نام پژوهشگر: علییار احمدی
ابراهیم کوهی علی یار احمدی
این پژوهش با هدف بررسی عوامل اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و جمعیتی مرتبط با معلولیت در ایران انجام شده است. روش پژوهش به صورت کمی و تحلیل داده های ثانویه با استفاده از مدل سازی چند سطحی می باشد. داده های پژوهش شامل داده های 2 درصد فرد، خانوار و جداول منتخب سرشماری نفوس و مسکن 1385 و سالنامه آماری استان ها می باشد. نتایج پژوهش نشان دهنده نرخ 7/1 درصدی شیوع معلولیت در ایران دارد. در سطح فرد سن، جنس و محل سکونت دارای رابطه معنادار با معلولیت می باشند. در سطح خانوار پایگاه اجتماعی خانواده، بعد خانوار و نسبت باسوادی و در سطح شهرستان شاخص مسکن شهرستان دارای رابطه معناداری با معلولیت بوده است. در تحلیل چند سطحی متغیرهای سن و جنسیت مرد و سکونت در روستا در سطح 01/0 معنادار بوده است؛ سپس شهرستان و استان به صورت متناوب به مدل اضافه شدند. با وارد کردن شهرستان و استان به مدل نتایج تحلیل تغییر ملموسی نداشته و نتایج نمایانگر آن است که شهرستان و استان عامل مهمی در تبیین تفاوت مدل فردی نیست.
آمنه پورزمان علی گلی
امروزه بسیاری از دولت ها، ارتقاء کیفیت زندگی را جزء لاینفکی از توسعه اجتماعی و اقتصادی می دانند از آنجائیکه زنان سرپرست خانوار از جمله گروه های آسیب پذیر اجتماعی هستند که با مشکلات و موانع زیادی در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی خویش مواجهند و این مشکلات همه ابعاد زندگی این خانوارها، از جمله کیفیت زندگی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد از اینرو توجه به کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار حائز اهمیت می باشد. هدف از این مطالعه بررسی کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار و عوامل موثر بر آن می باشد. جامعه آماری این مطالعه 35721 زن سرپرست خانوار در کل کشور می باشند که اطلاعات آنها از نمونه شماری 20 درصدی مرکز آمار ایران گردآوری گردیده است. برای پردازش اطلاعات از نرم افزار spss و با استفاده از آماره های رگرسیون تک متغیره، آماره تی- تست و رگرسیون چند متغیره به تجزیه و تحلیل داده-ها پرداخته شده است و در نهایت برای نشان دادن توزیع فضائی اطلاعات از نرم افزار gis استفاده گردید. نتایج این مطالعه نشان داده که زنان سرپرست خانوار از کیفیت زندگی متوسطی برخوردارند و عواملی از جمله سن، وضع فعالیت، وضع شغلی، علت سرپرستی، بعد خانوار، محل سکونت و تحصیلات با متغیر وابسته (کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار) در ارتباط می باشند. در سطح شهرستانی بالاترین میانگین مربوط به کیفیت زندگی متعلق به تهران، برخوارومیمه، یزد، اصفهان، تبریز، شهرکرد، کرج، دشت آزادگان، قائم شهر و اسلام شهر می باشد. بعد خانوار، درصد بیسوادی، ابتدائی، متوسطه، راهنمائی، عالی و تکمیلی، درصد شهرنشینی و روستانشینی، درصد سرپرستی بعلت معلولیت و بیماری همسر و سرپرستی به علت فوت همسر و درصد کارکن مستقل، مزدبگیر بخش خصوصی و کارکن فامیلی بدون مزد با میانگین کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار در ارتباط می باشد. از میان متغیرهای مستقل تاثیرگذار بر میانگین کیفیت زندگی بعد خانوار، بیسوادی، درصد سرپرستی بعلت بیماری و معلولیت همسر، درصد کارکن فامیلی بدون مزد و درصد کارکن مستقل رابطه منفی ومعکوسی با میانگین کیفیت زندگی دارند. الگوی پراکنش زنان سرپرست براساس علت سرپرستی در مقیاس شهرستان ها از پراکندگی معناداری برخوردار است. در مناطق داخلی کشور و بویژه کلانشهرها و شهرستان های مجاور آن ها عدم ازدواج و طلاق شایع ترین دلیل سرپرستی است در حالیکه در حرکت به سمت حاشیه های کشور بیماری، اعتیاد و معلولیت همسر و فوت همسر شایع ترین علت سرپرستی محسوب می گردد. الگوی پراکنش کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار برحسب علت سرپرستی در مقیاس شهرستانی از پراکندگی معنادار برخوردار است. در مناطق داخلی کشور و بویژه کلانشهرها و شهرستان های مجاورشان کیفیت زندگی زنان افزایش می یابد و هر چه از این مناطق فاصله می گیریم از میانگین کیفیت زندگی زنان کاسته می شود و در نهایت مدل شهرستانی توانسته است 5/44 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کند.