نام پژوهشگر: سید احمد غفاری قره باغ
سید احمد غفاری قره باغ احمد واعظی
نظریه تطابقِ عوالم بیان کننده این ایده است که اگر موجودی در مرتبه ای موجود باشد، از آنجا که مرتبه وجودی و تشکیکیِ مقدم بر او، باید کمالی بیش از او داشته باشد، پس مرتبه بالاتر، وجود جمعی مرتبه پایین تر خواهد بود؛ در این نوشتار، اثبات نموده ایم که عاملِ حکایت و نشان گریِ صورت ذهنی از شیءِ خارجی، این همانیِ وجودی و تطابقِ وجودیِ موجود برترِ مثالی نسبت به موجود مادی است؛ زیرا بر اساس اصالت وجود و نظریه تشکیک وجود، نمی توان سخن از مناط بودن و منشأ بودن عینیت ماهوی در کاشفیت نمود؛ پس در هر صورت، این همانیِ وجودیِ وجود جمعی و وجود خاصِّ ماهیت، منشأ علم می باشد؛ ملّاصدرا ره بر صدوری بودن رابطه نفس و صورت ذهنیِ حسی و خیالی اصرار می ورزد؛ لیکن صدرا ره معتقد است نفس، مشاهده و علم حضوری به وجود عقلی دارد و همین مشاهده، عبارت از ادراک عقلی است؛ صدرا ره برای وجود، سه عالَم و سه مرتبه معرفی می کند؛ عالَمِ ماده و عالَمِ میانه یا مثال و عالَمِ عقل؛ صدرا ره در برخی از عبارات خویش، سخنی درباره دو گونه تحقّق برای ماهیت می کند؛ از نگاه صدرا ره گاهی مصداق، بگونه ای است که کاملاً یعنی هم به لحاظ کمالات و هم به لحاظ محدودیات و نقصان ها،تابعِ ماهیت است؛ صدرا ره به چنین مصداقی، تعبیر به " فرد ، وجود بالفعل و وجود تفصیلی و وجود خاصّ " می کند. وی در قبالِ این نحوه از وجود، به مصداقی دلالت می کند که دارای کمالات وجودی آن ماهیت است، لیکن محدود به حدود آن ماهیت نیست. به این وجود،وجود جمعی اطلاق می گردد؛ نظریه وجود جمعی، قرائت دقیق تر و جامع تری نسبت به نظریه مثال های افلاطونی است؛ چرا که نظریه مثُلِ افلاطون، صرفاً متمرکز بر یافتنِ "فرد "عقلی برای انواعِ جسمانی است؛ فارغ از چالش تشکیک در ماهیت، این نظریه در تبیینِ افراد مثالی به معنی افراد برزخی و یا فرد الهی برای انواعِ جسمانی، قاصر است.