نام پژوهشگر: احسان مرادی ده شیخ
احسان مرادی ده شیخ غلامرضا کافی
در اعصار مختلف انسان ها به "آنچه هست" قانع نبوده اند و همیشه آن را می جسته اند که "باید باشد". با این حال اندیش? آرمان شهر و آیند? مطلوب انسان، در میان ملت های مختلف، سیر متفاوتی داشته است. دیانت، از جوهره های اصلی تفکر انسان آرمانگرای ایرانی بوده است. تلاش برای برپایی آرمان شهر مهدوی با ظهور امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی در ایران بسیار نیرومندتر شده است. اندیش? آرمان شهری در غرب سیر متفاوتی را طی کرده است. از اندیشه های افلاطونی تا اوتوپیای مور و دنیای مارکس و دیگران هر کدام جامع? مطلوب خود را به گونه ای متفاوت به تصویر کشیده-اند. آخرین اوتوپیای غرب، دنیای آرمانی لیبرالیسم است که آمریکا به عنوان یکی از نمایندگان اصلی این تفکر شناخته می-شود. رضا امیرخانی در آثار خود به جامع? مطلوب اندیشه شیعی-ایرانی و جامع? آرمانی لیبرالیسم غربی و تقابل این دو طرز تفکر پرداخته است. در این پژوهش تلاش شده است شاخص ها و ویژگی های دو سبک زندگی اسلامی و غربی، از رفتار و گفتار شخصیت های مختلف- که نماینده های این دو تفکر هستند- و جامع? مطلوب آن ها، در دو رمان بیوتن و قیدار، استخراج و تحلیل شود. این تحقیق بر اساس روش تحلیل محتوا و با بررسی منش شخصیت های داستان در چهار فصل انجام شده است و در نهایت اثبات گردید با این که شخصیت هایی که نمایند? تفکر اسلامی هستند گاه رفتاری متناسب با اسلام حقیقی ندارند اما امیرخانی به خوبی توانسته است در این دو اثر، تقابل این دو اندیشه و آیند? مطلوب آن ها را به تصویر بکشد.