نام پژوهشگر: بهاره به نیا

تحلیل عناصر طبیعی در اشعار محمدرضا شفیعی کدکنی از منظر روانشناسی زبان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  بهاره به نیا   حسن امامی

در دهه های اخیر، بررسی رابطه ی ما بین ذهن، تفکر و زبان از اهمیتی بیش از گذشته برخوردار گشته و پژوهشگران در سرتاسر جهان به این حوزه علاقه ی فراوانی نشان داده اند. روان شناسی زبان یکی از گرایش های رشته ی زبان شناسی است که به بررسی چگونگی این رابطه می پردازد. غالب پژوهش هایی که تا به امروز در این خصوص انجام گرفته، حول فراگیری زبان توسط کودکان و بررسی عملکرد ذهن در این رابطه بوده، اما مدتی است این جریان، جنبه های تازه ای به خود دیده و یکی از این جنبه ها، تأثیر ذهن و تفکر شخص در به کارگیری زبان او و بالعکس است. علم روان شناسی هم که به بررسی ذهن بشر، کارکرد ها و توانایی های آن می پردازد با علوم دیگری چون ادبیات ارتباط پیدا می-کند.«روان شناسی و ادبیات در برقراری یک ارتباط دو طرفه بین صاحب اثر و مخاطب، از هر علم دیگری موفق تر هستند» (حجازی، 1389: 23). در این میان، ذکر این نکته حائز اهمیت است که آدمی برای بیان افکار و احساسات خویش از زبان و واژه ها استفاده می کند و زبانی که به کار می برد به نوعی آیینه ی درون اوست. نظریه ی شناخته شده ی سپیر هم بر همین نکته تأکید دارد. سپیر، زبان را رویه-ی بیرونی فکر و نظامی نمادین می داند.نمادی که شاید بهترین عنصر برای بررسی رابطه ی میان ذهن، تفکر و درون آدمی و زبانش باشد، زیرا نماد، بنا به گفته ی بسیاری از صاحبنظران از ناخودآگاه ذهن نشأت می گیرد و جنبه هایی از تجربه ها، افکار و احساسات آدمی را بازتاب می دهد. پس با این حساب، باید بتوان با بررسی و تحلیل داده ها یا نشانه های زبانی به عنوان داده های عینی در یک متن یا شعر، تا حدودی به جهان فراسوی آن واژگان دست یافته و در نتیجه به جهان کسی که آن واژگان را خلق کرده نزدیک تر شد، به منظور و نیت نهفته در سخنش پی برد و اطلاعات بیشتری راجع به آن چه که شاعر یا نویسنده می خواهد با مخاطب در میان بگذارد، به دست آورد.در این رساله از میان شاعران برجسته ی معاصر، شفیعی کدکنی را انتخاب کرده و شعر های او را به عنوان نمونه مورد بررسی قرار می دهیم، به این دلیل که شعر های او منبعی غنی از عناصر ادبی گوناگون و نماد هاست که بیشتر در قالب عناصر مربوط به طبیعت و رنگ ها جلوه گر شده اند و با اهداف مورد نظر ما تناسب بیشتری دارند.نتایج نهایی این تحقیق حاکی از آن است که از میان عناصر طبیعی بررسی شده، آب و بیشترین جلوه ی آن، باران با (3/61 %) و رنگ سبز با (79/42 %) دارای بیشترین فراوانی هستند. این میزان بسامد تصادفی نیست، بلکه با ذهن، شیوه ی زندگی، افکار و شخصیتش همخوانی دارد. ناخودآگاه ذهن شاعر در شیوه ی به کار گیری زبان توسط او تأثیر بسزایی داشته است. در واژگانی که او به کار می برد، می توان بازتاب مفاهیمی را که از کودکی با آن ها سر و کار داشته مشاهده کرد. انتخاب واژگان توسط شاعر به ناخودآگاه او، دوران کودکی اش و تجربه ها و احساساتش ربط پیدا می کند. از دیگر یافته های پژوهش حاضر آن بود که شرایط محیط زندگی و خانواده ی شاعر، به ویژه محیطی که کودکی خویش را در آن گذرانده، در چگونگی شکل گیری شخصیت او بسیار مهم است. بازتاب این تأثیرگذاری را می توان در زبانی که او برای بیان افکار و احساساتش به کار می برد مشاهده کرد.