نام پژوهشگر: فوژان نجف زاده خویی
فوژان نجف زاده خویی شهاب الدین عادل
این تحقیق چنان که از عنوانش بر می آید، به بررسی کارکردهای خوراک در سینما، به ویژه سینمای ایران پس از انقلاب اختصاص دارد. در این راستا نگارنده تلاش کرده با تمرکز بر منابع دست اول ( آثار سینمایی محصول بدنه حرفه ای سینمای ایران ) و تحلیل و مقایسه فیلم های فیلمسازان شاخص ایران، به نقش خوراک و مفاهیم و معانی آن در فیلم های ایرانی بپردازد. برحسب ضرورت بدنه اصلی این تحقیق از چهار فصل مجزا و زیرفصل هایشان تشکیل شده است؛ فصل اول که به شکلی شرح پیشینه این تحقیق به شمار می رود، گزارشی از کتاب فیلم خوراک محور است که به مجموعه ای از فیلم ها از کشورها و فرهنگ های مختلف پرداخته است و دیدگاه های متفاوتی همچون مردم شناسی، فمینیسم، جنسیت و ژانرهای مختلف را پوشش داده است. در این فصل با آوردن مثال های شاخص از سینمای جهان و بررسی آرای آکادمیسین هایی که این فیلم ها را از چنین دیدگاهی مورد مطالعه قرار داده اند، حضور خوراک در فیلم به عنوان نشانه ای جهت بازتولید معنا شرح داده می شود. پس از ذکر این که اساسا در بحث آکادمیک خوراک در فیلم، به چه می پردازیم؛ در تلاش برای تعمیم این مباحث به حوزه سینمای ایران در فصل دوم طی یک تقسیم بندی تاریخی، سینمای ایران پیش از انقلاب و نقش خوراک در جریان موسوم به فیلمفارسی با محوریت فیلم گنج قارون بررسی می شود. در این فصل همچنین پیش از ورود به بحث سینمای ایران پس از انقلاب، مجموعه تلویزیونی هزاردستان نیز به عنوان مثالی برای روایت داستانی وقایع تاریخی دوران پیش از انقلاب مورد بررسی قرار گرفته است. فصل سوم به نمونه هایی شاخص از سینمای ایران پس از انقلاب اختصاص دارد. در این فصل نگارنده شیوه هایی که خوراک به واسطه آنها در فیلم حضور دارد و مفاهیمی که از حضور آن در یک فیلم ایرانی استنتاج می شود، مد نظر داشته؛ و به فراخور بحث، با تحلیل شش فیلم در سه زیرفصل جداگانه، حضور معناساز خوراک در سینمای ایران پس از انقلاب را شرح می دهد. اولین زیرفصل، تحلیل دو فیلم مادر و یه حبه قند و بررسی شیوه تصویر کردن روابط سنتی اعضای یک خانواده ایرانی از طریق تهیه و مصرف خوراک است. دومین زیرفصل به طبخ خوراک به عنوان وسیله امرارمعاش و دست آویز رسیدن به استقلال و حفظ استقلال از جانب یک زن در دو فیلم کافه ترانزیت و ماهی ها عاشق می شوند می پردازد. زیرفصل سوم به بررسی و مقایسه دو فیلم به همین سادگی و سعادت آباد اختصاص دارد که در هردو، بخش اعظم داستان فیلم به یک واقعه ( در اولی سالگرد ازدواج که به صراحت از آن صحبت نمی شود و در دومی تولد مرد خانواده ) و تلاش زن ها برای تهیه و تدارک شبی متفاوت می پردازد. در باب تاثیر ناشی از به کار بردن انواع خاص خوراک در این دو فیلم و به ویژه جایگاه آشپزخانه به عنوان مکانی که کارکترهای محوری فیلم در آنجا حضور دارند، در جای خود به تفصیل صحبت شده است. فصل چهارم بررسی منتخبی از آثار داریوش مهرجویی است که به واسطه سنخیت با مباحث مدنظر این تحقیق و واحد بودن فیلمساز در فصلی مستقل جمع آوری شده است. از جمله این آثار، دو فیلم اجاره نشین ها و مهمان مامان است که در قالب فیلم سینمایی نشان می دهد خوراک در دل فرهنگ ایرانی به شکل سفره ای در می آید که همگی را دورهم گرد می آورد. به ویژه تحلیل فیلم مهمان مامان به بررسی این نکته اختصاص دارد که خوراک در دل چه بافت اجتماعی ای به دغدغه اصلی داستان فیلم و پیش برنده روایت آن بدل شده است. در دیگر آثار مهرجویی نیز بررسی خوراک به عنوان نمادی از مذهب و سنت و عرفان ایرانیان ( عاشورا در هامون ، روزه خودخواسته در پری و مراسم شله زرد نذری در لیلا ) مدنظر بوده است. در پایان نیز نگاهی به سه فیلمی شده که هریک خوراک را به شکلی متفاوت به کار برده اند؛ اما متاسفانه علیرغم به خدمت گرفتن خوراک در قالبی متفاوت، این فیلم ها، آثاری موفق و حاصل یک ساختار منسجم و معنابخش به شمار نمی روند. در فصل پایانی ناکارآمدی انتخاب یک تالار به عنوان مکان اصلی روایت در فیلم بیست ، عدم دلالت پرخوری، شاخص اصلی کارکتر محوری در فیلم هیچ و ضعیف بودن انتقال پیام و تاثیرگذاری فیلم نارنجی پوش که در آن خوراک جای خود را به حضور پررنگ زباله ای داده که سراسر شهر و فیلم را پوشانده، مورد بررسی قرار گرفته است.