نام پژوهشگر: علی حسین نجفی ابند آبادی
محمدصالح اسفندیاری بهرآسمان عبدالرضا جوان جعفری
پس از ظهور زندان در اوایل قرن نوزدهم میلادی، روشنفکران و متخصصان عدالت کیفری به این مجازات نوپا بسیار خوش بین بودند، زیرا در تقابل با مجازات های قبل از آن بسیار انسانی جلوه می نمود. اما دیری نپایید که انتقادها نسبت به آن آغاز شد. زندان ها از همان بدو تاسیس با مشکلات فراوانی روبه رو بودند و با گذشت زمان، مشکلات، نمود بیشتری یافتند. امروزه جمعیت زندان ها به یک بحران جهانی تبدیل شده و ایده های فیلسوفان و کیفرشناسان برای حل معضلات این مجازات، راه به جایی نبرده است. زندان علاوه بر اینکه در تحقق اهدافی چون اصلاح و تربیت مجرمان و همچنین کاهش آمار جرایم موفق نبوده، خود نیز تبدیل به یک معضل شده است. سوال اساسی در این نوشتار این است که چرا علیرغم این مشکلات، سیستم های عدالت کیفری بر استفاده از زندان پافشاری دارند؟ به نظر می رسد باید از زاویه ی دیگری به مجازات ها به طور کلی، و زندان به طور اخص، نگریست. ادعای این نوشتار این است که تحلیلتولد و استمرار زندان از منظر تئوری های مختلف جامعه شناسی کیفر می تواند راهگشای بسیاری از مشکلات باشد.