پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین هوش اجتماعی و هوش فرهنگی کارکنان با اثربخشی سازمانی سازمان آموزش و پرورش استان ایلام انجام شده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری، شامل کلیه کارکنان سازمان آموزش و پرورش استان ایلام که تعداد آنها 926 نفر (834 نفر مرد و 92 نفر زن) بوده است. با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی، حجم نمونه 270 نفر (241 نفر مرد و 29 نفر زن) مطابق جدول کرجسی مورگان انتخاب گردید. برای گردآوری اطلاعات از سه پرسشنامه هوش اجتماعی سیلورا(2001)، هوش فرهنگی ایرلی و آنگ (2003) و اثربخشی سازمانی استفاده گردید. روایی پرسشنامه ها بر اساس روایی محتوایی و پایایی آنها نیز بر اساس روش آلفای کرونباخ به ترتیب 88/0، 89/0 و 95/0 محاسبه گردیده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و روش-های آمار استنباطی استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که میزان هوش اجتماعی و اثربخشی سازمانی بالاتر از حد متوسط (میانگین آماری)است و میزان هوش فرهنگی در حد متوسط است. بین هوش اجتماعی و مولفه پردازش اطلاعات و همچنین هوش فرهنگی و مولفه های آن با اثربخشی سازمانی کارکنان رابطه معنادار وجود دارد. همچنین نتایج تجزیه و تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که از طریق پردازش اطلاعات (مولفه هوش اجتماعی)، استراتژی و انگیزش (مولفه های هوش فرهنگی) می توان اثربخشی سازمانی کارکنان را پیش بینی کرد. نتایج آزمون t برای گروه های مستقل نشان داد که بین هوش اجتماعی کارکنان به لحاظ سن و جنس هیچگونه رابطه معناداری وجود ندارد ولی به لحاظ تحصیلات و سابقه خدمت تفاوت وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد در میزان هوش فرهنگی کارکنان به لحاظ سن، جنس و سنوات خدمت تفاوت معناداری وجود ندارد.