نام پژوهشگر: امیراحمد دهقانی
فهیمه نصرتی کاریزک ابوطالب هزارجریبی
هدایت هیدرولیکی اشباع خاک، از مهمترین ویژگی های فیزیکی خاک است که اهمیتی ویژه در شناخت، بررسی و مدل سازی ترابری آب، املاح و آلاینده های محیط متخلخل زیرزمینی دارد. باوجود تحقیقات متعددی که پیرامون اندازه گیری مستقیم هدایت هیدرولیکی اشباع صورت گرفته است، این روش ها همچنان پرهزینه، زمان بر و تخصصی هستند. از این رو ضرورت برآورد هدایت هیدرولیکی اشباع با استفاده از روش های سریع، کم هزینه و با دقتی قابل قبول موسوم به توابع انتقالی، احساس می گردد. در این راستا، هدف از این پژوهش برآورد هدایت هیدرولیکی اشباع با استفاده از پارامترهای زودیافت خاک شامل درصد اندازه ذرات، میانگین هندسی و انحراف معیار هندسی اندازه ذرات، وزن مخصوص ظاهری، تخلخل کل، تخلخل موثر، درصد رطوبت در مکش 3/0 و 15 بار، درصد آهک، درصد موادآلی، ph و ec با بهره گیری از شبکه عصبی مصنوعی می باشد. به این منظور، هدایت هیدرولیکی اشباع با استفاده از دستگاه نفوذسنج گوالف در 27 نقطه از عمق های 35-10، 35-15 و 35-20 از یک شبکه اندازه گیری و در همان نقاط نمونه برداری خاک نیز صورت گرفت. سپس پارامترهای زودیافت خاک، در آزمایشگاه اندازه گیری و نتایج اولیه بدست آمد. با استفاده از آنالیز حساسیت، پارامترهای درصد شن و رس، درصد رطوبت در مکش 3/0 بار، تخلخل کل و میانگین هندسی اندازه ذرات به ترتیب به عنوان پارامترهای حساس در برآورد هدایت هیدرولیکی اشباع معرفی گردیدند. در نهایت به منظور تخمین سریع و کم هزینه ی هدایت هیدرولیکی اشباع، با استفاده از پارامترهای حساس، مدل های مختلفی طراحی شدند. نتایج نهایی مقایسه مدل ها، مدل با پارامترهای ورودی لگاریتم میانگین هندسی قطر ذرات، تخلخل کل و درصد شن و رس به عنوان بهترین مدل از نظر دقت و سرعت تخمین گر هدایت هیدرولیکی نشان داد. درنهایت، مجددا 42 نمونه خاک نیز از همان شبکه از عمق 35-10 برای تعیین پارامترهای زودیافت خاک (فاصله نقاط شبکه 2×1 کیلومتر) در یک شبکه استخراج و نقشه تغییرات هدایت هیدرولیکی تهیه شد.
سمانه نبی بخش امیراحمد دهقانی
حفاظت سواحل رودخانه در برابر فرسایش با استفاده از آبشکن ها، از جمله روش های متداول در مهندسی رودخانه می باشد. آبشکن ها با تعدیل شرایط هیدرولیکی زمینه مساعدی را برای رسوب گذاری و تثبیت کناره ها فراهم می آورند. در این مطالعه، آبشستگی تحت شرایط آب زلال و الگوی جریان 3 بعدی در اطراف آبشکن l شکل با زبانه به سمت بالا دست و پایین دست با استفاده از مدل عددی ssiim شبیه سازی شد و تأثیر زاویه، طول بال و جان در شرایط مختلف هیدرولیکی بر روی حداکثر عمق آبشستگی مورد بررسی قرار گرفت. در این مدل عددی، معادلات 3 بعدی ناویر استوکس به همراه مدل آشفتگی k-? حل گردید و از حل همزمان معادلات جریان و پیوستگی رسوب مدل آبشستگی اطراف آبشکن l شکل ارائه گردید. از نتایج تحقیق هاشمی(1387) جهت کالیبراسیون و آزمون نتایج مدل عددی استفاده گردید و سپس مدل برای شرایط مختلف هندسی و هیدرولیکی اجرا گردید. نتایج عددی نشان داد آبشکن l شکل با زبانه به سمت بالا دست با وجود حداکثر عمق آبشستگی کمتر، سبب گسترش آبشستگی بیشتری به بالا دست می شود و آبشکن l شکل با زبانه پایین دست باعث حفاظت بیشتر پایین دست می شود که با نتایج آزمایشگاهی مطابقت دارد همچنین در آبشکن با زبانه به سمت پایین دست و بالادست به ترتیب زوایای 100 درجه و 60 درجه کمترین میزان آبشستگی را نتیجه داد. در آبشکن با زاویه 90 درجه و با نسبت بال به جان برابر یک حداکثر آبشستگی اتفاق می افتد. نتایج نشان داد شبیه سازی عددی انطباق خوبی با نتایج آزمایشگاهی (909/0 =r2) داشته است.
اکرم مهاجرانی امیراحمد دهقانی
برای انتقال آب جهت مصارف کشاورزی و یا انحراف آب های سطحی و اضافی و کنترل ارتفاع سیلاب ها از کانال های فرعی استفاده می گردد. کانال های فرعی مقداری از جریان آب در کانال اصلی یا کانال فرعی بزرگ تر را دریافت و آن را جهت مصارف کشاورزی انتقال می دهد. تعیین میزان دبی عبوری از کانال فرعی اغلب مورد توجه مهندسین هیدرولیک می باشد، زیرا می توان با برآورد میزان دبی عبوری از کانال فرعی میزان حقابه کشاورزان را کنترل نموده و جهت استفاده بهینه از آب موجود برنامه ریزی نمود. جهت تنظیم میزان دبی وارد شده به کانال فرعی از دریچه های کشویی جانبی استفاده می شود. در این تحقیق با جمع آوری داده های آزمایشگاهی و استفاده از معادله عمومی جریان متغیر مکانی با کاهش دبی، ضریب آبگذری دریچه کشویی جانبی در دو حالت آزاد و مستغرق با بکارگیری روش جستجوی ژنتیکی به دست آمد و سپس نتایج با روش های شبکه های عصبی مصنوعی و سیستم استنتاج فازی عصبی مقایسه گردید. نتایج این تحقیق نشان می دهد که محاسبه دبی عبوری از زیر دریچه به روش المانی از دقت بالاتری نسبت به روش دیمارچی برخوردار است. همچنین، با دقت بالایی می توان از روش های شبکه های عصبی مصنوعی و سیستم استنتاج فازی عصبی در برآورد میزان دبی عبوری از دریچه های کشویی استفاده کرد.
سیده طاهره حسینی حسین شریفان
در سال های اخیر قطع درختان، از بین بردن مراتع ، ساخت و سازهای بی رویه و به طور کلی دخالت های انسان در طبیعت باعث به هم خوردن تعادل طبیعی و وقوع سیلاب های کم سابقه شده است و متاسفانه این سیل ها، خسارات جبران ناپذیری را به کشور اعمال می کند. حوضه زیارت نیز به دلیل موقعیت مناسبی که دارد، گرایش برای احداث واحدهای مسکونی ییلاقی به شدت زیاد است و این امر باعث خطرات سیلاب بر روی روستای زیارت و شهر گرگان خواهد شد. به همین منظور بررسی این عامل(توسعه شهری) از اهمیت ویژه ای برخوردار است و لذا در این پژوهش حوضه زیارت با توجه به آمار بارندگی و اطلاعات فیزیولوژیکی موجود مورد مطالعه قرار گرفته است. به این ترتیب که ابتدا با استفاده از داده های بارش و سیل همزمان آن به مدل سازی بارش-رواناب با استفاده از نرم افزار hec-hms پرداخته شد. برای مدل سازی 8 رویداد انتخاب شده، که از این 8 رویداد مشاهده ای، 6 رویداد برای کالیبراسیون و واسنجی مدل با استفاده از تغییر پارامترها انجام شده و 2رویداد برای اعتباریابی و سنجش مدل تعیین گردید. پس از آن به پهنه بندی سیل در دوره بازگشت های مختلف پرداخته شد و پهنه سیل را در دوره بازگشت های 2، 5، 10، 25، 50، 100، 200 ساله به کمک نرم افزارhec-ras وgis مشخص گردید و در آخر به بررسی اثر توسعه شهری در سال های مختلف پرداخته شد و با توجه به ساخت و سازهای انجام شده در سال های مختلف به تاثیر آن بر روی دبی پیک و در نهایت اثر آن بر روی پهنه سیل (در مقاطع مختلف) پرداخته شد. نتایج تحقیق نشان داد که در قسمت مدل سازی نرم افزارhec-hms از دقت خوبی برای کالیبره برخوردار است و می تواند حجم و دبی پیک را به خوبی شبیه سازی کند. در قسمت پهنه بندی سیل می توان گفت سیل با دوره بازگشت بیش از 50 سال از بستر اصلی خارج می گردد. در رابطه با تاثیر توسعه شهری نتایج نشان داد که با دو برابر کردن توسعه شهری دبی پیک 4.2 برابر و حجم سیلاب نیز1.35برابر خواهد شد.
فایقه پژوهش امید بزرگ حداد
چکیده ندارد.
ربابه قارزی علی نجفی نژاد
این تحقیق به منظور ارزیابی و تعیین مکان های مناسب احداث سد زیرزمینی با هدف کنترل و ذخیره سازی رواناب سطحی و جریان زیرقشری در آبخیز بفره سبزوار به منظور تامین آب مورد نیاز کشاورزی و باغات منطقه صورت گرفت. این پژوهش بر پایه اسناد و منابع موجود، بازدیدها و پیمایش صحرایی، اندازه گیری نفوذپذیری، نمونه برداری از رسوبات بستر رودخانه و انجام آزمایش تخلخل انجام شد. جهت احداث سد زیرزمینی نیاز به بررسی شرایط و معیارهای موثر و مناسب می باشد. مهم ترین فاکتورهایی که در این تحقیق مدنظر قرار داشتند عبارتند از: هیدرولوژیکی، اقلیم، توپوگرافی، زمین شناسی، تصاویر ماهواره ای، انتخاب دره مناسب، فاصله تا محل مصرف آب و فاصله از گسل ها می باشد. این معیارها توسط کارشناسان و متخصصان امتیازدهی گردید. سپس به کمک نرم افزار expertchoice 2000 وزن نسبی معیارها محاسبه شد و اهمیت و اولویت هر کدام در مکان یابی سد زیرزمینی مشخص گردید. برطبق نتایج این تحقیق پذیرش مردمی بیشترین وزن 0.214 را به خود اختصاص داد. وزن نسبی فاصله از گسل، رواناب و افزایش درآمد به ترتیب 0.185، 0.175 و 0.163 می باشد. بقیه معیارها با کمی اختلاف در رده های بعدی قرار می گیرند. در نهایت نقشه معیارها در محیط arcgis 9.3 با هم جمع شده و نقشه مکان یابی نهایی تهیه گردید. مخروط افکنه ها، کنگلومرا و قسمت هایی از بستر رودخانه که فرصت تجمع رسوبات درشت دانه را داشتند به عنوان بهترین نقاط به منظور احداث سد زیرزمینی انتخاب گردیدند. نتایج حاصل از مطالعات اقتصادی و اجتماعی سدهای زیرزمینی در آبخیز بفره سبزوار نشان داد 68 درصد سطح پذیرش بالا و 32 درصد سطح پذیرش متوسط برآورد گردید. همچنین با افزایش میزان آب موجود میزان تولیدات محصولات زراعی و باغی نیز افزایش داشته که منجر به افزایش 25 درصدی درآمد روستائیان می گردد.بر اساس نتایج حاصل از تعیین ابعاد سد زیرزمینی ارتفاع سد 17.60 متر و ضخامت آن 0.914 متر می باشد. همچنین بیشترین طول مخزن 300 متر و عرض متوسط آن 20 متر برآورد شد. میزان آب قابل ذخیره در مخزن سد زیرزمینی 34320 مترمکعب در سال است که با در نظر گرفتن پنج بار سیل به طور متوسط در سال حجم ذخیره تجمعی171600 متر مکعب خواهد بود. سدهای زیرزمینی نسبت به سدهای ذخیره سطحی مزایای زیادی دارند که عبارتند از: هزینه پایین، تبخیر کم، تکنولوژی آسان، آلودگی کم، با توجه به مزایای زیاد و معایب کم احداث سد زیرزمینی در مدیریت جامع آبخیز می تواند جایگزین روش های قدیمی، هزینه بر و وقت گیر شود.
محمد آمانی علی نجفی نژاد
در بسیاری از مناطق جهان به خصوص نواحی خشک و نیمه خشک مانند ایران، یکی از راه حل های مقابله با مشکل کم آبی در فصول کم باران و همچنین سیلاب های بزرگ و پر رسوب در فصول پرباران، احداث سدهای کوتاه خاکی می باشد. از این رو بایستی این سازه ها در مکان هایی احداث شوند که بهترین کارایی را از نظر حجم مخزن و کاهش دبی سیل و همچنین کنترل مقدار رسوبات ورودی به مخزن سدها داشته باشند. یکی از مهمترین معیارهای احداث سد، مکان یابی مناسب آن می باشد. در این زمینه تکنیک سنجش از دور می تواند اطلاعات مفیدی را با قدرت تفکیک مکانی و زمانی بالایی در اختیار ما قرار داده و ابزار مفیدی بخصوص در نواحی که اطلاعات کافی دردسترس نیست باشد(مانند اکثر کشورهای در حال توسعه). دراین پژوهش روشی برای تعیین مکان ساخت سدهای خاکی ارائه شده است. معیارهای انتخابی که در دو دسته کیفی و کمی تعریف شده اند، برپایه آنالیزهای منطقه ای بوده و از داده های ماهواره ای(تصویر، مدل رقومی ارتفاع)؛ هیدرولوژی و ژئومورفولوژی استفاده شده است. معیارهای کیفی به منظور شناسایی دره ها، بستر دره ها و سازند های سنگی بر پایه تفسیر های چشمی تصاویر ماهواره ای و نقشه های بزرگ مقیاس دردسترس مورد استفاده قرار می گیرند. معیارهای کمی برحسب شاخص های هیدرولوژی، ژئومورفولوژی و ضریب ترکیبی بیان می شوند، شاخص مورفولوژی(?)، بعنوان نرخ سود به هزینه (b/c) و برحسب حجم آبی که می تواند ذخیره شود در مقابل حجم بدنه سد، قابل محاسبه است. شاخص هیدرولوژی(p) مبتنی بر آنالیز حوزه های مشارکت کننده و الگوهای باران سنجی در منطقه بوده و در نهایت ضریب (?) که بصورت ترکیب جنبه های هیدرولوژی و مورفولوژی می باشد. در روش بکار برده شده در حوزه کال آجی استان گلستان، از 56 تنگه انتخاب شده در مرحله اول تنها 27 مکان توانستند از فیلتر معیارهای پیشنهادی عبور کنند و در نهایت مکان های باقیمانده براساس مقایسات جفتی و وزن دهی در نرم افزار epert choice اولویت بندی شدند. کلمات کلیدی: سد خاکی کوتاه، سنجش از دور، gis، اولویت بندی
سارا تمدنی کناری موسی حسام
آبهای زیرزمینی و مدیریت منابع آب نقش کلیدی در حفظ شرایط پایدار در مناطق خشک و نیمه خشک ایفا میکنند. با توجه به کمبود نمونههای مکانی، هزینه بالا و محدودیت زمانی، مدلسازی مکانی و زمانی توزیع آلودگی آبخوان ضروری بهنظر میرسد. نیترات شایعترین آلایندهی آبهای زیرزمینی بهدلیل فعالیتهای کشاورزی، شهری و صنعتی محسوب میشود؛ ورود آب با غلظت بالای نیترات به آب زیرزمینی مورد استفاده در بخش شرب میتواند سبب بروز بیماریهای خطرناکی بهویژه برای کودکان گردد. منطقهی مورد مطالعه در این تحقیق با توجه به چاههای آب شرب واقع شده در منطقهی دشت، در حوالی شهر گرگان تعیین شده است. مقدار زیادی از نیازمندی آب این شهر از آب زیرزمینی تأمین میشود؛ بنابراین بررسی منطقه از نظر منابع آلودگی نیترات لازم و ضروری بهنظر میرسد. بدین منظور از دادههای دریافت شده از ادارهی آب و فاضلاب استان گلستان، مربوط به چاههای قرارگرفته در منطقه که طی سال های آماری 1383 تا 1389 اندازهگیری شدهاند، استفاده گردید. در این مطالعه، روشهای زمینآماری کریجینگ، کوکریجینگ، فاصله وزنی معکوس و توابع پایه شعاعی برای نقشهبرداری غلظت نیترات آب زیرزمینی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج بهدست آمده از تجزیه و تحلیل زمینآماری نشان داد که غلظت نیترات آب زیرزمینی به طور مکانی در فصل بهار و پاییز محاسبه شده نشان داد که رویکرد کوکریجینگ دقیقتر از سایر rmse ، متفاوت است. علاوه بر این روش ها در نقشه برداری غلظت نیترات آب زیرزمینی بوده است. همچنین در این مطالعه توانایی روش شبکهی عصبی مصنوعی در برآورد غلظت نیترات و بررسی تأثیرپذیری برآورد نیترات از تعداد و ماهیت اطلاعات ورودی به مدل شبکهی عصبی مصنوعی مورد بررسی قرار گرفت. به dip علاوه بر این بر اساس مقادیر بارندگی ماهانه، شاخص استاندارد شده بارش توسط نرمافزار صورت فصلی تعیین و تأثیر خشکسالی بر غلظت نیترات آب زیرزمینی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. همچنین تغییرات سطح ایستابی ترسیم و تأثیر تغییرات سطح ایستابی بر نوسانات غلظت نیترات بررسی شد؛ نتایج نشان داد که خشکسالی و تغییرات سطح ایستابی ارتباط مشخصی بر غلظت نیترات در این منطقه ندارد. بنابراین میتوان فاضلابهای خانگی را بهعنوان منشأ عمده نیترات آب های زیرزمینی منطقهی مورد مطالعه در نظر گرفت.
فروغ رحمتی موسی حسام
برف و برفاب در حوضه های کوهستانی و مرتفع عامل مهم کنترل کننده ی رژیم جریان محسوب شده و به عنوان منبع اصلی تأمین آب نقش بسیار مهمی را ایفاء می نمایند. به همین دلیل در مناطق کوهستانی هیدرولوژی برف اهمیت و ارزش زیادی دارد. علاوه بر این تخمین، شبیه سازی و پیش بینی جریان ناشی از ذوب برف و باران در زمینه های مختلف مانند تامین آب شرب، کشاورزی، کنترل و هشدار سیل و ... دارای کاربرد می باشد. در این تحقیق از مدل کامپیوتری srm که بر مبنای روش درجه- روز استوار است جهت شبیه سازی جریان در حوضه آبریز صوفی چای واقع در استان آذربایجان شرقی استفاده شده است. این مدل رواناب ذوب برف را با استفاده از پارامترهای هیدرولوژی، هواشناسی و وضعیت فیریکی حوضه برآورد کرده و همراه با مقادیر مشاهداتی، به صورت نمودار و عددی ارائه می کند. در تحقیق حاضر داده ها و پارامترهای مذکور به صورت روزانه و برای سال (89-1388) وارد مدل srm شدند که مدل مذکور با آنالیز آنها رواناب را محاسبه نمود. برای ارزیابی دقت مدل مقادیر مشاهداتی و محاسباتی مقایسه شدند که شبیه سازی موفق و قابل قبولی را نشان داد که در آن ضریب تعیین (r2) برابر 93/0 و تفاضل حجمی (dv) برابر 55/0 درصد می باشد. مقادیر فوق دقت بالای مدل را در برآورد رواناب ذوب برف برای حوضه مذکور نشان می دهد که نشانگر قابلیت کاربرد مدل برای حوضه های دیگر منطقه می باشد. مقدار خطای برآورد دبی و حجم در شرایط بارش باران (سیلابی) نسبت به شرایط بدون باران افزایش می یابد یعنی خطای مدل در شرایط سیلابی بیشتراست و مقدار متوسط ضریب رواناب باران در حوضه آبریز صوفی چای برابر با 9/0 و مقدار متوسط ضریب رواناب برف برابر با 9/0 است.
محمدحسین اخوان حسین شریفان
فرآیندی که به نام تبخیر- تعرق شناخته می شود از اهمیت بسزایی برخوردار است. برنامه ریزی زمان و مقدار آبیاری و ظرفیت سیستم های آبیاری براساس تبخیر- تعرق حداکثر تعیین می شود. روش دقیق برآورد آن استفاده از لایسی متر است که کاربرد آن با محدودیت مواجه می باشد. بنابراین بایستی از مدل های ریاضی استفاده نمود که مناسب ترین آن ها روش ترکیبی فائو- پنمن- مانتیث (استاندارد) است. با توجه به محدودیت اندازه گیری پارامترهای هواشناسی در ایستگاه های تبخیرسنجی، هزینه بالای تأسیس ایستگاه های سینوپتیک جدید و همچنین اختلاف قابل توجه مقادیر روش هارگریوز- سامانی نسبت به روش استاندارد، روش هارگریوز- سامانی نیازمند به یک ضریب اصلاحی است که مقادیر تبخیر- تعرق پتانسیل گیاه مرجع را در هر منطقه ای که ایستگاه اقلیم شناسی (تبخیرسنجی) وجود دارد، برآورد نمود. معادلات ضریب اصلاحی چند متغیره رگرسیونی در شش فرم کلی با استفاده از پارامترهای دمای حداکثر، دمای حداقل، دمای متوسط، تفاضل دمای حداکثر و حداقل و رطوبت نسبی و ترکیبی از پارامترهای فوق در دوره آماری 80 درصد، با استفاده از نرم افزار آماری محاسبه شدند و ضرایب این معادلات با استفاده از الگوریتم ژنتیک بهینه شدند. مقادیر تبخیر- تعرق پتانسیل اصلاح شده در دوره آماری 20 درصد، نسبت به مقادیر روش استاندارد با استفاده از شاخص های آماری ارزیابی شدند و نمودار خط ایده آل نیز رسم شد. پس از رتبه بندی شاخص های آماری و محاسبه مجموع رتبه بندی، معادلات ضریب اصلاحی چند متغیره رگرسیونی و هوشمند با کمترین رتبه به عنوان اولویت اول برای هر یک از ایستگاه های سینوپتیک سه استان شمالی انتخاب شدند. در مرحله پایانی معادلات رگرسیونی و هوشمند با اولویت اول، با استفاده از شاخص های آماری ارزیابی و رتبه بندی شدند و مناسب ترین معادله ضریب اصلاحی برای هر یک از ایستگاه های سینوپتیک انتخاب شد. واژه های کلیدی: الگوریتم ژنتیک، تبخیر- تعرق، روش فائو- پنمن- مانتیث و ضریب اصلاحی.
منصور رضایی کلانتری موسی حسام
خشکسالی پدیده ای عادی و متأثر از نوسانات جوی است که امکان وقوع آن در هر منطقه و اقلیمی بوجود دارد. شناخت دقیق و علمی این پدیده می تواند ما را در کاهش اثرات زیانبار آن کمک نماید. در این پژوهش تعدادی از ایستگاه های باران سنجی در سطح شرق استان مازندران که تا پایان سال آبی 87-1386 مقادیر بارندگی آنها ثبت شده بود، انتخاب و وضعیت خشکسالی هر یک از ایستگاه ها در 9 مقیاس مختلف با استفاده از نمایه بارش استاندارد شده مورد بررسی قرار گرفت. بر این اساس وضعیت رطوبتی به 7 طبقه تقسیم گردید. سپس به منظور پایش و سنجش خشکسالی در هر منطقه، روش های درون یابی قطعی و زمین آماری مورد آزمون قرار گرفتند. پس از تعیین بهترین روش درون یابی و تعمیم خشکسالی های نقطه ای به منطقه ای، نقشه های شدت این پدیده در طی 29 سال رسم گردیدند. سپس گسترش مکانی و وسعت وضعیت رطوبتی در طی دوره آماری و مناطق تحت خطر خشکسالی نیز شناسایی شدند. همچنین با استفاده از نمایه spi و با طبقه بندی سه گانه آن (تر، نرمال، خشک) و مدل زنجیره مارکف، مرتبه اول، ماتریس احتمال انتقال، تعادل، رویداد و میانگین تداوم محاسبه شد. به منظور بررسی تأثیر خشکسالی ها بر منابع آب زیرزمینی دشت و ارزیابی زمانی و مکانی افت حاصله در این پدیده از داده های ماهانه بارندگی و نوسانات سطح آب زیرزمینی آبخوان استفاده و هیدروگراف واحد آبخوان رسم گردید. در نهایت به منظور تعیین فاصله زمانی وقوع در منطقه خشکسالی زیرزمینی از رابطه رگرسیونی استفاده گردید. نتایج نشان داد که در میان درجات مختلف، وسعت طبقه خشکسالی متوسط و خشکسالی بسیار شدید نسبت به ترسالی متوسط و بسیار شدید بیشتر بوده، ولی در طبقه شدید ترسالی شدید نسبت به خشکسالی شدید، بیشتر بوده است. بر این اساس نتایج به دست آمده در بررسی روش های درون یابی، روش rbf و کریجینگ در پریودهای زمانی مختلف در پهنه-بندی شدت خشکسالی نتایج مطلوب تری را نشان می دهند. ماتریس احتمال انتقال نشان داد در تمامی مقیاس-های زمانی، احتمال ماندگاری هر وضعیت در مقایسه با تغییر وضعیت بیشتر است. ضمن اینکه این احتمال با افزایش مقیاس زمانی افزایش یافته و احتمال تعادل وضعیت نرمال نسبت به دو وضعیت دیگر بیشتر ولی از مقدار آن و احتمال رویداد هر سه وضعیت و به طور چشمگیری از میزان تداوم وضعیت نرمال کاسته و به میزان تداوم دو وضعیت خشک و تر افزوده می شود. کاهش سطح آب زیرزمینی در دشت بیشتر تحت تاثیر بهره برداری زیاد ناشی از افزایش تقاضای آب در خشکسالی ها قرار دارد تا کاهش تغذیه حاصل از خشکسالی های حادث در منطقه.
محمد کاهه امیراحمد دهقانی
درسازه هایترکیبیسرریز - دریچه،تداخلجریاناززیردریچهورویسرریزباعثاختلاطشدیددرجریان و تغییردرتوزیعتنش هایبرشیکفمی شود.از این روشبیه سازی عددی الگویجریان عبوری از این سازه ها بسیار پیچیده است.هدف اصلی از این تحقیق، شبیه سازیعددیهیدرولیکجریان و آبشستگی در پایین دست جریان ترکیبی همزمان از روی سرریز و زیر دریچهبا استفاده از نرم افزارflow3d است. نرم افزارflow3d یک نرم افزار قوی در زمینه دینامیک سیالات محاسباتی است که برای حل مسائل با هندسه پیچیده مورد استفاده قرار می گیرد. این مدل برای شبیه سازی جریان های سطح آزاد سه بعدی غیر ماندگار با هندسه پیچیده کاربرد فراوانی دارد. در این تحقیق مدل سازی در حالت کف صلب و کف متحرک انجام شد و برای واسنجی و صحت سنجی این نرم افزار به منظور تخمین پارامترهای جریان در سازه های ترکیبی، از نتایج آزمایشگاهی صورت گرفته در این تحقیق استفاده شد. به منظور شبیه سازی پروفیل سطح آب از روش vofاستفاده شد. همچنین برای شبیه سازی آبشستگی جریان از مدل های مختلف آشفتگی مانند rng k-?، k-? و lesبهره گرفته شد. پس از اطمینان از دقت مدل و با انتگرال گیری های پروفیل های سرعت روی سرریز و زیر دریچه، میزان دبی عبوری از روی سرریز و زیر دریچه تعیین شد. سپس با انجام آنالیز ابعادی، نسبت دبی عبوی از روی سرریز به زیر دریچه، تابعی از عدد فرود (fr)، نسبت عمق بالادست سازه به بازشدگی زیر دریچه (h_1/w) و هد آب روی سرریز به طول سازه (h_d/t) گردید. مقایسه نتایج مدل سازی در حالت کف متحرک با نتایج آزمایشگاهی نشان می دهد که مدل از قابلیت بالایی جهت شبیه سازی الگو و میزان آبشستگی برخوردار است.
فاطمه هوشمندی عبدالرضا ظهیری
تنش برشی بستر در بسیاری از معادلات هیدرولیکی انتقال رسوب و مدل های آشفتگی، تعیین بازه-های پایدار رودخانه ها، فرسایش دیواره ها و کف رودخانه و نیز مورفولوژی رودخانه کاربرد دارد. علاوه بر این، آگاهی از توزیع تنش برشی بستر در عرض رودخانه در پیش بینی تغییرات هندسی مقطع رودخانه نیز لازم و ضروری است. با وجود اهمیت زیاد تنش برشی بستر، متأسفانه اندازه گیری مستقیم تنش برشی در رودخانه ها به ویژه در هنگام وقوع سیل بسیار دشوار است. از این رو محققین روش هایی را برای محاسبه غیرمستقیم این مشخصه مهم ارائه داده اند. در این پژوهش از سه روش برای پیش بینی توزیع تنش برشی مرزی در عرض کانال های روباز استفاده شده و نتایج آنها با داده های آزمایشگاهی کانال های ساده و مرکب مقایسه شده است. نتایج بررسی ها نشان می دهد که مدل شبه دوبعدی شیونو و نایت (skm) با توجه به درنظر گرفتن اثر جریان های ثانویه، دارای دقت بهتری نسبت به روش های عمودهای بهم پیوسته (mpm) و عمق قائم (vdm) است. متوسط خطای نسبی این سه روش برای محاسبه تنش برشی در کانال های آزمایشگاهی ساده و مرکب مورد مطالعه در این تحقیق به ترتیب 8، 14، 18 درصد محاسبه شده است. برای دخالت اثر جریان های ثانویه در کانال های مورد مطالعه، دو روش شیونو و نایت (1991) و آبریل (1997) بکار گرفته شده و نتایج این دو روش با داده های آزمایشگاهی تنش برشی در کانال های مرکب مقایسه شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که روش شیونو و نایت برای تأثیر جریان های ثانویه دارای دقت بیشتری است. همچنین مشخص شد که جریان های ثانویه به ویژه برای تعیین تنش برشی دارای اهمیت زیادی بوده و عدم در نظر گرفتن اثر آنها، حداکثر تا 40 درصد در محاسبه تنش برشی مرزی خطا ایجاد می کند. در این تحقیق با واسنجی توزیع عرضی سرعت بدست آمده از مدل skm در رودخانه میناب در ایستگاه برنطین، توزیع تنش برشی بستر در عرض رودخانه محاسبه شده و تغییرات هندسه مقطع عرضی در طول زمان تحلیل شده است.
مانیا یوسفی سید علیرضا موحدی نایینی
عرضه کافی و متعادل عناصر غذایی برای دستیابی به حداکثر بالقوه تولید ضروری می باشد. چندین روش برای اندازه گیری پتاسیم خاک از جمله روش عصاره گیری با استات آمونیوم وجود دارد. در همه خاک ها، استات آمونیوم برای عصاره گیری پتاسیم قابل استفاده گیاه از پتانسیل خوبی برخوردار نیست و هزینه بالای تترافنیل بران سدیم از مطلوبیت آن برای عصاره گیری نمونه های زیاد خاک می-کاهد. این تحقیق با هدف امکان سنجی استفاده از اضافه بار پتاسیم در تعیین پتاسیم قابل استفاده خاک در برخی مزارع گندم دیم استان گلستان با محدودیت قابلیت کاربری استات آمونیوم انجام گردید. برای تحقق هدف مذکور قطعه زمینی به وسعت 922 مترمربع واقع در مزرعه شماره 1 دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی گرگان اتخاذ گردید. قطعه زمین مورد مطالعه به 40 واحد مساوی تقسیم و گندم دیم (رقم line17) کشت گردید. طی دو مرحله ( قبل از کشت و قبل از خوشه دهی) نمونه خاک برداشت و جهت انجام آنالیزهای مربوطه به آزمایشگاه انتقال یافت. در زمان برداشت نیز نمونه گیاه جهت آنالیز تهیه گردید. آنالیز های مربوطه توسط سه مدل رگرسیون خطی، الگوریتم ژنتیک و شبکه عصبی مصنوعی انجام گرفت که در نهایت مدل شبکه عصبی مصنوعی به دلیل دقت بالا و خطای کمتر در اندازه گیری میزان عملکرد پیش بینی شده مورد تائید قرار گرفت، در این مدل ها خروجی عملکرد دانه و ورودی پتاسیم با سه روش اندازه گیری فوق الذکر بود. همبستگی مشابهی بین جذب ازت، پتاسیم و فسفر وجود داشت. به نظر می رسد با افزایش جذب پتاسیم، جذب ازت و عملکرد افزایش می یابد. روش اضافه بار نسبت به روش عصاره گیری با استات آمونیوم همبستگی بالاتری با تعداد خوشه در متر مربع و نیز عملکرد دانه نشان داد و بیشترین همبستگی با پتاسیم حاصل از تترافنیل بران سدیم بود. جایی که تعداد نمونه های آزمایش و هزینه های اندازه گیری پتاسیم با روش تترا فنیل بران سدیم محدود کننده است، تترا فنیل بران نسبت به اضافه بار ارجح است.
تهمینه دولتشاه مهدی مفتاح هلقی
رودخانه ها مقاطع مرکب طبیعی هستند که تأثیر زیادی در زندگی بشر دارند. تمایل تاریخی بشر به سکونت در مجاورت رودخانه ها، توام با افزایش چشمگیر جمعیت در چند قرن اخیر و استقرار و توسعه مراکز جمعیتی، اقتصادی، صنعتی و کشاورزی در حاشیه رودخانه ها موجب گردیده است که میزان تلفات جانی و صدمات مالی ناشی از رخداد سیل در رودخانه ها به شدت افزایش یابد. از این رو شناخت ویژگی های جریان در رودخانه ها بخصوص در مواقع سیلابی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در تحقیق حاضر با استفاده از مدل آزمایشگاهی به بررسی برخی ویژگی های جریان در این مقاطع پرداخته شده است. آزمایش ها برای 3 نسبت عرض، 2 اختلاف ارتفاع و 2 زبری متفاوت مقطع اصلی و دشت سیلابی انجام شد. در جریان یکنواخت، نتایج نشان می دهد که روش های یک بعدی برآورد دبی بجز در عمق های کم، دقت لازم را ندارند و به لحاظ کاربردی قابل استفاده نمی باشند. هم چنین، با کاهش عمق نسبی و افزایش اختلاف زبری مقطع اصلی و دشت سیلابی مقدار تنش برشی ظاهری افزایش می یابد. گرادیان عرضی سرعت به ویژه در دشت سیلاب تقریباً ناچیز است، در حالی که در ناحیه تماس دو مقطع بسیار شدید می باشد. شدت گرادیان عرضی سرعت با افزایش اختلاف زبری کانال اصلی و دشت سیلاب افزایش می یابد. نتایج آزمایش های جریان متغیر تدریجی نشان می دهد که پروفیل m1 تحت تأثیر فرم بستر قرار نمی گیرد ولی پروفیل m2 کاملاً متأثر از فرم بستر می باشد. هر چه اختلاف زبری مقطع اصلی و دشت سیلاب و نیز مقدار دبی افزایش یابد، تأثیر فرم بستر بر پروفیل سطح آب بیشتر می شود. هرچه نسبت عرض دو مقطع به واحد نزدیک می شود تشابه روند تأثیر فرم بستر بر سطح آب در مقاطع مرکب و مقاطع ساده بیشتر می شود. نتایج حاصل از نرم افزار hec – ras نشان می دهد که این نرم افزار در برآورد پروفیل m1 دقت بسیار بالایی دارد ولی در برآورد پروفیل m2 بخصوص در حالت بستر آبرفتی دارای خطای زیادی است. این خطا در مقایسه با خطای برآورد این پروفیل برای کانال ساده بسیار کمتر است. به نظر می رسد که کارایی این نرم افزار در برآورد پروفیل سطح آب، در هر دو حالت بستر صلب و آبرفتی در مقاطع مرکب بهتر از مقاطع ساده باشد.
سمیرا ضیایی فر محسن مسعودیان
یکی از سازه های هیدرولیکی که در کانال ها می تواند جایگزین سرریز و دریچه شود، سازه ترکیبی سرریز- دریچه می باشد به طوری که در یک زمان آب بتواند هم از روی سرریز و هم از زیر دریچه عبور نماید. سازه ترکیبی سرریز- دریچه دارای مزایایی نسبت به استفاده جداگانه هر یک از سازه ها، از جمله عبور همزمان مواد شناور و رسوبات می باشد. یکی از انواع آن ها، سازه ترکیبی نیم استوانه ای است که دارای ویژ گی هایی از جمله اقتصادی بودن، طراحی آسان، سهولت ساخت، ضریب آبگذری بالا می باشد. سرریز- دریچه نیم استوانه ای به دلیل انحنای سطح سرریز و در نتیجه آن چسبیدن تیغه جریان به بدنه سازه دارای ضریب آبگذری بیش تری نسبت به سرریز- دریچه های مشابه است.در سرریز- دریچه نسبت دبی عبوری از سرریز و دریچه بستگی به موقعیت سازه دارد. در این تحقیق به بررسی آزمایشگاهی هیدرولیک جریان عبوری از مدل فیزیکی سرریز- دریچه نیم استوانه ای که حول محوری خارج از مرکز نیم استوانه چرخیده به طوری که ارتفاع بازشدگی دریچه ثابت باقی مانده است، پرداخته شده است. آزمایش ها با شیب افقی در دوبخش مجزا که بخش اول در کانالی به طول5 متر و عرض 5/7 سانتی متر و بخش دوم در کانالی به طول 11 متر و عرض 30 سانتی متر انجام گرفت. سرریز- دریچه های استفاده شده لوله هایی توپر از جنس پی وی سی بودند. در بخش اول از چهار قطر 40، 50، 60، 70 میلی متر با بازشدگی ثابت دریچه 10 میلی متر و در بخش دوم از سه قطر 70، 120 و 160 میلی متر که با بازشدگی دریچه 40 میلی متر بود استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که در کانال های کوچک و بزرگ ضریب دبی سرریز- دریچه نیم استوانه ای به پارامتر بی بعد (نسبت عمق آب بالادست به بازشدگی دریچه) وابسته می باشد و در کانال کوچک با افزایش ضریب آبگذری افزایش می یابد. در حالی که در کانال بزرگ در پایین با افزایش آن، ضریب آبگذری ابتدا افزایش و سپس ثابت، ولی در بالا با افزایش آن، ضریب آبگذری افزایش می یابد. همچنین نتایج تحقیق حاضر در دو کانال حاکی از این می باشند که بیش ترین و کم ترین ضریب آبگذری به ترتیب در زوایای 330 و 90 درجه و بیش ترین و کم ترین پس زدگی آب به ترتیب در زوایای 90 و صفر درجه مشاهده شده است. علاوه بر این در یک عدد فرود مشابه در دو کانال، کمترین ضریب آبگذری مربوط به دو زاویه متقارن صفر و 180 درجه، و بیشترین ضریب آبگذری مربوط به دو زاویه متقارن 60 و 300 درجه است. همچنین محقق شد که در ثابت برای زوایای مورد بررسی با افزایش قطر، ضریب دبی سازه ترکیبی کاهش می یابد. به عبارتی علاوه بر زاویه قرارگیری انحنای نیم استوانه نسبت به افق، قطر سازه بر ضریب دبی سازه ترکیبی موثر می باشد.
ابوذر کرامتی رستمی عبدالرضا ظهیری
برآورد مقدار رسوب رودخانه ها و چگونگی حرکت و ته نشینی آنها یکی از عوامل موثر در تعیین عمر مفید مخازن سدها و دوره بهره برداری از تاسیسات پایاب آنها و همچنین ظرفیت انهار و کانال های آبیاری، سازه های آبگیری و نیز شناخت و تنظیم تغییرات بستر و کناره های رودخانه ها می باشد. به این دلیل، مطالعه و برآورد مواد رسوبی رودخانه ها یکی از فعالیت های اصلی در زمینه مطالعات مهندسی رودخانه و منابع آب می باشد. با توجه به کاربرد فراوان معادله توانی سنجه رسوب معلق در مطالعات مختلف، در این تحقیق از این رابطه به عنوان مبنا و پایه محاسبات انتقال رسوب استفاده شده و برای اصلاح نتایج آن، از روش جدیدی به نام تفکیک داده ها استفاده شده است. این روش برای اولین بار توسط سیگیزوگلو و کیشی (2006) و برای اصلاح نتایج محاسبات شبکه های عصبی مصنوعی در تخمین انتقال رسوب معلق رودخانه ها مورد استفاده قرار گرفت. در این روش، داده های ورودی به سه دسته مجزا و بر اساس مقادیر حداقل، حداکثر و متوسط دبی جریان تفکیک شده و رابطه سنجه رسوب برای هر دسته به صورت مجزا اجرا می شود. نتایج نشان داد که با تفکیک داده های ایستگاه اهواز بر اساس دبی جریان، دقت نتایج روابط منحنی سنجه رسوب معلق افزایش نیافته و با هر تفکیکی بر اساس مقادیر مختلف ضرایب محدوده ها ( و )، دقت نتایج نسبت به حالت کل داده ها کاهش یافته است. در حقیقت با تفکیک داده ها بر اساس دبی جریان، دبی هایی که از نظر مقدار به هم نزدیک تر هستند، در یک محدوده قرار می گیرند. این دبی ها با وجود نزدیکی از نظر مقدار، ممکن است از نظر زمانی با یکدیگر متفاوت بوده (مثلاً از نظر وضعیت پوشش گیاهی حوضه) و در نتیجه به احتمال زیاد از نظر مقدار رسوب معلق تفاوت زیادی خواهند داشت. همچنین کارایی روش تفکیک داده ها برای آمار روزانه رسوب معلق ایستگاه کسیلیان به کمک معادله دینامیکی رسوب مورد بررسی قرار گرفت. با بررسی مقادیر شاخص های آماری محاسبات دبی رسوب معلق در این ایستگاه در دو حالت با و بدون تفکیک محدوده ها مشخص شد که در حالت تفکیک داده ها، کلیه شاخص های آماری بهبود یافته و نتایج بدست آمده از این روش دقت بهتری را نشان می دهند. مقادیر ضریب تبیین، مجذور مربعات خطا و متوسط خطای مطلق در روش تفکیک محدوده ها به ترتیب 86/0، 2/100 و 56/12 و در روش بدون تفکیک به ترتیب 83/0، 2/129 و 35/14 بدست آمده اند.
زیبا قزلباش مهدی ذاکری نیا
نظر به اینکه پتانسیل آبی کشور دیگر پاسخگوی نیازهای رو به رشد تقاضای آب بخصوص در بخش کشاورزی نیست، بهینه¬سازی مصرف آب امری ضروری به نظر می¬رسد. یکنواختی توزیع آب (cu) یک پارامتر فنی مهم در طراحی سیستم¬های آبیاری بارانی می¬باشد. با توجه به عدم ارائه مشخصات فنی و هیدرولیکی آبپاش¬های مورد استفاده در آبیاری بارانی لازم است با تغییرات ساده-ای مانند تغییر فشار سیستم، ارتفاع پایهآبپاش، تنظیم فاصله آبپاش¬ها روی لوله¬های جانبی و همچنین فاصله¬ لوله¬های جانبی از یکدیگریکنواختی توزیع آب و عملکرد سیستم آبیاری را بهبود بخشید. در این پژوهش، به منظور ایجاد بانک اطلاعاتی جهت تخمین مقادیر ضریب یکنواختی آبپاش¬های مدلaq-20و ka-6 از اطلاعات حاصل از آزمایش¬های صحرایی برای 4 تیمار فشارکارکرد (2، 5/2، 3 و 5/3 اتمسفر)، 16 تیمار فواصل آبپاش¬ها (sl×sm) شامل (9×18، 12×18، 15×18، 18×18، 9×15، 12×15، 15×15، 18×15، 9×12، 12×12، 15×12، 18×12، 9×9، 12×9، 15×9، 18×9 متر)، 4 تیمار ارتفاع پایه آبپاش (60، 90، 120 و 150 سانتیمتر) و 3 تیمار آرایش آبپاش-ها (مربعی، مستطیلی و مثلثی) در شرایط باد آرام (2-0 متر بر ثانیه) که در ایستگاه تحقیقات پنبه هاشم آباد گرگان اندازه¬گیری شده بود استفاده گردید. جهت تخمین cu از برخی از پرکاربردترین روش¬های هوشمند شامل روش الگوریتم بهینه¬سازی جامعه مورچگان، شبکه عصبی مصنوعی، برنامه¬ریزی بیان ژن، روش m5 درخت تصمیم و روش k نزدیکترین همسایگی استفاده شد.نتایج حاکی از آن است که در آبپاش aq-20روش k-nnبا آماره¬های r، rmse، mae و nash به ترتیب برابر 813/0، 056/0، 048/0 و 629/0 عملکرد بهتری نسبت به سایر روش¬ها داشت در حالی که در آبپاش ka-6مدل annبا آماره¬های r، rmse، mae و nash به ترتیب برابر 74/0، 064/0، 053/0 و542/0 دقت بیشتری نسبت به روش¬های دیگر از خود نشان داد. علاوه بر این مقادیر قابل قبول میانگین و انحراف معیار نسبت مقادیر اندازه¬گیری شده به تخمین زده شدهبیانگر اختلاف بسیار جزئی بین نتایج مدل سازی روش¬های مختلف در برآوردcu است اما با توجه به قابلیت روش¬هایgep، aco و روش m5 درخت تصمیم در استخراج روابط صریح جهت تخمین cu، جنبه کاربردی این روش¬ها بیشتر می¬باشد. با توجه به عدم ارائه مشخصات فنی و هیدرولیکی آبپاش های مورد استفاده در آبیاری بارانی لازم است با تغییرات ساده ای مانند تغییر فشار سیستم، ارتفاع پایهآبپاش، تنظیم فاصله آبپاش ها روی لوله-های جانبی و همچنین فاصله لوله های جانبی از یکدیگریکنواختی توزیع آب و عملکرد سیستم آبیاری را بهبود بخشید. در این پژوهش، به منظور ایجاد بانک اطلاعاتی جهت تخمین مقادیر ضریب یکنواختی آبپاش های مدلaq-20و ka-6 از اطلاعات حاصل از آزمایش های صحرایی برای 4 تیمار فشارکارکرد (2، 5/2، 3 و 5/3 اتمسفر)، 16 تیمار فواصل آبپاش ها (sl×sm) شامل (9×18، 12×18، 15×18، 18×18، 9×15، 12×15، 15×15، 18×15، 9×12، 12×12، 15×12، 18×12، 9×9، 12×9، 15×9، 18×9 متر)، 4 تیمار ارتفاع پایه آبپاش (60، 90، 120 و 150 سانتیمتر) و 3 تیمار آرایش آبپاش ها (مربعی، مستطیلی و مثلثی) در شرایط باد آرام (2-0 متر بر ثانیه) که در ایستگاه تحقیقات پنبه هاشم آباد گرگان اندازه گیری شده بود استفاده گردید. جهت تخمین cu از برخی از پرکاربردترین روش های هوشمند شامل روش الگوریتم بهینه سازی جامعه مورچگان، شبکه عصبی مصنوعی، برنامه ریزی بیان ژن، روش m5 درخت تصمیم و روش k نزدیکترین همسایگی استفاده شد
سمیرا حسین پور عبدالرضا ظهیری
نیاز روز افزون به آب نتیجه رشد جمعیت و توسعه شهری است که برنامه¬ریزی همه جانبه برای تأمین آب به مقدار کافی و کیفیت مناسبی را دربردارد و مدل سازی یکی از ضروریات مدیریت و برنامه ریزی برای منابع و مصارف آب است. مدل¬های ریاضی جامع کمی-کیفی آب، غربالگری مناسب برای تحلیل گزینه¬های متعدد مدیریت منابع آب بشمار می¬روند. modsim یک سیستم پشتیبانی تصمیم مدیریت منابع برای تحلیل برنامه ریزی بلندمدت، مدیریت میان¬مدت و عملکردهای کوتاه¬مدت می¬باشد. در این تحقیق، با استفاده از مدل modsim مدیریت آب شرب شهر گرگان در یک دوره کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت مورد بررسی قرار گرفته است. کالیبراسیون مدل برای سال 1391 تا 1392 و در مقیاس روزانه انجام شده و نهایتاً قابلیت مدل براساس معیارهایی همچون: اعتمادپذیری و آسیب پذیری مورد ارزیابی قرار گرفته است. سپس با سناریوهای مختلف مدیریت آب شرب در دوره های آتی مورد بررسی قرار گرفت و باتوجه به نتایج حاصل از آن، حجم مخازن مورد نیاز در مناطق مختلف در مدل شبیه سازی modsim و به کمک الگوریتم بهینه¬سازی pso محاسبه شد. نتایج نشان می¬دهد که در تمامی سناریوهای مدیریتی، منطقه1 زون فشاری (شمالی¬ترین قسمت گرگان) و مناطق 8 تا 10 (جنوبی ترین قسمت گرگان) شاخص اعتمادپذیری زیاد و شاخص آسیب پذیری کمتری دارند. همچنین اگر شرایط تأمین آب بصورت فعلی باشد (سناریوی مرجع) در افق زمانی 1400، شاخص اعتمادپذیری 7/2% و شاخص آسیب پذیری 50هزارمترمکعب برروز خواهد بود. همچنین نتایج نشان داد که در صورت تأمین آب با استفاده از روش بهینه سازی pso می¬توان مخازن با حجم بهینه برای جبران کمبود طراحی کرد.
پگاه باقری تنها عبدالرضا ظهیری
با افزایش روزافزون جمعیت نیاز به ارتباطات هر روز ملموس تر حس می¬شود. یکی از مهم ترین راه های ارتباطی پل ها بوده و از این رو ساخت آن ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است.آبشستگی از مهم ترین عوامل تخریب پایه پل ها است. راه های زیادی برای پیشگیری از آبشستگی وجود دارد. در این پژوهش آزمایشگاهی سعی بر آن شده تا روش نوینی جهت کاهش آبشستگی مورد بررسی قرار گیرد.به این منظور از نوعی ماده نانو ساختار ساختار از جنس رس که خاصیت کاهش نفوذپذیری در آن وجود دارد در بستر کانال استفاده شد تا شرایطی شبیه سازی شود که پایه پل استوانه ای در معرض آبشستگی قرار گیرد. پایه پل مورد آزمایش با قطر 5/3 سانتیمتر در یک کانال با عرض 40 سانتیمتر تحت جریان های ماندگاری با دبی های 4، 8، 12، 16 و 20 لیتر برثانیه در دو حالت رسوب بستر آمیخته با مواد نانوساختار و بدون آن قرار گرفته و نتایج آن هم به صورت زمانی وهم برداشت پروفیل بستر ثبت گردید. نتایج حاصله نشان داد که با حضور مواد نانو در رسوب بستر، مقدار آبشستگی به نسبت عدم وجود این مواد کاهش یافت روند آبشستگی در بازه های زمانی اولیه در حالتی که مواد نانوساختار در رسوب بستر وجود داشت همانند حالت عدم وجود این مواد با شیب بیشتری اتفاق افتاد و در بازه های زمانی بعد شیب آن کمتر شده تا به مقدار ثابتی رسید.
احسان قاسمی عبداالرضا ظهیری
یکی از مسائل عمده و مهم در مباحث مهندسی رودخانه، طراحی و احداث پل ها می باشد که علاوه بر مسائل پایداری، تخمین عمق آبشستگی در مجاورت پایه ها نیز دارای اهمیت بسیاری است. وقوع آبشستگی موضعی یکی از دلایل عمده ی عدم پایداری پل ها و در نهایت شکست آن ها می باشد. در حالی که اکثر تحقیقات انجام شده در جریان ماندگار انجام شده است، در رودخانه ها معمولاً و به ویژه در شرایط وقوع سیل، جریان غیرماندگار بوده و ممکن است تغییرات دبی جریان نسبتا سریع باشد. از طرفی در نظر گرفتن جریان غیرماندگار موجب پیش بینی واقعی تر واقتصادی تر عمق بیشینه آبشستگی در اطراف پایه های پل می گردد. به همین دلیل در این تحقیق آزمایشگاهی تلاش شده است تا روشی نوین جهت کاهش آبشستگی اطراف پایه پل در رودخانه در شرایط جریان غیرماندگار مورد بررسی قرار گیرد. برای دستیابی به این مهم، در رسوب بستر اطراف پایه پل از اختلاط نوعی ماده نانو ساختار به نام نانورس استفاده شد. آزمایش¬ها بر روی پایه پل استوانه ای به قطر35 میلیمتر در یک کانال با طول 5/9 متر با عرض و ارتفاع 40 سانتیمتر وشیب کف 0.001 انجام شد. برای شبیه سازی جریان غیرماندگار از هیدروگراف های پلکانی مثلثی با زمان اوج 5/7 دقیقه و دبی های اوج 8، 12 ، 16 و 20 لیتر بر ثانیه استفاده گردید که در دو حالت رسوب بستر آمیخته با مواد نانوساختار و بدون آن انجام شد. نتایج حاصله نشان داد که با حضور مواد نانو در رسوب بستردر جریان غیر ماندگار، عمق حداکثر آبشستگی به نسبت عدم وجود این مواد کاهش می¬یابد. در همه دبی های اوج روند آبشستگی در بازه های زمانی اولیه در این حالت مشابه حالت عدم وجود این مواد اما با شیب بیشتری اتفاق افتاد. این روند در بازه های زمانی بعدی با شیب کمتری ادامه یافت و در نهایت به یک مقدار ثابت رسید.
فاطمه زاهدیان فر مهدی مفتاح هلقی
سیل و خشکسالی از وقایع مهم در هیدرولوژی می باشند که اثرات قابل توجهی در زندگی بشر دارند. یکی از راه های مطالعه ی آن ها تحلیل فراوانی رخدادهای آن ها در دوره های گذشته می باشد. اما داده هایی که به عنوان مقادیر حدی انتخاب می شوند می تواند نقش موثری در تحلیل فراوانی مقادیر حدی داشته باشند. روش های مختلفی به این منظور ارائه شده است که می توان به روش حداکثر سالانه و روش وقایع حدی فراتر از حد آستانه اشاره کرد. در روش حداکثر سالانه، فقط بیشترین واقعه رخ داده شده در هرسال انتخاب می شود این امر باعث می شود در سال هایی که وقایع حدی زیادی رخ می دهد نتوانیم بیش از یک واقعه را انتخاب کنیم و در سال هایی که وقایع حدی نمی باشند نیز یک واقعه را می بایست انتخاب کرد. اما در روش حد آستانه صرف نظر از زمان رخداد وقایع، آستانه ای را تعیین می کنند و مقادیر بالاتر از آن را در تحلیل فراوانی شرکت می دهند. سوالی که مطرح می شود این است که نقطه بهینه آستانه را چگونه باید تعیین کرد. بدین منظور شروطی مطرح می شود تا براساس آن نقطه ی بهینه تعیین شود. استان گلستان از مناطق سیل خیز و جزء قطب های مهم کشاورزی در ایران می باشد که با اقلیمی نیمه خشک، خسارات جبران ناپذیری را از خشکسالی می بیند. بر این اساس ایستگاه ارازکوسه در این استان که دارای داده های بارش و دبی در مقیاس روزانه طی دوره ی آمـاری 45-1344 الی 89-1388 می باشد، به عنوان منطقه مورد مطالعه انتخاب شد. با ترسیم سری زمانی مقادیر دبی، وقایع مستقل انتخاب شدند تا در روش حد آستانه مورد استفاده قرار گیرند. برای تحلیل فراوانی خشکسالی ابتدا مقدار شدت خشکسالی در پنجره های زمانی6،3،1 و 12 ماهه براساس نمایه بارش استاندارد (spi)، محاسبه شد، سپس مقادیر حدی آن ها انتخاب شد. مقایسه نتایج تحلیل فراوانی مقادیر حدی نشان داد که روش حد آستانه ها در دوره بازگشت های مختلف، مقادیر بالاتری را نسبت به روش حداکثر سالانه ارائه می کند و همچنین با ترسیم فواصل اطمینان دوره بازگشت های مختلف، روش حد آستانه ها عدم قطعیت کمتری را به همراه دارد. در ضمن آستانه بهینه برای تحلیل فراوانی سیل در روش حد آستانه برابر 47 مترمکعب بر ثانیه بدست آمد. تحلیل فراوانی مقادیر حدی خشکسالی نیز برتری روش حد آستانه نسبت به روش حداکثر سالانه را نشان داد که در برآورد خشکسالی با دوره بازگشت های مختلف از عدم قطعیت پایین تری برخوردار است. آستانه بهینه برای تحلیل فراوانی خشکسالی های شدید در روش حد آستانه نیز مقدار 2/1- (spi یک ماهه)، 1/1- (spi سه ماهه)، 1- (spi شش ماهه) و 1- (spi دوازده ماهه) بدست آمد.
ثریا بهرامه حسین شریفان
تبخیر و تعرق از اساسی ترین اجزای چرخه ی هیدرولوژی است که تعیین صحیح آن در علوم آب از قبیل مطالعـات تـوازن هیـدرولوژیکی، طراحـی و مدیریت سیستم های آبیاری از اهمیت بالایی برخوردار است. پژوهش حاضر امکان افزایش دقت برآورد تبخیر-تعرق به روش هارگریوز-سامانی را بر اساس ضریب اصلاحی k بررسی می کند. این ضریب که نسبت برآورد تبخیر-تعرق با دو روش فائو پنمن-مانتیت (f-p-m) و هارگریوز-سامانی مـی باشـد بـر اساس متغیرهای هواشناسی ) دمای حداکثر، دمای حداقل،دمای متوسط،تفاضل دمای حداکثر و حداقل، رطوبت نسبی و ترکیبی از پارامترهای فوق در چهار فرم کلی( با استفاده از مدل درختی m5 و رگرسیون چند متغیره در 9ایـستگاه هواشناسی استان خراسان رضوی شامل گلمکان، گناباد، کاشمر، مشهد، نیشابور، سبزوار، سرخس، تربت جام و تربت حیدریه برآورد گردید. برای انجام این کار، یک دوره آماری 10 ساله (2005-1996) در نظر گرفته شد. سپس با انجام تحلیل خوشه ای به جداسازی مناطق همگن اقلیمی در مناطق مطالعاتی پرداخته شده و نتایج نشان داد تقسیم منطقه به مناطق همگن اقلیمی با استفاده از تحلیل خوشه ای دقت برآورد منطقه ای تبخیر تعرق را افزایش می دهد در مرحله بعد مقدار k محاسبه شده در تبخیر-تعـرق بـرآورد شـده بـه روش هارگریوز سامانی ضرب و نتایج نشان داد که مدل درختی m5 نسبت به روش رگرسیونی مقدار k را بهتر برآورد مـی کنـد بطوریکه ریشه میانگین مربعات خطا(rmse) برآورد شده به روش هارگریوز-سامانی نسبت به روش استاندارد به ترتیب برای ایستگاه های گلمکان، گناباد، کاشمر، مشهد، نیشابور، سبزوار، سرخس، تربت جام و تربت حیدریه از 7/98, 2/67, 1/58, 2/13, 3/15, 3/20, 3/29, 2/45, 3/83 بـه 1/82, 69/1, 1/20, 0/93, 1/03, 1/66, 1/70, 1/06, 1/61 کاهش می یابد .
آناهیتا گنجی وطن عبدالرضا ظهیری
سرریزها، سازه های هیدرولیکی مهمی هستند که به منظور کنترل سطح آب و اندازه-گیری شدت جریان در کانال ها مورد استفاده قرار می گیرند. دقت اندازه گیری دبی در شرایط مختلف جریان سبب، طراحی اشکال مختلف مقطع عرضی سرریزها گردیده-است. با توجه به کاربرد وسیع سرریزهای جانبی، این نوع سرریزها باید دارای خصوصیاتی باشند تا بتوان از آن به خوبی در شبکه های انتقال آب استفاده کرد. از جمله این خصوصیات می توان به اندازه گیری دقیق دبی عبوری و توانایی آن در خروج میزان قابل توجهی آب در زمان رخ دادن دبی های سیلابی اشاره نمود. این در صورتی است که سرریزهای جانبی ساده در مواقع سیلابی فقط عبور دهنده خوبی برای مقدار آب اضافی کانال و یا رودخانه بوده، اما برای اندازه گیری دبی عبوری دقیق نمی باشند. به همین دلیل در این تحقیق، به مطالعه سرریزهای جانبی لبه تیز ترکیبی مستطیلی پرداخته شده است. مزیت اینگونه سرریزها، دقت مناسب اندازه گیری دبی در محدوده ی وسیعی از شرایط جریان و نیز تخلیه موثر سیل است. در این تحقیق، دستگاه معادلات دیفرانسیلی پروفیل سطح آب در جریان متغیر مکانی، در محدوده سرریزهای جانبی لبه تیز ترکیبی به کمک روش رانگ-کوتا(4) به صورت عددی حل گردید. به این منظور از داده های آزمایشگاهی باقری و همکاران (1392) استفاده شد. نتایج نشان می دهد که علی رغم پیچیدگی هیدرولیک جریان در سرریزهای جانبی مرکب، معادلات جریان متغیر مکانی با همان فرم معمول در سرریزهای جانبی ساده قابل استفاده در سرریزهای مرکب نیز می باشند. برای استفاده کاربردی از نتایج این تحقیق، بر اساس مقادیر ضرایب آبگذری بهینه در هر سری از محاسبات و نیز پارامترهای هیدرولیکی و هندسی موثر بر آنها، رابطه ساده ای برای تخمین ضریب آبگذری با استفاده از روش نوین برنامه ریزی ژنتیک استخراج شد. نتایج صحت سنجی این رابطه نشان می دهد که حل عددی بدست آمده با شاخص های آماری حداکثر درصد مطلق خطا و میانگین درصد مطلق خطا برای محاسبات پروفیل سطح آب به ترتیب 5/5 و 3 درصد و برای محاسبات دبی عبوری به ترتیب 12/5 و 3/2 درصد می باشد.
زهره امیری فر عبدالرضا ظهیری
چکیده سازه های توری سنگی به لحاظ پایداری مناسب و استهلاک بالای انرژی آب، کاربرد گسترده ای در مهندسی هیدرولیک دارند. از آنجاکه حل معادلات حاکم بر جریان آب در محیط متخلخل سنگدانه ای بسیار پیچیده است، با کاربرد مدل های آزمایشگاهی می توان برآورد منطقی از استهلاک انرژی و رفتار سازه در مقابل تغییر پارامتر های موثر بر آن داشت. استهلاک انرژی سرریز های قائم گابیونی تابعی از نسبت عمق پایین دست به بالادست، فرود و تخلخل می باشد. با آزمایش های انجام شده روی 4 مدل آزمایشگاهی (مدل اول سرریز قائم گابیونی و 3 مدل دیگر ترکیب سرریز- دریچه گابیونی) و شامل 4 تخلخل متفاوت 34، 37، 40 و 43 درصد، 3 نوع دانه بندی (90/1-27/1، 54/2-90/1، 75/3-54/2)سانتی متر و 4 دبی 12، 14، 16 و 18 لیتر بر ثانیه روند تغییرات انرژی بررسی شده است. آزمایش ها نشان می دهد با افزایش عرض دریچه راندمان پراکنش انرژی به دلیل تقلیل سهم جریان عبوری از درون محیط متخلخل کاهش می یابد؛ و سرریز قائم گابیونی بدون دریچه دارای بیشترین استهلاک انرژی می باشد. همچنین افزایش تخلخل باعث کاهش قابل ملاحظه نسبت تلفات انرژی می گردد. افزایش منافذ بین سنگ دانه ها باعث افزایش جریان درون گذر نسبت به جریان روگذر می شود؛ که نشان می دهد عبور آب از روی سریز باعث افت بیشتر انرژی نسبت به اثر اصطکاک سنگ دانه ها می گردد. کلمات کلیدی: سرریز- دریچه، استهلاک انرژی، تخلخل، سرریز گابیونی
مجتبی عامری امیراحمد دهقانی
سرریز جانبی یک سازه کنترل هیدرولیکی است که برای انحراف آب از کانال اصلی به کانال جانبی و درزمانی که سطح آب در کانال اصلی از حد مشخصی فراتر رود، طراحی و نصب می شود. در بسیاری از کانال های هیدرولیکی به دلیل تغییرات شدید رواناب ورودی به آن در فصل های مختلف سال، نوسانات زیادی در تراز سطح جریان ایجاد می گردد. این نوسانات می توانند هم در میزان آبگیری و هم در دقت محاسبه دبی عبوری نقش مهمی داشته باشند. سرریزهای مرکب به توجه به شکل هندسی خاص خود این قابلیت را دارند در شرایطی که تراز سطح آب در کانال اصلی، در پایین ترین سطح خود است مقادیر معینی از دبی را به کانال فرعی انتقال دهند. همچنین این نوع از سرریزها در زمان سیلابی شدن به سهولت علاوه بر تخلیه امن سیلاب، امکان تعیین دقیق مقادیر دبی انحرافی را نیز فراهم کرده و از آسیب رساندن جریان به کانال ها و سازه های مجاور جلوگیری می نمایند. لذا در این پژوهش سرریزهای جانبی لبه تیز مرکب مستطیلی - مستطیلی و مثلثی - مستطیلی به دلیل کاربرد بیشتر شکل ساده آن به صورت آزمایشگاهی مورد مطالعه قرار گرفتند. به منظور بررسی کارایی روابط پیشنهادی محققین برای سرریزهای جانبی ساده مثلثی و مستطیلی در تعیین میزان دبی انحراف از سرریزهای مرکب آن، تعدادی از این روابط که متداول تر هستند انتخاب شد. سپس مقطع مرکب به چند مقطع ساده تقسیم و محاسبات دبی به کمک روابط ارائه شده محققین بر اساس پارامترهای هیدرولیکی مرتبط با آن انجام گرفت. مقایسه دبی کل عبوری از سرریزهای مرکب که از مجموع دبی های محاسبه شده از مقاطع ساده جزء به دست آمدند با نتایج آزمایشگاهی نشان داد که این روش برای سرریزهای جانبی مناسب نبوده و از دقت کمی برخوردار است. لذا در گام بعدی ضریب دبی به سه روش مستقیم، دی مارچی و المانی برای هریک از دو تیپ سرریز مذکور محاسبه و با استفاده از روش آنالیز ابعادی، پارامترهای موثر بر آن مشخص گردید. سپس برای هریک از روش ها روابطی برای ضرایب دبی پیشنهاد گردید. ازآنجایی که تعیین ضرایب ثابت معادلات درروش المانی به صورت صریح امکان پذیر نیست از الگوریتم ژنتیک (ga) در محاسبات آن استفاده شد. سپس روابط استخراج شده ضریب دبی با استفاده از داده های آزمایشگاهی و آماره های خطا اعتبارسنجی گردید که درمجموع بررسی شاخص های آماری، قابلیت مناسب روابط پیشنهادی را تایید نمودند. به طوری که مقادیر درصد میانگین خطا (e) دبی عبوری از سرریز مرکب مستطیلی – مستطیلی به روش های مستقیم، دیمارچی و المانی به ترتیب 6.51، 6.22 و 2.75 درصد محاسبه شد. همچنین پروفیل سطح آب در وسط کانال و در محل سرریز به روش المانی محاسبه و با نتایج آزمایشگاهی مقایسه گردید. مقایسه نتایج نشان داد که به طورکلی، روش های دی مارچی و المانی برای محاسبات دبی سرریزهای مرکب همچون سرریزهای ساده دارای کارایی و دقت خوبی هستند؛ اما با صرف نظر کردن از پیچیدگی محاسبات، روش المانی از توانایی دقت بسیار بالاتری در تعیین دبی عبوری از سرریز و محاسبه پروفیل سطح آب داخل کانال برخوردار است.
کاظم جانی خلیلی عبدالرضا ظهیری
رودخانه ها ازجمله منابع طبیعی هستند که زیستگاه اصلی آبزیان به خصوص ماهیان محسوب می شوند و در تولید مثل ماهیان به عنوان مسیر مهاجرت آن ها به سمت محل تخم ریزی نقش حیاتی ایفا می کنند. متأسفانه حمل ونقل آبی، آلودگی ها، در مسیر رودخانه ها باعث شده این مناطق دست خوش تغییر و تحول زیادی شوند و از همه ی این ها مهم تر ساخت سد و بند های انحرافی بر روی رودخانه ها باعث شده تا ارتباط بین بالادست و پایین دست رودخانه قطع گردد و مشکلاتی برای ماهیان به وجود بیاورد. برای این منظور، احداث سازه راه ماهی((fishway ضروری است. راه ماهی ها سازه های مستهلک کننده انرژی هستند که به ماهی های مهاجر امکان غلبه بر موانع موجود در سر راه مهاجرت آن ها را می دهند و آن ها را به سوی محل تخم ریزی هدایت می کنند. این سازه ها انواع مختلفی دارند که ازجمله قدیمی ترین آن ها راه ماهی نوع حوضچه و سرریز می باشد که از یک کانال با سرریزهای پیاپی تشکیل شده است که شیب مشخصی دارد و می تواند همراه با روزنه هایی باشد، ماهی برای عبور از یک حوضچه به حوضچه دیگر یا از روی سرریزها می پرد و یا از داخل روزنه عبور می کند. در این تحقیق ابتدا با شبیه سازی عددی مدل آزمایشگاهی مشخص با مدل های آشفتگی و شبکه بندی های مختلف توسط نرم افزارflow-3d مدل آشفتگی و شبکه بندی بهینه انتخاب گردید و سپس الگوی جریان و سرعت با مدل آزمایشگاهی صحت سنجی شد و نتایج از انطباق قابل قبولی برخوردار بودند. همچنین ناحیه های آرام و آشفته جریان در استخرهای راه ماهی بررسی شد. نتایج نشان می دهند که ناحیه میانی استخرها و در نزدیک دیواره میانی بالادست، جریان، سرعت و آشفتگی کمتری دارد. بنابراین منطقه امنی برای استراحت و ادامه حرکت ماهی ها در زمان مهاجرت است. همچنین میانگین خطای نسبی محاسباتی نرم افزار برای عمق روی سرریزهای راه ماهی و عمق سطحی جریان در سرریزهای راه ماهی به ترتیب برابر 09/4 و 84/4 درصد اندازه گیری شد.
ناهید زرین دست نوشین میر
تبخیر از جمله مسایل مهم در هیدرولوژی و مهندسی منابع آب می باشد که مورد توجه محققان بسیاری قرار دارد. تبخیر آب از ذخایر سطحی علاوه بر اتلاف آبی که می تواند مورد مصرف کشاورزی و شهری قرار گیرد، موجب افزایش غلظت املاح و کاهش کیفیت آب آبیاری نیز می شود. کنترل تبخیر از سطوح آب راه حل مهمی در حفاظت آب است، زیرا معمولاً احتیاج به تأسیسات جدیدی ندارد و آب ذخیره شده نیز بدون تأخیرهای ناشی از ایجاد تأسیسات، در دسترس قرار می گیرد در بسیاری از موارد کاهش تبخیر به مراتب ارزان تر از جمع آوری و ذخیره همان مقدار آب از منابع دیگر است. بدین منظور آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی و با به بکارگیری نانوذرات مغناطیسی fe2o3 و fe3o4 و روغن گیاه جوجوبا با 4 تیمار و 3 تکرار انجام گردید که تیمارهای آزمایشی شامل غلظت های تعیین شده از نانوذرات، پس از اجرای آزمایش اولیّه (0.5سی سی fe2o3 0.02 گرم و 0.5 سی سی fe3o4 0.2 گرم)، غلظت مشخصی از روغن مورد نظر (0.5 سی سی) و همچنین آب بعنوان شاهد می باشد
ماندانا ناجی ابهری مسعود قدسیان
چکیده ندارد.
محسن برزعلی رامین فضل اولی
چکیده ندارد.
یوسف کر حشمت الله رحیمیان
در سالهای 1370، تعدادی غدهء پوسیدهء سیب زمینی از مزارع و انبارهایی واقع در استانهای خراسان، آذربایجان شرقی، اصفهان، همدان، تهران و مازندران جمع آوری و با استفاده از محیط کشت ائوزین متیلن بلو (emb) آگار، 54 ایزوله از آنها جدا گردید . یکصد آزمون فیزیولوژیکی و بیوشیمیائی و همچنین آزمایشات سرولوژیکی (نشت دوطرفه در آگاار و ایمینوالکتروفورز) و الکتروفورزپروتئین روی این ایزوله ها انجام گرفت . ایزوله های مورد بررسی به شکل میله ای راست ، متحرک ، دارای تاژکهای محیطی، گرم منفی، بی هوازی اختیاری، کاتالاز مثبت و اکسیداز منفی بودند و توانستند از فروکتوز، گلوکز، مانیتول، مانوز، ریبوز،و سوربیتول اسید تولید نمایند لذا به عنوان جنس erwinia و چون همه آنها ژلاتین را ذوب و ورقه های سیب زمینی رالهانیدند به عنوان اعضاء گروه "carotovora" یا "soft rot" تشخیص داده شدند. چون هیچیک از ایزوله ها قادر به تولید فسفاتاز، لسیتینازواندول نبودند و نسبت به اریترومایسین مقاومت نشان داده و نمک طعام 5 درصد را تحمل کردند و همچنین توانستند از ترهالوزو گالاکتورونات استفاده نمایند ولی قادر به استفاده از مالونات نبودند لذا همگی آنها به عنوان استرین های گونه (erwinia carotovora) caroto vora معرفی می کردند. با توجه به اینکه اکثر ایزوله های اصفهان و خراسان قادر به تولید مواد احیا کننده از ساکارز و تولید اسید ازمالتوز، آلفا - متیل -دی گلوکوزید و پالاتینوز بوده در حرارت 36-37 نتوانستند رشد کنند. همچنین قادر به بروز علائم ساق سیاه در حرارت 10-15 بودند لذا این ایزوله ها به زیر گونه (erwinia carotovora subsp. atroseptica) atrosentica نسبت داده می شوند . از آنجائی که کلیه ایزوله های همدان، دماوند، ساری و برخی ایزوله های اردبیل قادر به تولید مواد احیا کننده از ساکارز و تولید اسید از مالتوز، آلفا-متیل -دی گلوکز ید و پالاتینوز نبودند ولی توانستند از اینوزیتول اسید تولید نمایند و همچنین حرارت 36-37 توانستند رشد کنند لذا به زیر گونه (erwinia carotovora subsp. carotovora) carotovora نسبت داده می شوند.
حسین شریفان رضا شعبانی
چکیده ندارد.
امیراحمد دهقانی محمدرضا چمنی
در این مطالعه خصوصیات هیدرولیکی گرداب ، از قبیل افت انرژی ، عمق گرداب، طول گرداب و عمق جریان در کانال پائین دست شیب شکن قائم با جریان زیربحرانی در بالادست و شیب معکوس در کانال پائین دست مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. همچنین مشخص شد که جریان در کانال پائین دست شیب شکن می تواند زیربحرانی و یا فوق بحرانی باشد.معادله ای تجربی نیز برای پیش بینی رژیم جریان توسعه داده شد. همچنین توزیع فشار وارد بر کف شیب معکوس در اثر برخورد جت ضربه ای مسطح مورد آزمایش قرار گرفت. مطالعه اخیر از دو بخش تحلیلی و آزمایشگاهی تشکیل شده است. آزمایشها در آزمایشگاه هیدرولیک دانشکده عمران دانشگاه صنعتی اصفهان صورت گرفته است.دو مدل ریاضی برای بیان ویژگیهای کمی شیب شکن مورد استفاده قرار گرفته است . در مدل ریاضی اول فرضیات استفاده شده توسط محققین قبلی، برای مدل جدید تعمیم داده شده است. در مدل ریاضی دوم جت سقوط یافته با جت مستغرق شبیه سازی شده و بیشترین سرعت جریان بر روی محور جت، در نزدیکی دال کف کانال پائین دست از فرمولهای تجربی بدست آمده است.