نام پژوهشگر: خدیجه کیانی مهر
خدیجه کیانی مهر عباسعلی ولی
چکیده به منظور مدیریت مناسب یک حوضه آبخیز، شناخت ساختار، عملکرد و ارتباطات آن ضروری است. مهمترین بخش از این شناخت مربوط به شناسایی ارتباطات ورودیها و خروجیها و نحوه عملکرد آنها و ارائه مدلی جهت معرفی بارش و رواناب حوضه است. رابطه بارندگی–رواناب، یکی از پیچیدهترین فرآیندهای هیدرولوژیکی است که درک آن از اهمیت زیادی در هیدرولوژی و منابع آب برخوردار است. نتایج مدلهای آماری و رگرسیونی برای بررسی این پدیده غالباً با توجه به وابستگی به تابع حمایتکننده از مدل، با خطا همراه است. امروزه سیستمهای هوشمند عصبی و عصبی– فازی با توجه به توانایی در حل پدیدههای غیر خطی و پیچیده با تکیه بر سامانههای هوشمند آموزشپذیر، کاربردهای فراوانی در مسائل مختلف مهندسی آب از جمله هیدرولوژی و مدلسازی بارش-رواناب پیدا کردهاند. در این تحقیق توانایی مدلهای سری زمانی، رگرسیونی، انواع مدلهای شبکه عصبی و شبکه عصبی- فازی، جهت شبیهسازی فرآیند بارش–رواناب در حوضه آبخیز ناورود واقع در استان گیلان مورد بررسی قرار گرفت. مدلهای شبکه عصبی mlp، rbf و gff (بیش از 50 معماری با انواع توابع محرک و الگوریتمهای آموزشی) و مدل عصبی – فازی anfis (بیش از 160 معماری با انواع توابع محرک، توابع عضویت، الگوریتمهای آموزشی و مدلهای فازی) با استفاده از نرمافزار neurosolution و به ترتیب 12 و 13 مدل سری زمانی برای دادههای روزانه و ماهانه با استفاده از نرمافزار statgraphicsx64 استفاده شدند. در نهایت نتایج نشان داد که برای دادههای روزانه به ترتیب، مدل شبکه عصبی mlp با تابع محرک تانژانت هایپربولیک و الگوریتم لونبرگ مارکوارت، مدل anfis با تابع بایاس، الگوریتم لونبرگ مارکوارت، تابع عضویت زنگولهای و مدل فازی تاکاگی سوگنو و سپس مدل سری زمانی (1،1،2arima ( کارایی بالاتری در مدلسازی بارش – رواناب نسبت به مدل gff، rbf و مدل رگرسیونی دارند. همچنین نتایج در مورد دادههای ماهانه نشان داد که به ترتیب، مدل شبکه عصبی mlp با تابع محرک تانژانت هایپربولیک و الگوریتم لونبرگ مارکوارت، مدل anfis با تابع تانژانت، الگوریتم دلتا بار دلتا، تابع عضویت گوسی و مدل فازی تاکاگی سوگنو و سپس مدل rbf کارایی بالاتری در مدلسازی بارش–رواناب نسبت به مدل gff، مدل رگرسیونی و سری زمانی (1،1،2arima( دارند.