نام پژوهشگر: حمیدرضا حسن ابادی

تاثیر آموزش هوش موفق بر تفکر انتقادی ، خودکارآمدی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  محمود نگهبان سلامی   غلامرضا صرامی

امروزه بیشترین توجه نظام های آموزشی و تربیتی به پرورش توانایی های حافظه ای دانش آموزان متمرکز است. در حالی که برای رویارویی با شرایط در حال تغییر دنیای امروز، کسب مهارتهای تفکر تحلیلی ، خلاق و عملی اولویت می یابد. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثرآموزش هوش موفق بر تفکر انتقادی، خودکارآمدی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان است . بدین منظور 50 دانش آموز پسر پایه سوم دبیرستان های دولتی در سال تحصیلی 91-1390 با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و سپس از نظر سن، وضعیت اقتصادی- اجتماعی و هوش همتا و در دو گروه آزمایش و کنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند . در مرحله پیش آزمون برای هر دوگروه پرسشنامه های تفکر انتقادی کالیفرنیا(2001) و خودکارآمدی مورگان جینگز (1995) اجرا گردید آن گاه در یک مداخله سه ماهه به مدت پانزده جلسه75 دقیقه ای گروه آزمایش ، بسته آموزشی هوش موفق (استرنبرگ و گریگورنکو ، 2002) دریافت کردند. نتایج آزمون آماری (mancova ) نشان می دهد که آموزش هوش موفق بطور معناداری موجب افزایش تفکر انتقادی ، خودکارآمدی تحصیلی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است. بنابراین یافته های پژوهش همسو با نتایج پژوهش های انجام شده در این زمینه موید این است که بست? آموزشی هوش موفق که مبتنی بر پرورش تفکرتحلیلی ، خلاق و عملی است می تواند بر تفکر انتقادی، خودکارآمدی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان تأثیرمثبت داشته باشد . بنابراین به نظر می رسد که برای موفقیت بیشتر دانش آموزان در مدرسه و محیط زندگی، علاوه بر آموزش های مرسوم کلاسی ، مهارتهای تفکر تحلیلی، خلاق و عملی هم در قالب بست? آموزشی هوش موفق آموزش داده شود.

مقایسه کارآمدی درمان فراشناختی و درمان شناختی-رفتاری در اختلال وسواسی-اجباری از نوع شست و شو
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1395
  فاطمه آیت مهر   شهرام محمدخانی

هدف پژوهش حاضر مقایسه کارامدی دو درمان شناختی – رفتاری و فراشناختی در کاهش نشانه ها ی اجبار شست و شو بود. به این منظور 6 بیمار مبتلا به اختلال وسواسی – اجباری خالص از نوع شست و شو، با تکمیل آزمون ییل بروان و نسخه ی ویرایش شده نشانه های وسواس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه درمان فراشناختی و شناختی - رفتاری قرار گرفتند. بیماران هر دو گروه به مدت 12 جلسه ی یک ساعته درمان های مربوط به خود را دریافت نمودند. آزمون های افسردگی بک ii، اضطراب بک، باورهای فراشناختی، باورهای وسواسی، آمیختگی فکر - عمل، نسخه ی ویرایش شده نشانه های وسواس و نشانه-های توقف درونی را در چهار نوبت پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری اولیه و ثانویه توسط بیماران تکمیل شد و داده ها به دو صورت انفرادی و گروهی تحلیل گردید. در تحلیل انفرادی از شکل ها، تحلیل دیداری و اندازه ی اثر و در تحلیل گروهی داده ها از تحلیل واریانس با یک عامل بین گروهی (گروه های درمانی) و یک عامل درونی (زمان آزمون ها که شامل پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری اولیه، پیگیری ثانویه) استفاده شد. در کاهش نشانه های اجبار شست و شو درمان شناختی - رفتاری، کارآمدتر از درمان فراشناختی عمل کرد اما در کاهش اضطراب و افسردگی درمان فراشناختی قدرتمندتر بود. همچنین درمان فراشناختی در کاهش باورهای فراشناختی و نشانه های توقف درونی به صورت معناداری کارآمدتر از درمان شناختی - رفتاری بود و درمان شناختی - رفتاری در کاهش کنترل فکر و برآورد خطر عملکرد بهتری داشت. در با در نظر گرفتن ملاک های کارآمدی هاینس و اسکات (2000)، می توان با احتیاط درمان فراشناختی را درمانی کارآمد برای اختلال وسواسی - اجباری مقاوم به درمان پیشنهاد کرد.