نام پژوهشگر: داود بسطام

بررسی عشق و محبت در آثار احمد غزالی در مقایسه با عین القضات
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  داود بسطام   پرویز عباس داکانی

احمد غزالی عارفی است متفاوت از بسیاری از عرفای پیشین. وجه تمایز وی به سبب محوریت عشق در عرفان بوده است؛ عشق در عرفان به مانند بذری است که ابتدا توسط صوفیان خراسان از قبیل بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی و... کاشته و بعدها در کتب احمد غزالی شکوفا شد. اگر بخواهیم تصوف احمد غزالی را به عنوان مهمترین شاخص آن بگوییم باید آن را مظهر عشق بخوانیم.به عقیده ی او، حقیقت عشق از جمله اموری است که فقط از طریق ذوق می توان به آن دست یافت. واژه ها از اینکه بتوانند معنای واقعی عشق یا حقیقت مربوط به آن را بیان کنند قاصرند و زبان از گفتن آن الکن است. وجه تمایز احمد غزالی در این است که او از عشق به گونه ای سخن می گوید که چه عاشق خدا باشد، چه انسان، فرقی نمی کند و چه معشوق خدا باشد یا انسان باز تفاوتی ندارد، صرفا از مراتب عاشقی و معشوقی به طور مطلق بحث می شود. محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد و می تواند در حوزه هایی غیر قابل تصور ظهور کند. او کلمه ی مجاز هم در مورد عشق انسانی بیان نمی کند، آن را حق می داند و تفاوت را در راستای شدت و ضعف می بیند. وی عاشقی است اهل صحو؛ همچنان که عشق در تمام عرفان وی به عنوان یک ویژگی بارز درخشان است، افراد را به پیروی از شرع و برپایی امور شرعی فرا می خواند.شرایط اجتماعی غزالی به گونه ای است که زمینه را برای ایجاد عشق و محبت و ایجاد میل و رغبت به سوی آن ایجاد می کند. او می خواهد بگوید انسان در این جهان چه وضعی دارد و چه باید بکند. انسان را برای بندگی خلق کرده اند. این جهان به خودی خود غایت نیست. مرحله ای است که خود را برای رفتن به مراحل بالاتر باید آماده کرد یا به عبارتی مرحله ای است که باید در آن برای آخرت بذر پاشید. انسان باید از زندگی دنیا برای آخرت استفاده کند. در این جهان چند روز به او مهلت داده اند که حتی عمر نوح هم داشته باشد در برابر جهان باقی ناچیز است. از او خواسته اند به غیر از خدا به چیز دیگری نیندیشد، ولی دلبستگی او به امور دنیوی انسان را به جایی می رساند که از انجام گناه ابایی ندارد و باعث حجاب بین او و آن جهان می شود که برای آغاز سفر معنوی خود باید این حجاب را بردارد. او سعی می کند که امید انسان را به دنیا قطع کند. انسان در این دنیا وضع معلومی ندارد و تکلیفش هم معلوم نیست، آمدنش به اختیار نبوده، مدتی در آن می ماند و بعد با اکراه اینجا را ترک می کند. عین القضات همدانی (525-492 میانه ه.ق)، حکیم، نویسنده، شاعر، مفسر قرآن، محدث و فقیه که به زبان های فارسی، عربی و پهلوی میانه آشنایی داشت و در عین حال در عرفان و تصوف در بالاترین جایگاه قرار داشت نیز اینطور استنباط می کند که خدا به ذات خود عشق می ورزید و آن را دوست داشت که همان وحدت ذات است. خواست که این عشق و محبت به ظهور رسد؛ «یحبهم» (مخلوقات را خلق کرد و در میان آنها محبت را پدید آورد، در نتیجه آنها هم به خدا عشق ورزیدند)، «یحبونه» (محبت خدا در دل هایشان قرار گرفت که می توان آن را کثرت در عین وحدت نام نهاد چون از عالم مخلوق به سمت خالق حرکت می کند.) همدانی عارفی است که عشق مجازی را پرتوی از عشق واقعی می داند و در این زمینه سخنانی نیز بیان کرده است. وی معتقد است انسان می تواند همواره برای رسیدن به نهایت کمال از عشق به مخلوق شروع کند. این اعتقاد او زمینه ای برای گسترش و ترویج پیدا کردن این عقیده در دوره های بعدی شد. وی در حالی که انسان را به عشق ورزیدن به محبوب و معشوق واقعی تشویق می کند، از عشق مجازی هم نیز دم می زند. در این زمینه نیز پیروانی به دست می آورد که از نظر عقیده با عین القضات نظری یکسان دارند. او مسیر را هموار می کند تا اینکه بسیاری از افراد دیگر قدرت بیان این موضوع را در نگارش خود داشته باشند. اگر آنها هم چیزی در این مورد به زبان می آورند نشأت گرفته از وجود اوست که مسیر را برایشان آماده ساخته است. عین القضات همدانی رسیدن به معشوق را آسان نمی بیند، ولی عقیده دارد که می توان از عشق مجازی به راه حل این مشکل دست یافت. او حضرت محمد(ص) را به عنوان یکی از این عشق های مجازی معرفی می کند که نماینده خداست برای رسیدن به حقیقت. او پیامبر را نماینده ای از جانب خدا می داند که باید از این عشق شروع کرد و به ذات اقدس الهی رسید. باید از وسیله استفاده کرد. او خداوند را بسان خورشیدی می داند که بشر توان نگاه مستقیم به آن را ندارد، مگر از طریق مدد جستن از وسیله ای دیگر برای رسیدن به مقصود و بهره بردن از این منبع نور. او پیامبر را همان وسیله توصیف می کند که می توان با آن به معشوق نگاه کرد؛ به عبارت دیگر پیامبر بهترین دستاویز برای رسیدن به عشق لایتناهی پروردگار است. واژه های کلیدی: احمد غزالی. عین القضات همدانی. عشق. عشق مادی. عشق معنوی. مجاز. حقیقت. سلوک. پرهیزکاری. زهد. ذوق. شوق. محبت.