نام پژوهشگر: محمدصادق اتقایی کردکلابی
محمدصادق اتقایی کردکلابی قدسیه رضوانیان
تلمیح آرایه ای است که در سراسر جغرافیای ادبیات ایران اعم از شعر و نثر انعکاس گسترده ای دارد و همواره برای علاقمندان پلی ارتباطی میان حال و گذشته بوده در ضمن به سان آیینه ای است که خوانندگان، گذشته ی غبارآلود خاطرات مه گرفته شان را در آن می بیند. ناصر خسرو شاعری است که اعتقادات دینی خود را در قالب نظم ریخته است برای شناخت بیش تر افکار و عقاید و اندیشه های او گشودن رمز و راز داستان ها و شخصیت های آن ضروری است. بسامد بالای شخصیت های داستان ها به ویژه پیامبران امامان و فرشتگان ابزاری است برای اثبات و استدلال شاعر برای نشان دادن حقانیت مذهب شیعه ی اسماعیلیه که در بیش تر قصاید او سایه افکنده است. هدف ناصر خسرو از آوردن داستانهای دینی، مانند قصص انبیاء برای اثبات عقیده ی دینی خود و بیان داستان های تاریخی –اساطیری مثل (اردشیر، ساسان، انوشیروان و سایرین) برای عبرت و پند اندرز و دوری از دنیاست. همچنین آوردن شخصیت های داستان های علمی چون (افلاطون و ارسطو) برای مخاطبان به عقل و خرد و دانش است. عطار شاعری است که سخن او بیشتر نتیجه وجد و حال است و ثمره ی مشاهده و کشف که آن را به صورت تمثیل و داستان بیان کرده است چون در عالم عرفان بسیاری از مطالب هست که نمی توان آن را صریح و روشن بیان نمود. پس باید برای آسان کردن آن مطالب آن را ساده و روان ساخت و آوردن حکایات بهترین راه آن است. شعر عطار به دور از هر شبهه و شایبه ای، در خدمت جهان بینی عرفانی و تصوف اوست و آن هم از نوع جهان بینی عرفانی ایرانی است. این پایان نامه درصدد است با رویکرد تطبیقی به تلمیحات داستانی در این دو اثر با توجه به آمار و ارقام در موضوعات گوناگون تلمیح به تفاوت ها و شباهت های اندیشه و افکار آن دو شاعر در زمینه های گوناگون دست یابد