نام پژوهشگر: موسی نوشی
موسی نوشی فهیمه معرفت
این مطالعه شبه طولی از دو روش خطای معمول و بازخورد اصلاحی جهت بررسی تثبیت غلط (فسیل شدگی) ساختارهای زبان بینابین و پیدا کردن شواهدی برای اعتبار فرضیه تثبیت غلط انتخابی هان (2009) استفاده کرد. خطاهای نوشتاری در مقالات استدلالی 76 زبان آموز ایرانی در سه سطح زبانی متفاوت با استفاده از مدل تحلیل خطا ارائه شده توسط گس و سلینکر(1994) شناسایی و طبقه بندی شدند. این خطاها برای بار اول با بازخورد ضمنی و برای بار دوم با بازخورد صریح تصحیح شدند تا بررسی شود که آیا این دو نوع بازخورد باعث بهبود در نوشتار می شوند، و آیا خطاهایی وجود دارند که علی رغم مداخله آموزشی و آمادگی دانش آموزان برای حذف آنها در برابر تصحیح مقاومت کنند. نتایج نشان داد که خطاهای مربوط به "انتخاب کلمه ، جمع، شکل کلمه و حرف تعریف the" جزوشایع ترین خطاهای این گروه از زبان آموزان بودند، و در بین آنها "انتخاب کلمه" در صدر فهرست قرار دارد. نتایج همچنین نشان داد که اگرچه هر دو نوع بازخورد می تواند منجر به کاهش خطاها شود، ارائه بازخورد صریح و مستقیم برای فراگیران روشی موثر تر میباشد. با این حال نتایج آزمون تی نشان داد که تاثیر کوتاه مدت بازخورد نمی تواند در طول زمان پایدار بماند و این تایید کننده گفته کسانی از قبیل ترواسکات (2007) است که اثر تصحیح خطا را زیر سوال برده اند. علاوه بر این، یافته ها نشان می دهند که خطاهای مربوط به "ضمیر، ترتیب کلمات، مجهول و مالکیت" را احتمالآ می توان جزو خطاهائی برشمرد که فسیل شده اند، زیرا اگر چه برای تمام انواع خطاهای دیگر بازخورد ضمنی توانست مفید باشد، این چهار نوع خطا در برابر تصحیح مقاومت نشان دادند و تنها بازخورد صریح توانست موجب کاهش معنادار آنها شود. این یافته همچنین تایید کننده مطالعات قبلی است که نشان داد این خطاها برای فراگیران زبان انگلیسی، به خصوص زبان آموزان انگلیسی که زبان اول آنها فارسی است، دشوار است. تقسیم بندی جزئی تر خطا ها در دو مورد از این چهار نوع خطا (ضمیر و مالکیت) نشان داد که حذف و افزودن نادرست ضمیر های فاعلی، عدم توافق بین ضمیر ها و مراجع آنها (به خصوص از نظر تعداد) و کار برد مبهم ضمیر ها جزوشایع ترین خطاهای مربوط به ضمیر ها بودند. همچنین استفاده غلط از آپوستروف () و یا آپوستروف و نشانه جمع (s) هنگام جمع بستن اسم ها جزوشایع ترین خطاهای مربوط به ساختارهای ملکی بود که در نوشتار های این شرکت کنند گان نسبت به تصحیح مقاومت کردند و به سمت فسیل شدن گرایش نشان دادند. با این حال فرضیه تثبیت غلط انتخابی هان (2009) که ادعا می کند تعامل نشانداری ساختارهای زبان اول و قدرت داده ها ی زبان دوم تعیین کننده فسیل شدن یا یادگیری ساختارهای زبان بینابین است نتوانست این گرایش را توجیح کند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که اگر چه دانش زبان اول و داده ها ی زبان دوم بر یادگیری زبان دوم توسط بزرگسالان اثرگذار می باشد ، نسبت دادن فسیل شدن ساختارهای زبان دوم به این دو عامل کمی ساده انگارانه به نظر می رسد.