نام پژوهشگر: مهتاب سعیدکیا
مهتاب سعیدکیا حسین صفرزاده
مفهوم هوش فرهنگی اولین بار در سال 2003 در کتاب هوش فرهنگی و بوسیله کریستوفر ارلی و سون انگ درباره ارتباطات متقابل در شرایط بین فرهنگی بیان شد و آن، توانایی فردی برای سازگاری موثر با مفاهیم فرهنگی جدید تعریف شده است. ارلی و همکاران وی در واقع هوش فرهنگی را برای توضیح تفاوتها در ارتباطات فردی اثربخش میان فرهنگی بیان نمودند و آنرا شامل ابعاد فراشناختی، شناختی، انگیزش و رفتار می دانند که هر کدام به ترتیب فراشناختی تفکر و استراتژی و چگونگی بکار بستن دانش و بعد شناختی دانش جامع و آگاهی از هنجارها، عرفها و انگیزش میل فرد برای انطباق با محیط فرهنگی ناآشنا و بعد رفتار قابلیت فرد در سطح عمل و توانایی برای ارائه اقدامات کلامی و غیر کلامی در تعاملات فرهنگهای متنوع می باشد.پژوهشی که پیش رو دارید، مدلی نسبتا" جامع در زمینه هوش فرهنگی و ابعاد آن با ابعاد وجودی زیستی، اجتماعی، روانی و معنوی یک فرد در سازمان تحت عنوان «مدل رابطه هوش فرهنگی و معنویت در سازمان » طراحی و تبیین شده است و در این مدل علاوه بر ابعاد هوش فرهنگی معنویت نیز دارای ابعاد چهارگانه ارتباط فرافردی، ارتباط درون فردی، ارتباط میان فردی و ارتباط برون فردی با نشانگرهای مربوط به آن می باشد.به عبارت دیگر «معنویت» با چهار گونه ارتباط بیان شده در بالا که به ترتیب رابطه یک فرد با نیروی برتر(خدا)، با خویشتن خویش، با دیگران و با محیط می باشد و در واقع هر یک از آنها با بخشی از ساحت های وجودی انسان مربوط می شود. همچنین در این مدل رابطه ی این ابعاد معنویت با ابعاد هوش فرهنگی که در بالا بیان شده سنجیده می شود. بر اساس تحقیقاتی که به منظور آزمون فرضیه های مدل به روش تحلیل مسیر و تحلیل عاملی تاییدی در میان کارشناسان شعب بانک سینا بر این عقیده بودند که رابطه کاملی میان معنویت و هوش فرهنگی وجود ندارد .