نام پژوهشگر: مرتضی کمالی
مرتضی کمالی عبدالله طاهری تیزرو
منابع آب زیرزمینی یکی از با ارزش ترین منابع طبیعی محسوب می شوند؛ از همین رو مدلسازی آب زیرزمینی در سال های اخیر به عنوان ابزاری قدرتمند در بحث های مدیریتی، بهینه سازی مصرف و پیش بینی منابع آب زیرزمینی مطرح شده است. هدف از این مطالعه، مدلسازی آبخوان دشت تویسرکان با مدل modflow در قالب نرم افزار pmwin به عنوانی مدلی کارآمد در مباحث آب زیرزمینی می باشد. مطالعه حاضر با استفاده از اطلاعات هیدرولوژیکی، هیدروژئولوژیکی، نقشه های زمین شناسی، توپوگرافی و لاگ چاه های منطقه انجام گردید. شبیه سازی برای یک دوره یکساله شامل 12 دوره تنش یک ماهه (مهر 87 تا شهریور 88) انجام گردید. مدل مذکور برای 10 ماه اول دوره شبیه سازی، واسنجی و با داده های مشاهداتی دو ماه باقیمانده، صحت سنجی گردید. نتایج واسنجی در دو حالت ماندگار و غیر ماندگار، نشان می دهد که هدایت هیدرولیکی و آبدهی ویژه از شمال شرقی دشت به سمت مناطق میانی و خروجی دشت افزایش می یابند. نتایج آنالیز حساسیت نیز نشان دهنده این است که مدل آبخوان تویسرکان به تغییرات آبدهی ویژه، بیش از تغییرات هدایت هیدرولیکی و تغذیه، حساسیت نشان می دهد. پس از صحت سنجی مدل و حصول اطمینان از توانایی مدل در پیش بینی شرایط آینده آبخوان، اقدام به تعریف دو سناریوی ده ساله گردید. سناریوی نخست با فرض ادامه روند کنونی برداشت از آب زیرزمینی، وارد مدل گردید. در سناریوی دوم، افزایش راندمان آبیاری منطقه به میزان 20 درصد و در نتیجه کاهش برداشت ها مدنظر قرار گرفت. نتایج حاصل از هر دو هر دو سناریو، نشان دهنده کاهش سطح ایستابی در پیزومترهای دشت به جز در دو پیزومتر 3 و 6 در مقایسه با سطح ایستابی اولیه است. مقایسه دو سناریو نیز نشان می دهد که با افزایش 20 درصدی راندمان، سطح ایستابی در طول 10 سال به مرور در کل دشت نسبت به سناریوی اول افزایش می یابد.
مرتضی کمالی احمد اعتمادی
این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی شناخت درمانی گروهی بر باورهای غیر منطقی و احساس تنهایی دانش آموزان پایه اول متوسطه شهرستان نطنز، انجام پذیرفت. این تحقیق از نوع طرح های شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانش آموزان پسر اول متوسطه شهرستان نطنز، تشکیل دادند. به منظور انتخاب آزمودنی ها ابتدا با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 30 نفر بطور تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش، 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان شناختی گروهی بر مبنای الگوی مایکل فری قرار گرفتند. پرسشنامه های مورد استفاده در پژوهش پرسشنامه باورهای غیر منطقی اهواز(4ibt-a) وپرسشنامه نسخه تجدید نظر شده احساس تنهایی(ucla) بودکه به صورت گروهی اجرا شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss و کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج بدست آمده از پژوهش نشان داد که 1- بین عملکرد افراد دو گروه در پس آزمون متغیر باورهای غیرمنطقی تفاوت معنی دار وجود دارد. یعنی شناخت درمانی گروهی در کاهش میزان باورهای غیرمنطقی دانش آموزان تأثیر دارد. 2- بین عملکرد افراد دو گروه در پس آزمون متغیر احساس تنهایی تفاوت معنی دار وجود دارد. یعنی درمان شناختی گروهی در کاهش میزان احساس تنهایی دانش آموزان تأثیر دارد و در مجموع شناخت درمانی گروهی بر مبنای الگوی مایکل فری موجب بهبود نسبی شاخص های باورهای غیرمنطقی و احساس تنهایی در گروه های شرکت کننده شده است.