سلامت سازمانی به عنوان متغییر مستقل و اثربخشی سازمان به عنوان متغیر وابسته مورد بررسی قرار گرفت. پرسش اصلی این پژوهش به قرار زیر است: آیا بین ابعاد سلامت سازمانی شهرداری مشهد و اثربخشی آن رابطه وجود دارد؟ روش تحقیق توصیفی، استنباطی و از نوع همبستگی است جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان رسمی مناطق 13 گانه شهرداری مشهد در سال 87 بوده که از مجموع 2144 نفر، 326 نفر از آنان به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای با حجم های نابرابر از 13 منطقه انتخاب شده اند برای آزمون پرسشهای پژوهش از پرسشنامه استاندارد سلامت سازمانی که توسط هوی و همکاران ارایه شده است و همچنین پرسشنامه اثربخشی سازمان با 12 سوال بسته استفاده شده است. همچنین برای بررسی داده ها روشهای توصیفی و استنباطی مورد استفاده قرار گرفت که نتایج حاصله از آزمون فرضیه ها به قرار زیر است: 1.بین تمامی 7 مولفه سلامت سازمانی و اثربخشی مناطق شهرداری مشهد رابطه معناداری در سطح a=005 وجود دارد. هم چنین از آزمون متغیرهای جمعیت شناختی نتایج زیر حاصل شد: 2.بین نظرات کارکنان مناطق با مدرک تحصیلی، پست سازمانی، و سابقه خدمت متفاوت در مورد سلامت سازمانی و اثربخشی سازمان رابطه معناداری وجود ندارد. 3.بین نظرات کارکنان مناطق مختلف در مورد سلامت سازمانی و اثربخشی سازمان وجود رابطه معنادار تایید می شود و در نهایت با توجه به نتایج به دست آمده از آزمون سوالات و فرضیات می توان گفت که سلامت سازمانی در اثربخشی جامعه آماری موثر است.

به اشتراک گذاری دانش به عنوان عامل کلیدی قدرتمند در مدیریت دانش شناخته شده است. برای نفوذ در منابع دانش و حمایت از به اشتراک گذاری دانش، سازمان ها نسبت به کارگیری سیستم های مدیریت دانش اقدام می کنند . در حالی که علیرغم مهم بودن پیاده سازی سیستم های مدیریت دانش، محوری ترین کلید پیاده سازی آن مساله تسهیم دانش در میان کارکنان، و قصد تسهیم آن است که به تنهائی نمی توان از اجرا شدن عملی آن در سازمان مطمئن شد.چون تجربه نشان داده است که ایجاد ساختارو پیاده سازی فن آوری های نوین به تنهائی در گسترش و تسهیم دانش نمی تواند موثر باشد. هدف از این تحقیق بررسی فاکتورهایی که باعث تشدید یا تضعیف قصدو نهایتاً رفتارهای به اشتراک گذاری و یا تسهیم دانش کارکنان در چارچوب سازمان است. از میان تحقیقات زیادی که در زمینه های مختلفی شامل روانشناسی جامعه، یادگیری سازمانی، مدیریت دانش، سیستم های اطلاعاتی و مشابه اینها بعمل آمده است، نقش سه عامل روانشناختی افراد، عوامل سازمانی و فن آوری در قصد و رفتار تسهیم دانش بیشتر موثر بوده است. در این پژوهش با توجه به نقش باورها و هنجارهاری ذهنی افراد و تاثیرات آنها که در مطالعات و مدل آیژن و فیشبن به درستی آنها پی برده شده است، سعی گردیده است که به نقش سه متغیر مشوق ها و پاداش سازمانی، اعتماد و لذت کمک به دیگران بر هنجارهای ذهنی و نگرش افراد به تسهیم دانش و تاثیر مستقیم و غیر مستقیم آنها بر قصد به تسهیم دانش سازمانی مورد بررسی قرار گیرد. با توجه به نتایج کلی بدست آمده در این پژوهش به غیر از رابطه مستقیم مشوق ها و پاداش ها و قصد تسهیم دانش و رابطه مستقیم لذت کمک به دیگران و قصد تسهیم دانش کلیه روابط مستقیم و غیر مستقیم فیمابین متغیرهای تعریف شده در فرضیات ارائه شده، تایید گردید. همچنانکه آیژن و فیشبن پیش بینی کرده اند و اکثر تحقیقات بعمل آمده توسط پژوهشگران نشان داده است مساله محوری نقش باورها در افراد است که مدیران می توانند در سازمانها از طرق متغیرهای مختلف و تحت تاثیر قرار دادن باورهای عمومی افراد، تاثیرات بسزائی در ایجاد نگرش و ایجاد هنجار در سازمان اقدام نمایند، که نهایتا با ایجاد قصد انجام آن کار در افراد نسبت به ایجاد رفتار مناسب و مورد تائید در سازمان خود موثر باشند. واژگان کلیدی: مدیریت دانش، تسهیم دانش، هنجارهای ذهنی نسبت به تسهیم دانش، نگرش به تسهیم دانش، مشوق ها و پاداش ها، اعتماد، لذت کمک به دیگران

مطالعات بسیاری که تاکنون در زمینه سازمان و مدیریت انجام پذیرفته، این موضوع را روشن می سازد که مدیریت وجه انسجام بخش سازمان هاست. مدیریت فرآیندی است که مدیر برای تحقق اهداف سازمان آن را پی می گیرد و با اداره و هماهنگی منابع به صورت اثربخش و کارا سازمان را در جهت دستیابی به هدف های از پیش تعیین شده یاری می دهد. لیکن برای هدایت سازمان های عصر جدید در محیط متغیری که در آن قرار گرفته ایم، مدیران سازمان ها می بایست رویکردهای سنتی را کنار گذاشته و با توسعه خلاقیت و مهارت های مدیریتی کارآفرینانه علایق و گرایش خود را در جهت بکارگیری خلاقیت هدایت نمایند و با بهره گیری از خلاقیت در توان اجتماعی و اقتصادی سازمان ها تغییراتی هدفدار ایجاد نمایند. مدیران به عنوان متولیان به حق توسعه موظفند سازمان های خود را در موقعیت هایی قرار دهند که به صورت مکرر و نظام مند فرصت های کارآفرینانه را تشخیص داده و از آنها بهره برداری کرده و به عنوان سازمانی پیشرو با بهره گیری از استراتژی تهاجمی از رقبای خود پیشی بگیرند و تغییرات مورد نظر خود را ایجاد نمایند. لذا با توجه به اهمیت نقش مدیران در تعالی سازمان ها پژوهشگر به بررسی رابطه بین مهارت های مدیریتی و خلاقیت با کارآفرینی سازمان ها در واحدهای فعال مستقر در شهرک صنعتی شیراز پرداخته و عوامل تأثیرگذار بر پرورش این سه متغیر را با توجه به ماهیت اکتسابی آنها مورد بررسی قرار داده است. جامعه آماری این پژوهش مدیران واحدها بوده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری spss استفاده شده است. در بخش آمار توصیفی از جداول فراوانی و شاخص هایی نظیر حداقل، حداکثر، دامنه تغییرات ، میانگین و انحراف معیار استفاده شد و در بخش آمار استنباطی آزمون های آماری رگرسیون چندگانه، آزمون همبستگی پیرسون، ماتریس همبستگی، آزمون تی، آزمون فیشر و آزمون تعقیبی توکی مورد استفاده قرار گرفت. برای ترویج کارآفرینی سازمانی می بایست شرایط مناسبی در درون سازمان ها وجود داشته باشد. ساختار منعطف، تدوین استراتژی های انعطاف پذیر، پرهیز از استراتژی های محافظه کارانه، دریافت به موقع اطلاعات موثق و در انحصار نبودن اطلاعات، غیرمتمرکز بودن تصمیم گیری و به کارگیری ایده های جدید کارکنان از شرایط لازم برای بسترسازی کارآفرینی در واحدهای سازمانی است. با وجود محدودیت هایی چون عدم استقبال عده ای مدیران در تکمیل و تحویل به موقع پرسشنامه ها، پراکندگی جامعه آماری و عدم دسترسی به مطالعات موردی بیشتر با تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه های جمع آوری شده به این نتیجه رسیدیم که افزایش مهارت های مدیریتی از جمله مهارت های فنی که شامل کار با روندهای نوین، فنون، تکنیک ها و ابزار شده و در طی دوره های کارآموزی کوتاه مدت قابل حصول می باشد ضمن افزایش کارآفرین در سطح سازمان ها، درآمدهای کلانی را نصیب آنها می نماید. نتایج حاصل از این پژوهش رابطه معنادار بین مهارت های مدیریتی و خلاقیت را با کارآفرینی سازمانی در واحدهای فعال مستقر در شهرک صنعتی شیراز تأیید می نماید. دستاوردهای حاصل از این فرآیند پژوهش در واحدهای مختلف شهرک صنعتی کاربردی و قابل استفاده می باشد. در ادامه پیشنهاداتی به اختصار بیان شده است که عبارتند از اهتمام مدیران برای ارتقاء و تلفیق مهارت های مدیریتی به صورت خلاقانه در قالب برنامه ریزی راهبردی و توسعه شبکه های کارآفرینانه، جذب نیروهای مستعد نوآوری در سازمان ها و اختصاص بودجه کافی جهت فعالیت های خلاقانه در جهت ایجاد انگیزه در سایر کارکنان برای اقدام به فعالیت های کارآفرینی، همچنین استفاده از سیستم های پیشرفته اطلاعاتی در تصمیم گیری و تیم سازی به علاوه در اولویت قرار دادن برنامه های آموزشی کاربردی و اختصاص بودجه کافی می بایست در دستور کار مدیران قرار گیرد. در ادامه به محققان آتی پیشنهاد می گردد این نمونه پژوهش را در سایر شهرک های صنعتی انجام داده و نتایج آن را جهت بهبود کیفیت کاری سایر شهرک های صنعتی در سطح کلان انتقال دهند. همچنین در راستای همگامی با محیط رقابتی راهکارهای نوین مدیریتی را شناسایی کرده و زیر ساخت های ملزوم را بکار گیرند. از آنجا که صنعت و دانشگاه ارتباط نزدیک و تنگاتنگی دارند توصیه می شود جهت شناسایی عوامل تقویت کننده تعاملات شهرک های صنعتی با دانشگاه بررسی های لازم به عمل آورده شود.

پرستاری نقش حیاتی در نظام مراقبت درمانی ایفا می کند. واقعیتهای امروز جامعه پرستاری ایران، مانند حضور چشم گیر زنان سبب تجربه سطوح بالایی از تعارض کار – خانواده توسط آنان شده است. مطالعه حاضر در پی یافتن عوامل سازمانی و روانشناختی موثر بر تعارض کار - خانواده پرستاران و بهیاران بیمارستان های خصوصی شهر شیراز می باشد. داده های لازم از طریق پرسشنامه ای ترکیبی که توسط یک نمونه 210 نفری تکمیل شده است، جمع آوری گردید. افراد نمونه از میان 460 نفر جامعه آماری از طریق یک روش چند مرحله ای نمونه گیری (خوشه ای، طبقه ای و تصادفی) انتخاب شدند. داده ها به کمک روش آماری تحلیل مسیر (به وسیله نرم افزار لیزرل8.50) و شاخص های نیکویی بر ارزش تحلیل شدند. نتایج تحلیل مسیر نشان می دهد، حمایت سرپرستان سبب کاهش تعارض و ابهام نقش و نیز کاهش تعارض کار- خانواده می گردد. درگیری شغلی نیز اثر مشابهی بر تعارض و ابهام نقش داشته اما با تعارض کار- خانواده دارای ارتباط مستقیم می باشد. تعارض و ابهام نقش نیز، تعارض کار – خانواده را افزایش می دهند. اتخاذ سیاست های حمایتی مناسب توسط سرپرستان می تواند به طور مستقیم و غیر مستقیم (از طریق تعارض و ابهام نقش) سبب کاهش تعارض کار- خانواده شود. از سوی دیگر هر چند تأثیرگذاری غیر مستقیم درگیری شغلی بر تعارض کار – خانواده منفی است، ولی شدت این تأثیرگذاری به حدی نیست که سبب منفی شدن اثر کل گردد.

ارزیابی تکنولوژی، یک ابزار یا چارچوب فکری است که به درک بهتر نسبت به تکنولوژی و تصمیم گیری در مورد آن کمک می کند. امروزه ارزیابی تکنولوژی در سطح کلان بعنوان یک منبع اطلاعاتی، که اطلاعاتی را به فرآیند سیاستگذاری تزریق می کند، معرفی می شود. ارزیابی تکنولوژی باید به تحلیل و ارزیابی نتایج خواسته و ناخواسته، فرصتها و ریسک های تکنولوژیها، اعم از تکنولوژیهای جدید و یا تثبیت یافته بپردازد. شعار ta این است که یک تکنولوژی جدید باید بهتر از تکنولوژی قبلی باشد، در غیر این صورت نیازی به آن نیست. "بهتربودن" هم به جنبه علمی یک تکنولوژی توجه می کند و هم به ابعاد اجتماعی-اقتصادی و زیست محیطی. این مقاله باهدف ارزیابی توانمندی تکنولوژی وارائه راهکارهایی جهت کاهش شکاف تکنولوژی در کارخانه زرین نقش شیرازکه یکی از واحدهای صنعتی تولید مواد پلی اتیلن می باشد تدوین گردیده است. جامعه آماری دراین پژوهش 50 نفراز مدیران ارشد و میانی و50نفر از کارکنان بخش تولیدی کارخانه می باشد. بدین منظور پس ازطرح مسئله و بررسی ابعاد موضوع ، با استفاده از مدل ارزیابی محتوای اطلس تکنولوژی که ازکاربردی ترین و پرسابقه ترین مدل های ارزیابی تکنولوژی می باشد، شاخص ها و ابعاد مورد پژوهش تعیین واز پرسشنامه استاندارد این مدل جهت جمع آوری اطلاعات مورد نیاز بهره گیری شد. پرسشنامه اطلس تکنولوژی، ابعاد چهارگانه تکنولوژی(انسان افزار، مدیریت وسازمان افزار، فن افزار و اطلاعات افزار) را مورد سنجش قرار می دهد. تحقیق حاضر از نوع توصیفی است و از روشهای آماری همچون میانگین در بخش آمار استنباطی و آزمون فریدمن جهت رتبه بندی ابعاد تکنولوژی در بخش آمار استنباطی استفاده شده است.پس از ارزیابی وسنجش وضعیت موجود این چهار بعد در کارخانه مورد بررسی، وضعیت پیچیدگی تکنولوژی درهریک از ابعاد چهارگانه تکنولوژی بررسی و با استفاده از داده های این بخش حدّ بالا و حدّ پایین سطوح پیچیدگی کارخانه ، مشخص گردید.پس از محاسبه حدّ بالا وپایین، با استفاده از میانگین های به دست آمده از وضعیت موجود ابعاد چهارگانه،این ارقام را در فرمول مربوط به تعیین سهم اجزاء قرار داده وسهم هریک ازابعاد تکنولوژی درصنعت موردنظر مشخص گردیده است. سپس اعداد نهایی به دست آمده از هربعد که به درصد بیان می شوند ونشان دهنده سهم آن بعد درتکنولوژی کارخانه هستند با نتایج به دست آمده درمورد همان صنعت در داخل یا خارج ازکشور مقایسه گردیده وشکاف موجود تکنولوژی مورد بررسی قرار گرفته است.

تا به امروز فعالیت های زیادی برون سپاری شده اند که برخی از آن ها موفقیت آمیز بوده و ادامه یافته اند و برخی دیگر از آن ها به دلیل شکست در موفقیت و عدم دستیابی به اهداف به حالت قبل بازگشتند. بنابراین هرگز نمی توان ادعا کرد که برون سپاری به خودی خود سودمند است، مگر اینکه از فعالیت های برون سپاری شده ارزیابی به عمل آید. در حقیقت یک ارزیابی دقیق و علمی ضروری است تا نقاط قوت، ضعف، راه های بهبود و اصلاح و هم چنین میزان تحقق اهداف و تصویری از وضعیت فعالیت های برون سپاری شده را نشان دهد. در تحقیق حاضر که در سال 1393 و در بین 200 نفر از کارکنان شرکت توزیع نیروی برق صورت پذیرفته، با استفاده از جمع آوری اطلاعات به صورت میدانی و از طریق پرسشنامه و تجزیه و تحلیل آن ها از طریق آزمون های آماری توصیفی و آزمون های استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون، به تبیین اثر استفاده از استراتژی برون سپاری بر بهره وری پرداخته شده و بر این اساس ضمن معرفی شاخص های بهره وری اثر استفاده از استراتژی برون سپاری بر شاخص های بهره وری مورد بررسی قرار گرفته است. هدف اصلی این تحقیق، بررسی میزان اثربخشی برون سپاری فعالیت ها یا به عبارتی بررسی میزان موفقیت شرکت توزیع نیروی برق شیراز در دستیابی به اهداف برون سپاری فعالیت ها می باشد.