمانی و دماغی می گردد که بعضا موجب از کار افتادگی و خانه نشینی فرد سالمند می گردد.بدیهی است در این دوران احساس تامین نیازهای مادی و معنوی به اوج می رسد.نگرانی ازآینده،فقدان امکانات مالی،ترس از انزوا وتنهایی،نزدیک شدن به پایان عمرو...همه و همه مجموعه ای از عواملی هستند که اگر با ضعف در قوای جسمانی همراه گردند،ما حصل آن مسا له سالمندان را مطرح می سازد. اصولا سالمندان با مشخصات فوق اگر از خانواده و محیطی با جو مهر آمیز و وابستگی های عاطفی بر خور دار نباشند،قادر به ادامه حیات نخواهند بود(کریمی،207:138).بنابراین این نکته لزوم توجه به حمایت اجتماعی را در سالمندان یادآور می شود. یکی از مفاهیم روانشناختی که اخیرا توسط دانشمندان علوم تربیتی مطرح گردیده است حمایت اجتماعی می باشد و یکی از پیش بینی کننده های بهزیستی روانشناختی ،حمایت اجتماعی ادراک شده است. حمایت اجتماعی عبارت است از میزان ادراک فرد از اینکه مورد توجه وعلاقه دیگران بوده ،از دیدگاه آنان فردی ارزشمند است وچنانچه دچار مشکل شود به او یاری می رسانند. بسیاری معتقدند که برخورداری از حمایت اجتماعی مطلوب،فرد را به سلامت جسمی و روانی هدایت می کند(رابرتز،گاتلیب،1997) .سلامت یک مفهوم چند بعدی است.اما پژوهشگران حوزه بهداشت روانی بطور عمده تاکید بر جنبه های منفی آن داشته اند و جنبه مثبت سلامت روان(بهزیستی روانشناختی)که برگرفته از روانشناسی مثبت است کمتر مورد توجه قرار گرفته است.بهزیستی روانشناختی یکی از رویکردهای جدید در حوزه سلامت روانشناختی است که با دیدگاهی مثبت به بررسی سلامت روانشناختی می پردازد.بهزیستی روانشناختی به دستیابی فرد به توان کامل با لقوه روانی دلالت دارد(کار،2004).بهزیستی روانشناختی در این پژوهش در مدل شش بعدی رایف(1989)که شامل ابعاد:پذیرش خود،ارتباط مثبت با دیگران،خودمختاری،تسلط بر محیط،هدفمندی در زندگی و رشد شخصی است،تجلی می یابد.حال با توجه به مطا لب گفته شده وبا توجه به اینکه وجود سالمند بعنوان محور وحدت در جهت حفظ کیان خانواده و ارتباطات خویشاوندان و انتقال فرهنگ به نسلهای آینده و ایجاد هویت فرهنگی ملی و مذهبی در کنترل و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی می تواند مطرح باشدو از طرفی با عنایت به این نکته که مددکاری اجتماعی پیشگیری از آسیبهای اجتماعی را سرلوحه وظایف خود قرار داده است (این حرفه نه تنها در ایران بلکه در جهان نیز بعنوان یک رشته علمی کاربردی و یک حرفه انسانی-اجتماعی جدید مطرح است و از دیدگاه بسیاری از صاحبنظران و متفکران ،این حرفه حالتی بین رشته ای دارد یعنی با استفاده از علوم مختلفی مانند جامعه شناسی،روانشناسی و روانشناسی اجتماعی و نظایر آن و کاربردی کردن و تلفیق آن با مباحث خاص،مددکاری توان علمی لازم را بدست می آورد)،در پژوهش حاضر سعی بر این است که رابطه حمایت اجتماعی ادراک شده با ابعاد بهزیستی روانشناختی در سالمندان مورد بررسی قرار بگیرد و همچنین بررسی تفاوتهای جنسیتی دراین رابطه از اهداف این تحقیق می باشد.از سوی دیگر در ایران بیشتر پژوهش ها در حوزه سلامت روانی با دیدگاهی منفی به مطالعه سلامت روانی پرداخته اند یعنی عمدتا بر ابعاد منفی روانشناختی تاکید داشته اند ورویکرد مثبت (بهزیستی روانشناختی)کمتر مورد توجه بوده است.از این رو پژوهش حاضر یکی از پژوهش های پیشرو در این زمینه به شمار می رود. اهداف این تحقیق شامل موارد زیر می شوند: هدف کلی: شناخت رابطه بین حمایت اجتماعی ادراک شده و ابعاد بهزیستی روانشناختی در سالمندان زن و مرد اهداف اختصاصی: شناخت رابطه بین حمایت اجتماعی ادراک شده و خود مختاری در سالمندان زن و مرد شناخت رابطه بین حمایت اجتماعی ادراک شده و رشد شخصی در سالمندان زن و مرد شناخت رابطه بین حمایت اجتماعی ادراک شده و روابط مثبت با دیگران در سالمندان زن و مرد شناخت رابطه بین حمایت اجتماعی ادراک شده و هدفمندی در زندگی در سالمندان زن و مرد شناخت رابطه بین حمایت اجتماعی ادراک شده و پذیرش خود د ر سالمندان زن و مرد شناخت رابطه بین حمایت اجتماعی ادراک شده و تسلط بر محیط در سالمندان زن و مرد شناخت تفاوت بین حمایت اجتماعی ادراک شده در زنان و مردان سالمند شناخت تفاوت بین بهزیستی روانشناختی در زنان و مردان سالمند یافته ها:نتایج تحقیق حاضر نشان داد که بین حمایت اجتماعی ادراک شده باپذیرش خود،روابط مثبت با دیگران ،خودمختاری،تسلط بر محیط و رشد شخصی در بین سالمندان رابطه مثبت معنادار وجود دارد و همچنین بین بهزیستی روانشناختی در زنان و مردان سالمند تفاوت معناداری وجود دارد ولی حمایت اجتماعی ادراک شده در زنان ومردان سالمند تفاوت معناداری نداشته و همچنین بین حمایت اجتماعی ادراک شده و زندگی هدفمند رابطه معناداری وجود ندارد. نتایج:بین حمایت اجتماعی ادراک شده و ابعاد بهزیستی روانشناختی رابطه معنی داری وجود دارد.تاثیر حمایت اجتماعی ادراک شده بر ابعاد بهزیستی روانشناختی نشان می دهد که تغییر سیاست گذاری ها با هدف ارتقاء کیفیت و کمیت شبکه های حمایتی بویژه برای گروه های آسیب پذیر می تواند باعث تقویت اثرات محافظتی حمایت اجتماعی و در نهایت بهزیستی روانشناختی گردد.
اسما بنی اسد غنچه راهب
اهداف: این پژوهش به تعیین اثربخشی آموزش مهارت های زندگی با رویکرد توانمندسازی مددکاری اجتماعی بر سازگاری فردی- اجتماعی دختران معلول جسمی- حرکتی پرداخته است. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی بوده که با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفته است. به این منظور 30 دختر معلول جسمی حرکتی از بین کل دختران 18 تا 35 ساله ی حاضر در مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد غرب، به صورت تصافی انتخاب و به همین شیوه در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. گروه مداخله در 8 جلسه آموزش مهارت های زندگی با رویکرد توانمندسازی مددکاری اجتماعی شامل خودآگاهی، حل مسأله، تصمیم گیری، ارتباطات موثر و ابراز وجود شرکت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. داده ها از طریق پرسشنام? سازگاری فردی- اجتماعی کالیفرنیا جمع آوری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری t برای گروه های مستقل استفاده گردید. یافته ها: آموزش مهارت های زندگی با رویکرد توانمندسازی مددکاری اجتماعی، تأثیر معناداری بر افزایش سطح سازگاری فردی- اجتماعی دختران معلول جسمی- حرکتی داشته است و هم چنین بین میانگین گروه مداخله و کنترل، در متغیر های مورد بررسی ( اعتماد به نفس، درک ارزش های خویشتن، آزادی شخصی، احساس وابستگی، تمایلات واپس زده، قالب های اجتماعی، مهارت های اجتماعی، گرایش ضد اجتماعی، روابط خانوادگی، روابط آموزشی و روابط اجتماعی) تفاوت معنی دار وجود دارد و آموزش مذکور تنها بر سطح نشانگان عصبی تأثیر معناداری نداشته است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان گر آن است که آموزش مهارت های زندگی با رویکرد توانمندسازی مددکاری اجتماعی روشی موثر جهت ارتقای سطح سازگاری فردی- اجتماعی دختران معلول جسمی- حرکتی است.
رضا قاسمی مصطفی اقلیما
چکیده طرح مسئله: توجه به کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار به عنوان یکی از گروه های آسیب پذیر جامعه مورد توجه است. محور اصلی ارائه خدمات سازمانهای حمایتی به زنان سرپرست خانوار بحث توانمندسازی، خود اتکایی و استقلال مادی می باشد. هدف از تحقیق حاضر این است که آیاطرح گروه های همیار سازمان بهزیستی در مقایسه با حمایت های مادی و غیرمادی کمیته امداد در جهت توانمند سازی زنان سرپرست تا چه اندازه توانسته اند به اهداف مهم که همانا افزایش کیفیت زندگی می باشد جامه عمل پوشانده است؟
محمد باباپور غنچه راهب
چکیده : هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی ارتباط حمایت اجتماعی با رضایتمندی از زندگی و سلامت عمومی سالمندان ساکن در آسایشگاه کهریزک تهران بود. روش بررسی: مطالعه حاضر مقطعی – همبستگی بود.جامعه آماری این تحقیق شامل تمامی سالمندان ساکن در آسایشگاه کهریزک تهران بودکه نمونه آماری این پژوهش به تعداد 150 نفر(105 نفر مرد و45 نفرزن) سالمند ساکن درآسایشگاه کهریزک تهران بصورت نمونه گیری طبقه ای و تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه حمایت اجتماعی واکس(ss-a) و پرسشنامه رضایتمندی از زندگی داینر وپرسشنامه سلامت عمومی(ghq-28) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها ازنرم افزار spss17 و آمار توصیفی نظیر میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی نظیر آزمون همبستگی پیرسون، tمستقل، رگرسیون دو متغیره خطی به روش ورود وآزمون کلوموگروف- اسمیرنوف جهت بررسی پارامتریک بودن داده ها مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که رابطه معناداری بین حمایت اجتماعی وابعاد آن با رضایتمندی از زندگی سالمندان ساکن در آسایشگاهها وجود دارد،در این پژوهش بین حمایت اجتماعی، حمایت خانواده و حمایت دوستان با سلامت عمومی رابطه معناداری وجود داشت اما بین حمایت آشنایان وسلامت عمومی رابطه معناداری یافت نشد و همجنین تفاوت معناداری در حمایت اجتماعی و رضایتمندی از زندگی و سلامت عمومی در بین سالمندان زن و مرد یافت نشد(50/0p<) .نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از این بود که متغیر حمایت اجتماعی در سالمندان ساکن در آسایشگاهها دارای رابطه خطی با متغیر رضایتمندی از زندگی وسلامت عمومی است و می تواند تغییرات مربوط به آنها را پیش بینی نماید. نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحقیق حاضر، دریافت حمایت اجتماعی از طرف خانواده، دوستان و آشنایان می تواند برای سالمندان ساکن در آسایشگاه جهت رضایتمندی از زندگی و سلامت عمومی آنان بیشتر کمک نماید. کلید واژه : سالمندی، حمایت اجتماعی، رضایتمندی از زندگی، سلامت عمومی
عفت بهاری مصطفی اقلیما
مقدمه: توانمندسازی در مددکاری اجتماعی به عنوان یک استراتژی مداخله برای کمک به خانواده هایی است که عوامل خطر سازی در رابطه با سلامت روان آنها وجود دارد.این پژوهش نیزبه منظوربررسی تأثیر یک الگوی توانمندسازی در بهبود سلامت روان زنان دارای همسر بیمار روانی مزمن انجام شد. روش: در این کارآزمایی بالینی ( با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون ـ پیگیری و گروه کنترل)، 40 نفر از زنانی که همسرشان مبتلا به اختلالات مزمن روانی هستند و در سال91 در بیمارستان روانپزشکی فرشچیان همدان بستری گردیده اند، انتخاب وبه شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل20نفره قرارگرفتند.گروه آزمایش در 8 جلسه توانمندسازی روانی-اجتماعی شرکت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها از طریق پرسشنامه سلامت روان scl-90-r جمع آوری شد.جهت تجزیه و تحلیل داده هاازتحلیل واریانس دو متغیری با اندازه گیری های مکرر روی یک متغیر(anova) و آزمون توکی استفاده شد. یافته ها:نمره سلامت روان زنان دارای همسر بیماری روانی مزمن در گروه مداخله درآزمونscl-90-r نسبت به گروه کنترل، در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری کاهش بیشتری(p=0/01)نشان می دهد. همچنین درابعاد شکایت جسمانی (p=0/01)، وسواس و اجبار(p=0/01)، حساسیت در روابط متقابل(p=0/01)، افسردگی (p=0/01)، اضطراب (p=0/01)، پرخاشگری (p=0/01)، ترس مرضی (p=0/01) و افکار پارانوئیدی (p=0/01) درهر دو مرحله پس آزمون و پیگیری در گروه مداخله کاهش بیشتری نشان می دهد. اما در بعد روان پریشی تاثیری نداشته است. بحث:الگوی توانمندسازی در ارتقاء سلامت روان زنانی که همسران آنها از اختلالات مزمن روانپزشکی در رنج اند موثر می باشد و بنابراین توانمندسازی با این الگو می تواند بالقوه منجر به بهبود سلامت هم در بیماران و هم اعضای خانواده آنها گردد.
محبوبه قربانی محمدابادی مصطفی اقلیما
زمینه و هدف: خانواده یکی از بنیادی ترین هسته های تشکیل دهنده جامعه انسانی است، به طوری که سالم یا ناسالم بودن این هسته مرکزی، می تواند تمام سطوح جامعه را تحت تاثیر قرار دهد. همچنین زندگی شغلی و خانوادگی دو جز لاینفک زندگی اکثر افراد جامعه به شمار می آید. ساختار شغل و ماهیت آن تاثیر بسزایی بر تعاملات و روابط انسانی و سلامت روان افراد بخصوص زنان خواهد داشت و از همین رو روابط و زندگی خانوادگی را نیز متآثر می سازد .این تحقیق به منظور بررسی رابطه ویژگی های شغلی زنان شاغل در بهزیستی و رضایت زناشویی همسرانشان در شهر تهران انجام شده است. مواد و روش تحقیق: روش تحقیق حاضر توصیفی (پیمایشی) و بر روی 120زوج انجام شده است. شیوه نمونه گیری، روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای است. در این پژوهش از چک لیست اطلاعات جمعیت شناختی و 2 پرسشنامه ویژگی های شغلی و رضایت زناشویی انریچ برای جمع آوری داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل آزمون های آماری بیانگر وجود رابطه معنی دار بین متغییرهای ویژگی شغلی زنان ورضایت زناشویی همسرانشان است. بدین معنا که که بین ویژگی هایی شغلی از قبیل تنوع مهارت، اهمیت وظیفه، هویت وظیفه، استقلال کاری و بازخورد از کار در زنان شاغل با رضایت زناشویی همسرانشان رابطه معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری و توصیه ها: هرگز نباید از این مسئله غافل شد که سلامت خانواده نقش بسزایی در تعالی افراد جامعه دارد و همچنین موجودیت و رشد سازمان ها تا حد زیادی به کارکنان و منابع انسانی آنها بستگی دارد از این رو بررسی ویژگی های شغلی آنها و بهبود وضعیت موجود سهم بسزایی در کیفیت زندگی خانوادگی افراد خواهد داشت. بدین معنی که می توان با ارتقا ابعاد ویژگی های شغلی، رضایت زناشویی را افزایش داد. چرا که بهبود ابعاد شغل سبب با معنی تلقی شدن کار، ایجاد احساس مسئولیت و آگاهی از نتایج عملکرد برای فرد می گردد در او ایجاد انگیزش کرده، سبب بهبود عملکرد شده و نهایتآ با سرایت به جنبه های دیگر زندگی فردی و خانوادگی، رضایت زناشویی و در واقع رضایت از زندگی را افزایش می دهد.
نیلوفر امامی نیا غنچه راهب
کیفیت زندگی مفهومی است، ذهنی، چند بعدی و پویا که بسیاری از فاکتورهای جسمانی، روانی و اجتماعی در آن تأثیرگذارند، یکی از متغیرهای اثرگذار بر کیفیت زندگی، متغیرهای روانشناختی اند، این پژوهش بدنبال بررسی رابطه خودآگاهی و خودکارآمدی بر کیفیت زندگی دانشجویان دختر مقیم خوابگاه می باشد. استان گلستان تعداد 385 نفر که در سال تحصیلی92-91 در خوابگاه اقامت داشته اند.حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 193 نفر انتخاب شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه های خودآگاهیscs ، خودکارآمدی عمومی "شرر" و پرسشنامه کوتاه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانیwhoqo-brief جمع آوری گردیدو با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیونی تجزیه و تحلیل شد. از بین ابعاد خودآگاهی، خودآگاهی خصوصی با کیفیت زندگی در سطح معناداری01/0p< رابطه مستقیم و معنادار دارد. و با ابعاد سلامت روان و سلامت محیطی کیفیت زندگی هر دو در سطح معناداری01/0p< رابطه مستقیم و معنادار دارد.اما با ابعاد سلامت جسمانی و اجتماعی کیفیت زندگی رابطه معنادار نداشت. خودکارآمدی نیز با کیفیت زندگی در سطح معناداری05/0p<، رابطه مستقیم و معنادار دارد و با ابعاد آن به ترتیب با بعد سلامت جسمانی در سطح معناداری05/0p< رابطه معکوس ومعنادار ، با بعد سلامت روانی در سطح معناداری01/0p<،رابطه مستقیم و معنادار ، با بعد سلامت اجتماعی در سطح معناداری 01/0p<، رابطه معکوس و معنادار و با بعد محیطی کیفیت زندگی در سطح معناداری01/0p< رابطه مستقیم و معنادار دارد.ضمنا" خودکارآمدی به ترتیب ، 4صدم(04/0=r2) از سلامت جسمانی، 18 صدم(18/0=r2) از سلامت روانی، 5 صدم (05/0=r2) از سلامت اجتماعی و 10 صدم (10/0=r2) از واریانس سلامت محیط کیفیت زندگی دانشجویان را پیش بینی می نماید. از بین ابعاد خودآگاهی، تنها خودآگاهی خصوصی با کیفیت زندگی و دو بعد سلامت روانی و محیطی آن رابطه مثبت و معنادار داشت .وخودکارآمدی نیز تنها با بعد سلامت روانی و محیطی کیفیت زندگی رابطه مثبت و معنادار داشت. در نتیجه تقویت خودآگاهی و باورهای خودکارآمدی می تواند درارتقاء سلامت روانی دانشجویان نقش ارزنده ای داشته و از سویی نیز آنها را در داشتن سلامت محیطی بیشتر یاری نماید.
عصمت خالقی غنچه راهب
طرح مسئله: این پژوهش به منظور بررسی تاثیر مداخلات مددکاری اجتماعی با رویکرد سیستماتیک بر پیشگیری از عود و افزایش سلامت عمومی در افراد وابسته به مواد در مراکز ترک اعتیاد گیلان انجام شده است . روش:.این طرح از نوع آزمایشی (پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل) است. نمونه مورد مطالعه 60 نفر از بیمارانی که وابستگی به مواد داشته اند و در حال ترک در مراکز ترک اعتیاد گیلان بود ه اند را تشکیل داد . این افراد از آذر ماه 92 تا اردیبهشت 93 از خدمات مراکز بهره برده اند و نمونه مورد مطالعه براساس شرایط ورود به تحقیق انتخاب شده اند و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش(30نفر) و کنترل(30نفر) قرار گرفتند . گروه آزمایش طی 10 جلسه مورد مداخله قرار گرفتند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند . در پایان از هر دو گروه پس آزمون گرفته شده و4 ماه بعد نیز پیگیری انجام گرفت . داده ها از طریق پرسشنامه پیشگیری از عود و سلامت عمومی جمع آوری شد . یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس و t نشان داد که مداخلات مددکاری اجتماعی با رویکرد سیستماتیک بر پیشگیری از عود و افزایش سلامت عمومی بیماران وابسته به مواد که در حال ترک بوده اند ، موثر بوده است. نتایج: با توجه به به تحقیق صورت گرفته ماهیت حضور مددکاران اجتماعی در مراکز ترک اعتیاد بسیار موثر بوده و می تواند بر پیشگیری از عود ، کاهش فشار روانی ، افزایش شناخت بیمار از خود و انجام رفتار مناسب جامعه تاثیر بسزائی بگذارد. کلید واژه: مددکاری اجتماعی ، پیشگیری از عود ، رویکرد سیستماتیک ، سلامت عمومی ،افراد وابسته به مواد
نسرین خسروی تپه غنچه راهب
هدف:هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی معلولین جسمی-حرکتی مراکز آموزشی رعد می باشد. مقدمه: با توجه به اینکه معلولیت بر ابعاد مختلف اجتماعی و اقتصادی جامعه تأثیر می گذارد توجه به جنبه های مختلف زندگی این افراد، از جمله بعد سلامت و برنامه ریزی صحیح در جهت مراقبت و تأمین سلامت جسمی، روانی و اجتماعی و کیفیت زندگی آنان ضروری به نظر می رسد. مواد و روشها: در این پژوهش که از نوع توصیفی- همبستگی می باشد، تعداد 195 نفر از معلولین 35-18 سال مراکز آموزشی رعد (رعد الغدیر، رعد شرق و رعد مرکزی)، به شیوه نمونه گیری تصادفی سهمیه ای به نسبت سهمیه ای که هر یک از 3 مرکز به کل دارد و با روش تصادفی ساده تعداد مورد نظر انتخاب شد. جهت تعیین حمایت اجتماعی از مقیاس حمایت اجتماعی وکس و به منظور تعیین کیفیت زندگی نیز از پرسشنامه کیفیت زندگی لنکشایر، استفاده شد. اطلاعات از طریق تکمیل پرسشنامه ها توسط معلولین جمع آوری و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از ضرایب همبستگی اسپیرمن و پیرسون و همچنین از آزمون t برای بررسی تفاوت در جنسیت و از آنالیز واریانس f برای بررسی تفاوت بین متغیرهای چند گروهی استفاده شد. نتایج: نتایج بررسی ها نشان داد که بین بعضی از ابعاد حمایت اجتماعی و کیفیت زندگی در میان معلولین، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (p<0.05, p<0.01). بحث: مطالعه حاضر نشان داد که بین حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی در معلولین رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. در نتیجه میتوان این عامل را در بین خانواده ها و همچنین دریافت حمایت را در بین معلولین تقویت کرد و آموزش داد.
مریم ذبیحی پورسعادتی مصطفی اقلیما
با شیوع روزافزون بیماری های روانی و تغییر نظام سلامت به سوی موسسه زدایی و درمان های مبتنی بر اجتماع، بار مراقبت از بیماران روانی بیش از پیش بر دوش خانواده های آنان است که چنانچه این امر مورد توجه متخصصان قرار نگیرد، می تواند سبب بروز بیماری های جسمی و روانی در مراقبان گردد. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر الگوی سیستمی مداخله مددکاری اجتماعی با رویکرد مدیریت مورد بر کاهش بار مراقبت در مراقبان خانگی بیماران دارای اختلالات روانی مزمن بود. این مطالعه از نوع مطالعات آزمایشی با گروه آزمون و شاهد بوده که بر روی 70 نفر از مراقبین بیماران دارای اختلالات روانی مزمن بستری در مرکز روانپزشکی رازی انجام شد. نمونه های پژوهش به صورت تصادفی به دو گروه آزمون (35نفر) و شاهد (35) تقسیم شدند. گروه آزمون مورد مداخله 6 ماهه مدیریت مورد به شیوه یکپارچه قرار گرفت و گروه شاهد هیچ مداخله ای دریافت نکرد. پرسش نامه های دموگرافیک بیمار و مراقب و فشار مراقب (fbis) در زمان بدو ورود، 2 ماه و 6 ماه پس از شروع مداخله تکمیل گردید. داده ها بوسیله نرم افزار spss و با روش های آماری خی دو، یومان ویتنی و تحلیل واریانس مکرر مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج بدست آمده نشان می دهد که در مراحل دو ماه پس از شروع مداخله و پایان مداخله، میانگین نمرات بار کلی مراقبت در مراقبان خانگی بیماران دارای اختلالات روانی مزمن در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد به طور معنی داری کاهش یافت. این الگوی مداخله در ابعاد بار عینی (000/0=p) و بار ذهنی (000/0=p) نیز معنادار بوده که به معنی ارتقای سطح این ابعاد پس از مداخله در گروه آزمون می باشد؛ به طوری که در مرحله پس آزمون نسبت به مرحله دو ماه پس از شروع مداخله کاهش بار بیشتری در هر دو بعد گزارش شده است. مراقبت از بیماران دارای اختلالات روانی مزمن در خانواده فشار زیادی را به مراقب اصلی وارد می کند. انجام مداخلات مددکاری اجتماعی با رویکرد مدیریت مورد می تواند در بهبود بار مراقبان موثر باشد.
گوهرشاد پوربافرانی غنچه راهب
پژوهش حاضر به منظور مقایسه اختلالات رفتاری کودکان بی سرپرست و بدسرپرست 7 تا 12 سال مراکز نگهداری شبانه روزی دولتی و خصوصی شهر تهران انجام شده است. روش: روش تحقیق از نوع علی مقایسه ای و جامعه آماری مورد مطالعه کودکان بی سرپرست و بدسرپرست 12-7 ساله مراکز شبانه روزی تهران بودند. نمونه گیری به شیوه تمام شماری انجام شد و وضعیت 128 کودک ساکن مراکز شبانه روزی دولتی و خصوصی که دارای شرایط ورود به پژوهش بودند،از طریق پرسش نامه ارزیابی رفتاری راتر (والدین و معلم) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج: یافته های پژوهش نشان داد که میزان رفتار نابهنجار،ناسازگاری اجتماعی،اختلال کمبودتوجه در بین کودکان ساکن در مراکز دولتی به طور معناداری بیشتر از کودکانی بود که در مراکز خصوصی نگهداری می شدند. در میزان رفتارهای ضداجتماعی و بیش فعالی-پرخاشگری تفاوت معناداری مشاهده نشد. میزان اضطراب-افسردگی در کودکان مراکز خصوصی به طور معناداری بیشتر از کودکان مراکز دولتی بود. کودکان بدسرپرست مراکز شبانه روزی،در مقایسه با کودکان بی سرپرست به طور معناداری اختلال رفتاری بیشتری داشتند. بحث: به نظر می رسد مراکز خصوصی نگهداری کودکان بی سرپرست و بدسرپرست موفق تر عمل کرده اند. نیروی انسانی متخصص و توزیع مناسب امکانات میان کودکان (به دلیل تعداد کم آنها در هر مرکز) می توانند بخشی از دلایل این موفقیت بشمار آیند.
فتانه شاه حاتمی غنچه راهب
مقدمه روش تحقیق در این مطالعه، توصیفی و از نوع علی مقایسه ای است. در این مطالعه شیوه عملکرد خانواده از طریق پرسشنامه عملکرد خانواده مک مستر و سازگاری خانواده از طریق پرسشنامه سازگاری بل مورد سنجش قرار گرفته است یافته های تحقیق نشان می دهد که میانگین حل مشکل، ارتباط، پاسخ دهی عاطفی، کنترل رفتار و نمره کل عملکرد خانواده در بین خانواده هایی که از خدمات توانبخشی استفاده می کنند کمتر از خانواده هایی است که از خدمات توانبخشی استفاده نمی کنند (نمرات کمتر نشان دهنده عملکرد بهتر می باشد) و به طور معناداری متفاوت است نتایج: نتایج تحقیق نشان می دهد که خانواده هایی که از خدمات مراکز توانبخشی بالای 14 سال در شهرستان کاشان استفاده می کنند نسبت به خانواده هایی که از این خدمات استفاده نمی کنند در حوزه هایی از عملکرد وسازگاری نمرات بهتری از خود نشان داده اند. یافته ها روش بررسی خانواده نخستین محیطی است که کودک درآن پرورش می یابد. تولدوحضور کودکی با کم توانی هوشی در هر خانواده ای می تواند رویدادی نامطلوب و چالش زا تلقی شود و بر تمامی ابعاد خانواده تاثیر گذار باشد
مینا شهرسبزی مصطفی اقلیما
چکیده ندارد.
شیما پرن فر غنچه راهب
چکیده ندارد.
مریم زمانی مصطفی اقلیما
چکیده ندارد.
غنچه راهب حسین رضابخش
چکیده ندارد.