نام پژوهشگر: رحمت الله ملک
رحمت الله ملک ابراهیم عباسی
تحولات جهان عرب و رویکردهای دو قدرت منطقه ای ایران و ترکیه نشان دهنده ی آن است که، این دو کشور با توجه به منافع خود در حوزه های مختلف سیاست های خاص و تا حدی متفاوت را دنبال می کنند. آنچه ما در این پژوهش به دنبال آن هستیم پاسخ به این سوال است که تهران و آنکارا در قبال بحران سوریه در تحولات اخیر (2011) چه مواضعی را اتخاذ نموده اند، فرضیه ما در پاسخ به آن با بهره گیری از نظریه سازه انگاری و مفاهیم مرتبط با آن اینست که ترکیه به عنوان عضوی از ناتو و بر پایه ی اندیشه ی داوود اوغلو مبنی بر بازیابی قدرت دوباره ی عثمانی و نگاه خاورمیانه ای، همراه با غرب و کشورهای حاشیه ی خلیج فارس در پی تضعیف و تغییر حکومت بشار اسد در سوریه است، در حالی که ایران خواستار تداوم بقای دولت بشار اسد به عنوان بازیگر کانونی محور مقاومت است و از رویکرد ترکیه در اعمال فشار بر حکومت سوریه ناخرسند است. این تعارض منافع و رویکرد های ایران و ترکیه در سوریه، ناگزیر بر روابط دو کشور نیز تأثیرگذار است و در حالی که دو کشور در سال های گذشته موفقیت های مهمی در توسعه ی روابط داشته اند، شرایط سوریه دو کشور را با تناقضات و دشواری های مهمی روبرو ساخته است. در این نوشتار به بررسی نظریه سازه انگاری، سیاست خارجی ایران و ترکیه و روابط آنها، تحولات خاورمیانه و سوریه و بررسی رقابت ها و تعارضات ایران و ترکیه در سوریه پرداخته می شود.