نام پژوهشگر: عباس سلطان لو
رضا رحمتی عباس سلطان لو
پس از سقوط حکومت رضا شاه منابع قدرت پراکنده شدند. نیروهای سیاسی سرکوب شده، به ویژه خانها، روسای قبایل، روحانیون و اشراف قدیم آزاد شدند و به صحنه سیاسی بازگشتند. نیروهای سیاسی جدید که درعصر نوسازی پدید آمده بودند با گرایشهای ایدئولوژیک مختلف، به ویژه لیبرالیستی، ناسیونالیستی و سوسیالیستی در صحنه رقابت سیاسی حضور یافتند. پشتیبانی از قانون اساسی قدرت گرفت ومجلس به مهمترین نهاد سیاسی تبدیل شد. در اواخر این دوره، یعنی در فاصله سالهای 1328 تا 1332 گفتمان ناسیونال – لیبرال توانست تا اندازه ای استیلا یابد و با ملی کردن صنعت نفت و اصلاح قانون انتخابات پاره ای از اهداف خود را محقق سازد. اما در استقرارساخت دموکراتیک قدرت توفیق نیافت. با این حال این عوامل، منجر به این شد که در بلند مدت ما شاهد یک تحول عظیم و ساختار شکن به نام انقلاب اسلامی شویم. یعنی پایین بودن نهادمندی سیاسی، تمرکز قدرت، ضعف جامعه مدنی، ایجاد یک حکومت پاتریمونیال، عدم توجه به زیر ساخت های فرهنگی و توجه به افزایش قدرت نظامی، عدم تکثر احزاب، عدم مشارکت و مداخله نخبگان و روشنفکران جامعه در حوزه سیاسی و همچنین نارضایتی گروه های مختلف زمینه را برای ظهور انقلاب به وجود آورد. هدف این پژوهش این است که روند تحکیم قدرت از از دوره رضا شاه تا محمدرضا شاه بررسی کرده و عوامل داخلی و خارجی موثر در شکل گیری اصلاحات از سال 1332 تا 1342 مورد ارزیابی قرار دهد.