نام پژوهشگر: محمد رضا عزیزی

گفتمان سنت در شعر نو فارسی و عربی با تکیه بر سروده های شفیعی کدکنی و عبدالوهاب البیاتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  نگین محمودی   اکبر شامیان ساروکلایی

هر شعری محصول زمان خود است و بالطبع باید از روزگار خود الهام بگیرد، اما گاه می توان بر خلافِ جریانِ رود هم شنا کرد. نگارنده در این پژوهش در صدد تبیینِ این امر است که شعر با تمام تلاشش برای نو شدن، نمی تواند از سنت بگریزد و گاه آن را با آغوش باز پذیراست. شفیعی کدکنی و البیاتی شاعرانِ نوگرایی هستند که شعرشان را با مایه های سنتی سرودند. هر دو شاعر به فرهنگ و تاریخِ گذشته ی خود شدیداً وابسته اند. در بررسی گفتمان سنت در شعر این دو شاعر، این نتیجه حاصل شد که جلوه هایی از سنن ادبی همچون تضمین ها همراه با اقتباس ها و تلمیح ها، نمادهای مرسوم و اسطوره ها بازتاب گسترده ای دارد. کتب مقدس و شعرِ شاعران کهن مایه ی خلق بسیاری از سروده های شفیعی کدکنی و البیاتی است. در بحث نمادها و اسطوره ها نیز پایه ی اسطوره های شعر دو شاعر بر سنت نهاده شده است، گرچه نوآوری هایی در مضمون برخی اسطوره ها و نمادها می توان مشاهده کرد.

بررسی تطبیقی ادبیات شگرف در دو رمان درخت انجیر معابد و کوابیس بیروت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  محدثه هاشمی   زینب نوروزی

ادبیات شگرف در حیطه ی نقد و انواع ادبی مطرح شده است. تزوتان تودورف، در کتاب پیش درآمدی بر ادبیات شگرف، به بررسی و تعریف آن پرداخته است. او معتقد است، در متن ادبیات شگرف با رخدادهایی روبرو هستیم، که خواننده در نگاه اول نمی تواند، تصمیم بگیرد، این حوادث واقعی است یا غیرواقعی. خواننده در طول رمان درمی یابد، اتفاقاتی که رخ می دهد، واقعی است و در ادامه با توجیهات عقلانی و منطقی، و در نظر گرفتن برخی شروط، ماجراها را طبیعی قلمداد می کند. در این میان آثار برخی نویسندگان چون احمد محمود و غاد? السمان در حیطه ی ادبیات شگرف جای می گیرد. نگارنده در این رساله، به تحلیل ساختاری و محتوایی رمان «درخت انجیر معابد» نوشته ی احمد محمود و رمان «کوابیس بیروت» نوشته ی غاد? السمان، از منظر ادبیات شگرف، می پردازد. برای تحلیل و بررسی رمان ها، عناصر و شگردهای داستان-نویسی را در دو اثر مورد بررسی قرار دادیم. از میان این عناصر و تکنیک ها، نوع توصیف شخصیت ها، زاویه ی دید، کانونی شدگی و تک گویی درونی، بیانگر تردید شخصیت است و جریان سیال ذهن، مضمون، تداعی معانی و تقابل به خواننده این امکان را می دهد تا در برداشت هایش به تردیدی که در شخصیت و متن به وجود آمده است، پی ببرد. نکته ی دیگر این که، هرکدام از عناصر و شگردها، یا در ایجاد تردید موثرند یا پیامد تردید به حساب می آیند.