نام پژوهشگر: هدایت علویتبار
محسن زارعی هدایت علویتبار
اگزیستانسیالیسم معرف مرحله ای سرنوشت ساز در تاریخ فلسفه ی غرب، و به طور کلی، تاریخ تفکر است. زیرا اظهار این که در قلب هر اگزیستانس غیرعقلانیت بنیادینی وجود دارد، انتقاد کوبنده ای را علیه یکی از اصلی ترین و دامنه دارترین فرض های سنت غربی وارد می سازد. انکار عقلانیت نهایی جهان از سوی اگزیستانسیالیسم، و ازاین رو انکار قابل فهم بودن واقعیت، اصولی را از بین می برد که این اصول به بنیان نهادن نهادهایی از قبیل علم، دین و اخلاق کمک کردند. به موجب این امر، اگزیستانسیالیسم راهگشای گرایش پست-مدرن کنونی در تفکر غربی، در کنار انکار معیارهای عینی برای تفکر و عمل، گشته است. و در این جا، ما با چالشی فلسفی روبه رو می شویم که با آن تفکر اگزیستانسیالیستی و نتایج آن با انسانیت معاصر مواجه می شوند. به عبارت دیگر، چگونه می توانیم به معنای واقعی جهان نامعقول ذاتاً مبهم را بفهمیم؟ و چگونه باید نقش خودمان را در چنین جهانی بفهمیم؟ با فروپاشی معیارهای عینی چطور باید رفتار کنیم؟ این پرسش ها، که مدت ها پیش به وسیله ی نیچه مطرح شد، به مسائلی تبدیل شده اند که آینده مان به حل آن ها وابسته است.