نام پژوهشگر: اسماعیل خضرزاده
اسماعیل خضرزاده سید علی سیادت
چکیده: مهم ترین منبع هر سازمان، منابع انسانی و توانایی افرادی است که در آن کار می کنند. در واقع کارکنان و نیروی انسانی، تعیین کننده ی حال و آینده ی هر سازمانی اعم از آموزشی، صنعتی، سیاسی و اقتصادی هستند. دانش و مهارت مهم ترین توانایی است که مدیران هر سازمانی آرزو دارند کارکنان شان مجهز به آن باشند. مدیریت این دانش و مهارت یکی از مهم ترین دغدغه های هر رهبر و مدیر آینده نگر می باشد. فراموشی دانش و مهارت بسته به نوع آن می تواند مثبت و کارا و در عین حال منفی و مخرب باشد. آنچه در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است، نوع هدفمند و منفی آن است که از آن تحت عنوان فراموشی سازمانی هدفمند منفی (خرابکاری) یاد می شود. خرابکاری زمانی اتفاق می افتد که فرد در سازمان به شکل عمدی و برنامه ریزی شده دانش و مهارت خود را فراموش می کند یا به عبارتی دیگر خود را به فراموشی زده و از قابلیت-های خود به نفع سازمان استفاده نمی کند و یا با خرابکاری عمدی در اطلاعات سازمان، قسمتی از دانش مورد استفاده ی سازمان را از بین خواهد برد. عوامل متعددی می تواند با این مقوله مرتبط باشد. پژوهش حاضر، سطح بلوغ حرفه ای فرد را که ممکن است با فراموشی سازمانی هدفمند منفی مرتبط باشد، را مورد بررسی قرار داده است. در واقع پژوهش حاضر درصدد است تا پی ببرد که بسته به این که فرد در هر یک از سطوح اکتشاف، تثبیت، ابقاء و یا افول باشد، چه میزان از فراموشی سازمانی هدفمند منفی را دارا می باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ی بین فراموشی سازمانی هدفمند منفی(خرابکاری) و بلوغ حرفه ای کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی مهاباد در سال 1391 بوده است. این پژوهش از حیث هدف کاربردی و از نظر شیوه ی جمع آوری اطلاعات، به شیوه ی توصیفی همبستگی بوده است. جامعه ی آماری این تحقیق کلیه ی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی مهاباد بوده است که در تابستان 1391 مشغول به کار بوده اند که تعداد آنها 201 نفر می باشد. از این تعداد، 127 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه جمع آوری شد. برای متغیر بلوغ حرفه ای از پرسشنامه ی مشکلات حرفه ای بزرگسالان(acci) و برای متغیر فراموشی سازمانی هدفمند از پرسشنامه ی محقق ساخته استفاده شد. برای سنجش نرمال بودن داده ها، از آزمون کولموگروف اسمیرنوف و برای سنجش رابطه ی بین متغیرها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین بلوغ سازمانی و فراموشی سازمانی هدفمند منفی، رابطه ی مستقیم وجود دارد. به عبارت دیگر با بالا رفتن بلوغ حرفه ای، میزان فراموشی سازمانی هدفمند منفی نیز بیشتر می شود. در واقع فراموشی برنامه ریزی شده می تواند در راستای بلوغ حرفه ای افراد رخ دهد.