نام پژوهشگر: رضا ناصری پورتکلو
رضا ناصری پورتکلو مهدی سعدوندی
از دهه های پایانی قرن بیستم شاهد ظهور یک سری وقایع اجتماعی هستیم که می توان مجموعه ی آن ها را زیر عنوان «مصرف تصاویر» جمع کرد. این عنوان از یک طرف ناظر بر تبدیل شدن جهان به تصویر جهان در منظر انسان مدرن و تبدیل شدن هر چیزی به تصویر و از طرف دیگر ظهور جامعه ی مصرفی است که گرایشی افراطی دارد هر چیزی را به تصویری زودگذر تبدیل کند و آن را به مصرف برساند. با تغییر نگرش انسان مدرن، جهان در چشم انسان قرار گرفت و تبدیل به تصویر جهان شد. در نیمه ی قرن بیستم محیط انسان با انفجار انبوه تصاویر چاپی، رسانه های تصویری، تصاویر تلویزیونی، تبلیغات، مد و... اشباع شد. رفته رفته انسان منش تصویر به خود گرفت و همه چیز را از منظر تصویر دید و داوری کرد. نظام سرمایه داری فوردیستی مبتنی بر تولید انبوه، در اواسط قرن بیستم آرام آرام جای خود را به نظام سرمایه داری متأخر یا پسافوردیستی مبتنی بر تولید انبوه انواع و دست کاری در نظام مصرف، داد. از خصوصیات این دوره توجه به فرایندهای مصرف به جای فرایندهای تولیدی دوره ی مدرن است و نظام سعی می کند از طریق برنامه ریزی و سازماندهی مصرف کنندگان، بقا و افزایش سود سرمایه داری را تضمین کند. بخشی از این برنامه ریزی ها از طریق ترویج آنیت، سطحی نگری، تنوع طلبی، برانگیختن حس تفاوت خواهی، تظاهر و تفاخر مادی، تعیین جایگاه اجتماعی از طریق سبک های مصرفی، انهدام معنا و هویت بخشی از طریق نمایش ایماژهای ثروت انجام می شود و به طور کلی وضعیتی ایجاد می کند که افراد از طریق تصاویر و نشانه هایی که مصرف می کنند شناخته شوند و هویت یابند. معماری دهه های پایانی قرن مانند سایر مقولات فرهنگی، دست خوش تغییرات مذکور شد. ماحصل آن چه که رخ داده است یک معماری تصویری و مصرفی، سطحی، بی معنا، بی هویت، بیش از حد وابسته به قوّه ی باصره، خلاقیت محور، زودگذر، تنوع طلب، التقاطی، متظاهرانه، اغواگر، هیجانی و شگفت انگیز است. البته منظور این نیست که هر آن چه ساخته شده است این گونه است. معماری معاصر ایران هر چند شرایط خاص خود را دارد ولی دارای بسیاری از صفات شمرده شده است و تأثیر تغییرات اقتصادی و اجتماعی ذکر شده در آن هویدا است. از طریق مشاهده ی نمونه ها و بررسی حجم قابل توجهی از نقدهای نوشته شده درباره ی معماری معاصر ایران، به کارگیری نظریه، تفسیر و تحلیل، بازشناسی تغییرات اقتصادی و اجتماعی مذکور در معماری معاصر ایران پی گیری شده است. تقلیل یافتن معماری معاصر ایران به تصویری اغواگر و از دست رفتن دلالت های هویتی، معنایی و کارکردی، تقلیل یافتن معیارها و ارزش های سنجش معماری به زیبایی شناسی های بصری، نشانه های ثروت و جایگاه اجتماعی مبتنی بر پول، و حاکمیت معیارهای اقتصادی در معماری معاصر ایران و فقدانِ امرِ نوِ واقعی، از نتایج پژوهش حاضر است.