نام پژوهشگر: پژمان سلطانی نژاد
پژمان سلطانی نژاد علی رضا یاراحمدی
تحلیل پایداری و قابلیت اعتماد شیب دیواره های معادن سطحی بخصوص شیب سنگ های درزه دار از جمله مهمترین مسائل مورد توجه در طراحی معادن سطحی می باشد. معروفترین روش استاتیکی تحلیل پایداری استفاده شده در سی سال گذشته، روش تحلیل بلوک های کلیدی یا تئوری بلوکی است. اخیرا روشی جهت توسعه و تعمیم روش بلوک های کلیدی پیشنهاد شده است، که روش گروه های کلیدی پیشنهادی یاراحمدی ـ وردل می باشد. این روش، یک تکنیک گروه بندی بر مبنای تحلیل تمام بلوک های همسایه یک بلوک کلیدی است که به جستجوی یک گروه کلیدی ناپایدارتر از بلوک های کلیدی مجزا می پردازد. از طرف دیگر روش آنالیز تغییر شکل ناپیوسته، که یک روش عددی در تحلیل شیب سنگ های درزه دار می باشد، نوعی شبکه المان محدود را حل می کند که در آن تمام المان ها به صورت بلوک های واقعی مجزا هستندکه بوسیله ناپیوستگی های از قبل موجود مرزبندی شده اند. اگرچه هر یک از دو روش فوق، به تنهایی می تواند در تحلیل شیب سنگ های درزه دار مورد استفاده قرار گیرد، اما استفاده از این روش ها مستلزم قبول، یکسری محدودیت ها و فرضیات می باشد. در این تحقیق به منظور کاهش محدودیت ها و فرضیات دو روش فوق و انجام تحلیل پایداری نزدیک به واقعیت شیب سنگ های درزه دار، از تلفیق دو روش استفاده می شود. و برای کنترل روش پیشنهادی نتایج حاصل از تلفیق دو روش، با نتایج حاصل از روش المان مجزا ( نرم افزار udec ) مقایسه می شود. و به منظور اعتبارسنجی و صحت عملکرد روش ارائه شده، از بلوک تکتونیکی 2 معدن سنگ آهن چغارت به عنوان مورد مطالعاتی استفاده و تحلیل پایداری در 2 مقطع دو بعدی 210 و 220 این بلوک انجام شد. با توجه به تحلیل های انجام شده توسط روش ارائه شده در این پروژه، در بلوک تکتونیکی 2 معدن سنگ آهن چغارت، ریزش ها صفحه ای و جابجایی در اکثر مرزها اتفاق می افتد، اما به علت بالا بودن خصوصیات مقاومتی (زاویه اصطکاک داخلی سطح درزها و چسبندگی) امکان جدایش هیچ بلوکی از مقاطع بلوک 2 فراهم نشد. و حداکثر جابجایی در مقطع 210 این بلوک، 66 سانتی متر و در مقطع 220، 98 سانتی متر بدست آمد.