نام پژوهشگر: حسنعلی بختیار نصرابادی

طراحی شهری دربافت های تاریخی با رویکردی بر نیازهای انسانی در شکل دهی به فضای شهری، نمونه موردی محله پشت گنبد اصفهان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1389
  آمنه بختیار نصرابادی   سیدحسین بحرینی

معماری و طراحی فضای شهری، برای پدید آوردن بافت ها و ارزش بخشیدن به بیان هنری، زبان طراحی صامتی را به کار می گیرد. که اگر این ارزش ها شناخته نشوند، فضای شهری بی آن که مردم مد نظر باشند بی وقفه طراحی می شود و مصرف آن را چیزی خشک و زاید می شود که از دوام و بهره برداری آن می کاهد. تجربه دانش قرن ها بر رابطه میان طراحی فضای شهری و شکل های زندگی اجتماعی گواهی می دهد: بر رابطه میان استفاده از ساختمان ها و حضور افراد در خیابان و میدان؛ بر رابطه میان کیفیت هنری معماری و توجه و علاقه شهروندان به محیط شان؛ بر رابطه میان شکل مکان های عمومی شهر و آرامش و آسایش شهروندان. طراحی فضا باید تمام ارتباط های اجتماعی و رفتاری را که بیشترین تناسب را با آن محل دارد، تعریف کند. بیشترین توجه معمار و طراح شهری باید معطوف به مسأله زیر باشد "طراحی فضای شهری چگونه می تواند حس آسایش را بپروراند و موجب رونق ارتباط ها شود؟" دو نالد اپل یارد چنین مکان هایی را محیط های دلپذیر نامیده است. طراحان شهری امروزه توجه ویژه ای به شناخت روان شناسانه رفتار های انسان دارند. زیرا این گونه رفتار ها با محیط کالبدی ارتباط تنگاتنگی دارد. آنچه روان شناسی محیط را از سایر شاخه های روان شناسی مجزا می سازد، همان بررسی ارتباط رفتار های متکی بر روان انسان و محیط کالبدی است لذا توجه طراحان به بررسی روان شناختی فضاهای طراحی شده پیوندی ناگسستنی بین روان شناسان محیطی و آنها ایجاد کرده است." روان شناسان محیطی نیز خود را ملزم به پژوهش در رفتار انسان در محیط روزمره اش ساخته اند تا بتوانند تأثیرات محیط کالبدی را به گونه ای مستقیم یا غیر مستقیم بر رفتار انسان برر سی نمایند." (مطلبی،1380) شناخت رویکرد های مختلف به طراحی و شکل دهی فضاهای شهری تأثیر بسیار در تدوین اهداف و سیاست ها ی طراحی شهری گذشت و باعث شد که اگر چه رویکرد های مختلف و متفاوتی در چگونگی شکل دهی به فضای شهری ارایه شده است اما جهت استفاده طراحان شهری به وضوح تبیین و توضیح داده نشده است و یا نتوانسته اند رویکردی جامع و قابل اعتماد جهت بهره مندی طراحان شهری ارایه نمایند. مروری بر فرایند شکل دهی به فضای شهری موید این نظر است که دیدگاه های متفاوت به انسان و محیط و تعامل این دو در ساخت محصول نهایی که همان فضاهای شهری است موثر بوده است. از این رو شناخت، تجزیه و تحلیل و طراحی فضا ها و مکان های شهری مقوله ای ضروری به نظرمی رسد. "در رویکرد های جدید هویت مکان از طریق انجام تغییرات متناسب با نیاز های انسانی در تعامل با قابلیت های محیط کالبدی معنا می یابد از این رو هویت هر مکان و توسعه فضایی و غیر فضایی محیط انسانی پیوند های نا گسستنی با خواست های انسانی دارد." (مطلبی، 1385) در این رویکردها نیاز مردم در دنیای جدید شناخته و در فضا تحقق می یابد و حول محور فرهنگ وحدت می یابد. محقق با توجه به خاصیت وحدت دهندگی و کاربردی بودن فرهنگ در ایران در پی این مسأله است که بتواند علاوه برنگاه وحدت گرایانه فرهنگی، کثرت گرایی جدید را در فضاهای قدیمی طراحی نماید؛ طرحی که بتواند ایجاد مکان های پایداری که بهترین تناسب را میان زمینه فرهنگی، کالبدی، نیازها و انتظارات استفاده کنندگا ن فراهم آورد. فضاهایی که علاوه بر حفظ هویت به نیازهای انسان امروز پاسخ دهد و با رسیدن به مجموعه ای از اصول برای ایجاد رابطه متقابل یا پیوند متقابل یا پیوند میان ساختارهای چندگانه شهرهای معاصر از طریق طراحی تک به تک و در مقیاس خردبه این هدف برسد. در این دیدگاه برای دریافت معنا به فرهنگ مردم مراجعه نموده و برای "فهم" معنی خود را در جای مردم فرض کند واز دریچه دید آنها به شهر می نگرد. محله پشت گنبد مسجد جامع عباسی که از مناطق گره خورده پیرامون میدان نقش جهان به شمار می آید که با توجه به موقعیت خاص خود، می تواند در عین حفظ بافت و زندگی سکونتی، نقش ملی، منطقه ای نیز ایفا نماید وحیثیتی جدید و خاص بیابد. در واقع ایجاد نوعی هماهنگی و همکاری مابین میدان با محلات اطراف آن، همچنین مسجد با محله پشت آن، جهت بسط توانایی های محله پشت گنبد مسجد جامع عباسی، موثرباشد. و علاوه بر پیوند با تاریخ پر شکوه گذشته، رگ ها و شریان های حیات امروزین را نیز پیرامون خود دارد. به این ترتیب، کشف دوگانگی دیروز و امروز و یافتن پیشنهادات یا طی طریقی جهت دست یابی به چگونگی هم نشینی کهنه و نو - که از دیر باز در شهرسازی اصفهان نیز دیده می شود - یکی از مسائل مهم بوده که باید مورد بررسی قرار گیرد. که در این پروژه نیازهای مردم در اولویت قرار می گیرند، تا بتوان به کسانی که در محله حضور دارند یا حضور پیدا می کنند دلبستگی یه محیط و همسایگی آن و آرامش بیشتری را در فضای زیست عطا نمود.رفتارbehavior،

اخلاق سیاسی در قرآن و روایات
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشکده معارف قرآنی اصفهان غیر دولتی و غیر انتفاعی 1390
  عباس شریفی   حسنعلی بختیار نصرابادی

بررسی و مطالعه در مورد صفات و ویژگیهای اخلاقی سیاست مداران از منظر قرآن و روایات هدف مورد نظر این پژوهش توصیفی است. بدین منظور ضمن بیان کلیاتی پیرامون برخی از محورهای اساسی اخلاق سیاسی از جمله ارائه مفهوم صحیح و دقیق از اخلاق، سیاست، اخلاق سیاسی، انواع رویکردها به سیاست، نظرات پیرامون ارتباط اخلاق و سیاست ودیدگاه بزرگان دین در این زمینه، و همچنین با بهره گیری از آیات و روایات و رجوع به سیره عملی پیامبر(ص) و حضرت علی (ع) در طول دوران حکومتشان و به خصوص استفاده از سخنان گهربار حضرت در نامه 53 نهج البلاغه خطاب به مالک اشتر، اصول و ارزش های بنیادین و بایسته ها و نبایسته های اخلاق سیاسی در دو بعد فردی و اجتماعی مورد بحث و بررسی قرار داده شده است که نتایج حاصل از آن بدین ترتیب می باشد: الف) اصول و ارزش های بنیادین اخلاق سیاسی :منظور از اصول در این پژوهش آن دسته از فضایل اخلاقی است که نسبت به سایر فضایل اخلاقی در اولویت قرار داشته و به عنوان اصل و ریشه برای بوجود آمدن سایر فضایل به حساب می آید. این اصول عبارتند از : ایمان، تقوا و تزکیه و تهذیب نفس، عدالت، حفظ وحدت، خیر خواهی، شرح صدر. ب)بایسته های اخلاق سیاسی در بعد فردی عبارت است از: عبادت و شکرگذاری، توکل، عزت نفس، حسن خلق، ساده زیستی، امید و آرزو، انتقادپذیری، رازداری و... و در بعد اجتماعی شامل تولی و تبری، امر بمعروف و نهی از منکر، حضور در صحنه، احترام به قانون، رفق و مدارا، بینش سیاسی، تعظیم شعایر اسلامی، آزادگی و استقلال فکری و... می باشد. ج)نبایسته های اخلاق سیاسی در بعد فردی عبارتند از : جاه طلبی، تکبر، خود رأیی، نفاق، عجب و خود پسندی، بخل، تنگ نظری و.... و در بعد اجتماعی می توان بد زبانی در مسایل سیاسی، منت نهادن، غدر، اجبار و تحکم، جدایی از مردم، شایعه پراکنی، انظلام و استرحام و....را نام برد.

آسیب شناسی مربی گری پرورشی در مدارس دخترانه مقطع متوسطه ناحیه جی شهر اصفهان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشکده معارف قرآنی اصفهان غیر دولتی و غیر انتفاعی 1390
  جیران هاشمی   حسنعلی بختیار نصرابادی

موضوع موردتحقیق آسیب شناسی مربی گری پرورشی درمقطع متوسطه دخترانه ناحیه جی می باشد که تاکنون دراین مورد تحقیقی انجام نگردیده است ولی در برخی از برنامه های پرورشی تحقیقاتی انجام گرفته است و هدف از این پژوهش مشخص کردن آسیب هایی که در شغل مربی گری پرورشی در مقطع متوسطه دخترانه ناحیه جی شهر اصفهان می باشد. روش پژوهش، توصیفی پیمایشی می باشد که جامعه آماری شامل کلیه مربیان پرورشی مقطع متوسطه دخترانه ناحیه جی و کلیه دانش آموزان این مقطع در سال تحصیلی 90-89 بوده است. حجم نمونه برآورد شده برای مربیان 70 نفر و برای دانش آموزان 210 نفر و روش نمونه گیری به صورت خوشه ای تصادفی بود. ابزار اندازه گیری دو پرسشنامه محقق ساخته که شامل مشخصات فردی و سوالات آسیب شناسی مربی گری بوده است که برای مربیان با 53 سوال وبرای دانش آموزان با 27 سوال طراحی گردیده است که ضرایب پایائی این دو پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برای مربیان 90% وبرای دانش آموزان 86% محاسبه گردیده است. به منظور تحلیل استنباطی از آزمون هایt تک متغیره و فریدمن استفاده شده است. نتایج نظرات مربیان نشان داده اند که نتایج حاصل بین مجموع رتبه های پنج آسیب در مربی گری در سطح معنی داری است. لذا فرضیه تحقیق مبنی بر این که تفاوت معنی داری بین مجموع نمرات پنج آسیب وجود دارد،تأیید می گردد. همچنین نتایج در مورد نظرات دانش آموزان نشان داده اند که نتایج حاصل بین مجموع رتبه های سه آسیب در مربی گری از دیدگاه دانش آموزان در سطح معنی داری است. لذا فرضیه تحقیق مبنی بر این که تفاوت معنی داری بین مجموع نمرات سه آسیب وجود دارد،تأیید می گردد.

تحلیلی بر تجربه ی زیبایی شناسی جان دیویی: به منظور پیشنهاد الگوی تجربه ی زیباشناسانه در تربیت اخلاقی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  مریم انصاری   محمدجواد لیاقت دار

زیباییشناسی شاخهای از فلسفه است که در مورد ادراک مسائل مربوط به زیبایی از جمله تجربهی زیباییشناسی بحث میکند. جان دیویی به عنوانیک فیلسوف طبیعی گرا، بر آن بود تا اخلاق، هنر و تجربهی زیباشناسانه را به متن جریان زندگی عادی و روزمره بازگرداند. پژوهش حاضر درصدد است تا با تاکید بر مولفههای زیباشناسانه دیویی، به تحلیل تجربه زیباییشناسی بپردازد و ارتباط آن با تربیت اخلاقی و زیباییشناسی را دراین اندیشه بیابد. شیوه مطالعه تحلیل مفهومیاست. دراین تحلیل با توجه به هدف پژوهش، به تحلیل تجربه زیباییشناسی و مولفههای آن درتربیت اخلاقی پرداخته شده است. بهاین صورت که ابتدا به تحلیل معانی کلمات و مفاهیم مرتبط موجود در نظریه و بازشناسی روابط مفهومیآن پرداخته شده و سپس مورد نقادی قرار گرفته است. نتایج نشان داد که تجربهی زیباییشناسی با عوامل موثر و هنرمندانهای مثل احساس، ابراز و تخیل همراه است و همراه با خردورزی که از اجزای ضروری اخلاق به شمار میآید، موجب تکمیل تجربه، درک، معنی و فهم اخلاق و تربیت اخلاقی در افراد میشود.این تجربه نهایتا منجر به برانگیختن حساسیت وهمدردی در بین افراد درگیر دراین تجربه میشود و به بهبود ودرک روابط جهان طبیعی و اجتماعی میانجامد و رفتار و قضاوتهای اخلاقی مناسب را افزایش میدهد. در پایان با توجه به تحلیلها و نقدهای انجام شده، الگوی پیشنهادی تجربهی زیباشناسانه در تربیت اخلاقی ارائه شده است.