نام پژوهشگر: مهدی منفرد

کارکرهای نظریه_ی مثل در فلسفه افلاطون و شیخ اشراق
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده علوم انسانی 1392
  فاطمه بنی اسدی   اقدس یزدی

در طول سیر تاریخ فلسفه و حکمت، طرح نظریه ی "مُثل" از جانب افلاطون، نخستین نغمه ای بود که قلمرو هستی را از محدوده ی عالم محسوسات به عالم ماوراء محسوسات گسترش داده و دایره ی دید بشر را از تنگنای ادراکات حسی به عالم لایتناهی ادراک معقولات بسط داد. از سوی دیگر توجه کامل حکمای اسلامی به اندیشه " مُثل" و دفاع از آن از سوی برخی از حکما مانند سهروردی، انگیزه ای شد تا این اندیشه مورد توجه و بررسی قرار گیرد. افلاطون "مُثل" را متعلَّق اصلی علم می دانست و چون طبق نظر وی "مُثل" حقایق عینی اند، برای مُثل از حیث هستی شناسی، جایگاهی خاص قائل است. از سوی دیگر سهروردی نظریه ی عقول عرضیه را که برگرفته از "مُثل" افلاطونی است، جهت تبیین صدور کثرات مادی ارائه کرده است. وی عقول عرضیه را سلسله ای از انوار مجرد می داند که در انتهای عقول طولیه واقع شده و در عرض هم اند و از نظر وی ادراک نفس از طریق شهود عقول عرضیه، صورت می گیرد. در این پژوهش در پی آنیم درباره ی معنا، اثبات، ویژگی های مُثل و بررسی جایگاه مُثل در نظام هستی شناسی و معرفت شناسی این دو حکیم به بررسی بپردازیم.

بررسی مبانی فلسفی عرفان عملی در اندیشه ابن سینا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1392
  اسماعیل مرادی افوسی   مهدی منفرد

برخی از متفکران بزرگ تاریخ، به علّت عمیق بودن و داشتن وجوه و ابعاد مختلفِ شخصیتی، قابل بررسی و تحقیق از جنبه های گوناگون هستند. «حکیم بوعلی سینا» یکی از این نمونه ها است که شخصیت و آثار او، در طول تاریخ، از زوایای گوناگون مورد پژوهش و کندوکاو قرار گرفته است؛ اما یک بُعد ویژه در احوال و آثار ابن سینا وجود دارد که کم تر به آن توجه شده است و آن، نگاه بوعلی به عرفان است. ابن سینا توجه ویژه ای به عرفان عملی داشته است و این نکته، برای هر فرد آشنا به مسایل فلسفی، شگفتی و کُنجکاویِ اولیّه را برمی انگیزد. آن چه ما در این رساله به آن پرداخته ایم؛ در مرحله ی اول، دنبال کردن این حس کنجکاوی و پی گیریِ خطّ کم رنگی که از آن، در کتب و منابع برجامانده و در مرحله ی دوم، یافتن مبانی عرفان عملی ابن سینا و کشف نقاط اتصال میان فکر فلسفی و نگاه عرفانی او است. در فلسفه ی ابن سینا مبانی و اصولی وجود دارد که با تعمّق در آن ها، نیاز به تزکیه و تهذیب نفس را نهفته می بینیم؛ مسایلی هم چون حقیقت وجود، عقول، نفس و بدن، عشق، ادراک، سعادت، نبوت و مراتب انسان ها، خیال، عقل فعال و... که با بررسی همه جانبه ی آن ها، ارتباط این موضوعات با عرفان عملی و احتیاج به طیّ طریق و سیر و سلوک مشخص می شود.

رابطه ی حیات مادی انسان با سایر ساحت های وجودی او در اندیشه ی علامه طباطبایی و استاد مطهری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1393
  بهاره آزادی   مهدی منفرد

از آن جایی که انسان، تنها موجودی است که امکان نیل به برترین جایگاه در عالم امکان را دارد؛ از طرفی، وجوه ممتاز انسان از سایر موجودات، ساحت های وجودی اش است که شکل دهنده ی شخصیت او و منشأ سعادت وی تا رسیدن به مرتبه ی جانشینی خداوند هستند، به ویژه ساحت معنوی و بُعد غیر جسمانی او؛ ضروری است که در این مسأله نظر دو حکیم معاصر، علامه طباطبایی و استاد مطهری را جویا شویم. علامه طباطبایی برآن است که ساحت های انسان با وجود انسان و حیاتش در ارتباط و تعامل هستند و با هم رابطه دارند، هر اندازه توجه انسان به حیات مادی و دنیوی اش کم تر باشد، ساحت های وجودی اش، قوی تر می شوند. استاد مطهری نیز با علامه طباطبایی هم نظر است که ساحت های انسان با حیات و وجود انسان در ارتباط هستند.

معرفت نفس از نظر علامه حسن زاده آملی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1392
  حسین حسینی   مهدی منفرد

پژوهش حاضر کوششی درزمینه معرفت نفس با توجه به نظرات استاد حسن زاده آملی است، نفس شناسی، یکی از بحث های مهم فلسفه و کلام اسلامی به شمار می رود که فهم برخی آیات و روایات، وابسته به شناخت نفس انسانی است، در میان حکمای اسلامی معاصر، کمتر کسی است که به مانند استاد حسن زاده آملی در زمینه معرفت نفس آثاری به جای گذاشته باشد، ازاین رو درصدد آنیم که، مهم ترین مباحث مورد اشاره استاد در این جستار فراهم آید. هدف اصلی پژوهش حاضر، شناساندن ماهیت و کمالات بالفعل و بالقوه نفس، رابطه نفس با پروردگار، کل نظام خلقت، معلومات، ملکات اعمال و بدن است. در این پژوهش علاوه بر روش فلسفی از روش عرفانی نیز استفاده شده است. در نظر استاد، نفس جوهری است که به علت بی حدوحصر بودن سعه وجودی آن، تعریف بردار نیست، ملکات اعمال و ادراکات در نفس انسان افزون بر تأثیر در ذات، موجب اتحاد آن ها با ذات انسان می گردد، تا آنجا که در سرای آخرت هر نفس انسانی، یک نوع خواهد بود تحت جنس، نه فرد که تحت نوع است؛ ازاین رو در سرای آخرت تمام درجات بهشت و درکات دوزخ، همه برخواسته از نفوس انسان ها است، یکی از ادراکاتی که با نفس انسان متحد می گردد اسماء و صفات الهی است که از آن، تعبیر به تجلی اسماء و صفات الهی می کنند. علاوه بر این نفس انسان، توانایی تعلق به اجسام را دارد؛ ازاین رو نفوس پاک، می توانند به اذن الهی تصرف در کائنات داشته باشند، هم چنین توسط قدرت خیال که واسطه عقل و حس انسان است، توانایی خلق امور را خواهند داشت.

رابطه ی عین و ذهن از نظر کانت و صدرالمتالهین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1393
  مجتبی تصدیقی شاهرضایی   مهدی منفرد

یکی از عمیق ترین مسائلی که از دیرباز اندیشه انسان، به ویژه فیلسوفان را به چالش و تفلسف واداشته، چگونگی رابطه ی عین و ذهن، یعنی نسبت بین شناخت انسان و دنیای خارج است. متفکران شرق و غرب در طول تاریخ فلسفه مواضع مختلفی در قبال این مسأله اتخاذ نموده اند. این تحقیق به صورت مقایسه ای و تطبیقی درصدد بررسی دیدگاه دو فیلسوف برجسته ی شرق و غرب یعنی صدرالمتألهین و کانت در راه حل این معمای بزرگ است. کانت با پایه گذاری فلسفه ی نقادی خویش تمام تلاش فلسفی خود را صرف شناسایی حدود معرفت بشری نموده و با نوآوری های خود درزمینه ی معرفت شناسی و جدا نمودن عالم فی نفسه از جهان پدیدارها، راه جدیدی به سمت حل این مسأله گشوده است. وی معتقد است که علم و شناخت انسان تنها نمود و پدیداری از عالم عین را دریافت می کند و آدمی هرگز به وجود عینی و فی‎نفسه‎ی اشیاء دست نمی¬یابد. از طرفی صدرالمتألهین نیز بر پایه ی اصول هستی شناختی خود، یعنی اصالت وجود و تشکیکی بودن حقیقت آن و ابداعات خاصی که بر محوریت اتحاد عاقل و معقول مبتنی است، چگونگی این رابطه را به صورت وحدت ذهن و عین توجیه می نماید. وی معتقد است، علم و شناخت از سنخ هستی است، بنابراین عین و ذهن در واقع هریک مرتبه¬ای از هستی هستند. او راه شناخت اشیاء فی¬نفسه و وجود عینی را علم حضوری می¬داند.

معیار شناخت از نظر صدرالمتالهین و دکارت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1393
  مهدی علی پور   مهدی منفرد

معرفت، از مباحث اصلی تفکر فلسفی بوده واز قدیم مورد توجه فیلسوفان قرار گرفته است. در این مسیر از شروع تفکرعقلی تاکنون همه دانشمندان به نحوی نگرشی معرفتی درباره همه امور از جمله خدا، جهان، و انسان داشته اند. از جمله فیلسوفانی که به این مهم پرداخته اند و معرفت از مباحث عمده فلسفه آن ها به شمار می رود، صدرالمتالهین ودکارت هستند. در این تحقیق بیان معیار شناخت از نظرگاه صدرالمتالهین و دکارت مورد توجه قرار گرفته است. صدرالمتالهین قائل به امکان شناخت است ومعیار آن را در دوحوزه علم حصولی وحضوری بررسی می کند وبر این عقیده است که ما یک سری قضایا را به نحو بدیهی درک می کنیم ونیازی به شک در آن ها نیست، وی از آن جای که قائل به امکان شناخت است، مکانیزم آن را هم بیان می کند.صدرالمتالهین معیار شناخت در علم حضوری را بدیهی می داند ومعیار شناخت در علم حصولی را مطابقت با واقع مطرح می کند، هم چنین رنه دکارت هم قائل به امکان معرفت است ومعیار آن رادر دو حوزه علم حضوری وحصولی بررسی می کند وبر این عقیده است که در همه چیز باید شک کرد. دکارت معرفت خود را از شک شروع می کند وچون خداوند را اساس شناخت مطرح می کند(شهود) معیار قضایای فطری یا حضوری را وضوح وتمایز می داند، وهم چنین معیار شناخت در علم حصولی را مطابقت با واقع بیان می کند. مولف در این راستا به تبیین دقیق و موجز نظریه¬ی معیارشناخت صدرالمتالهین ودکارت در چهار فصل که عبارت اند از: فصل اول کلیات، فصل دوم شناخت ومعیار شناخت از نظر صدرالمتالهین، فصل سوم شناخت ومعیار شناخت از نظر دکارت، فصل چهارم تطبیق نظرات پرداخته است.

تاثیر حرکت جوهری بر فقر وجودی انسان در حیات دنیوی در اندیشه صدر المتالهین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات 1393
  جواد نطری   مهدی منفرد

از نظر ملاصدرا، انسان در آغاز حیات خویش، ذات و جوهری فقیر و فاقد کمالات دارد؛ فقیر از حیث ذات، ابزارها (قوا)، معلومات و انواع متکثری که انسان ها پس از رشد عقلی می توانند با عمل¬کرد اختیاری خود به آن ها تبدیل شوند. از طرف دیگر، انسان دارای حرکت جوهری اشتدادی است؛ به این معنا که می تواند کمالاتی را که فاقد آن ها است، به دست آورده، بی آن که کمالاتی را که داشته، از دست بدهد. حرکت جوهری، تأثیری شگرف بر فقر وجودی آغازین انسان دارد: ازحیث ابزارها و قوا، انسان سه مرحله را طی می کند: مرحله¬جنینی و گیاهی، مرحله حیوانی و مرحله¬انسانی. به لحاظ معلومات، انسان نخست از هر ادراکی تهی است، سپس به ترتیب، ادراک حسی، خیالی و عقلی پیدا می کند. افراد اندک شماری از انسان¬ها نیز می توانند به ادراک عقلی خالص دست پیدا کنند. غایت ادراکی انسان، اتصال به عقل فعال است.به جهت تطورات اختیاری، انسان¬ها که در آغاز تحت نوع واحدی قرار دارند، براثر افعال جوارحی و جوانحی (درونی) خویش، به انواع متکثری تبدیل می شوند: فرشته، شیطان، درنده و چارپا. درحقیقت، انسان ها با مبدل کردن خود به هریک از این انواع، هویت خود را شکل می دهد و نوع خویش را بر می¬گزیند. این تفسیری مترقی از اختیار انسان است. بنابراین، حرکت جوهری تاثیری تعیین کننده و شگرف بر فقر وجودی انسان دارد؛ در جنبه¬های گوناگون هستی شناسانه، معرفت شناسانه و تطور اختیاری انسان.

بررسی مبانی «امکان فقری» صدرالمتألهین در تفکر حکمای مشاء (با تأکید بر ابن سینا و محقق دوانی)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات 1393
  مهدی حسام هرندی   مهدی منفرد

چکیده نظریه ی امکان فقری از مهم¬ترین نظریات فلسفی، درحکمت متعالیه است. صدر فلاسفه ی مکتب متعالیه، صدرالمتألهین شیرازی، معتقد است که به واسطه ی این نظریه، فلسفه را تکمیل و حکمت را تتمیم نموده است. وی ملاک نیازمندی ممکنات به علت را، با اصطلاح امکان فقری تعبیر می¬کند. امکان فقری، از ربط محض بودن و تعلقی بودن ممکنات نسبت به واجب تعالی حکایت دارد؛ اما سوال اینجاست که مبانی این نظریه ی اساسی با این اهمیت در چه بستر فلسفی وتحت تاثیر تفکرات چه کسانی به وجود آمده است. این نوشتار با جستجو در آثار فلسفی گزیده ای از حکمای مشاء، تفکرات و مباحث فلسفی ایشان را که زمینه ساز شکل گیری نظریه ی امکان فقری است بررسی کرده و در ادامه به تأثیر اندیشه های فلسفی بعضی از حکمای مشاء، در ایجاد و شکل گیری این نظریه پرداخته و در نهایت به این مسأله پاسخ داده که اگر این دسته از حکما به این مبانی¬ دسترسی داشته اند، نقش ملاصدرا را در این نظریه چگونه می توان تبیین کرد.

تحلیل و بررسی هرمنوتیک عینی گرا با تاکید بر اندیشه اریک هرش و نقد آن بر مبنای حکمت متعالیه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1393
  حیدر بحرالعلوم   مهدی منفرد

چکیده نوشته حاضر در ضمن تمرکز بر مقوله هرمنوتیک و تعریف مدارس گوناگون آن، به تحلیل و بررسی مسئله عینی گرا بودن دیدگاه معاصر «اریک دونالد هرش» و شرح نظریه هرمنوتیکی وی، پرداخته است. اهمیت دادن به مراد و مقصود مولف، میدان دادن به ثبات معنا و جلوگیری از دخالت دنیای ذهنی مفسر در فهم معنای اثر، ویژگی های بسیار مهمی است که نه تنها ایشان را در مقابل ذهنی گرایی تفسیری و پیامدهایی ازجمله تکثرگرایی و نسبیت قرار می دهد، بلکه نظریه هرمنوتیکی وی را به نظریه های تفسیری متون اسلامی نزدیک می سازد. سعی در برجسته نمودن اختلاف ها و تأکید داشتن بر همسانی ها با توجه به یک امر مشترک، نمونه ای از یک بحث تطبیقی است که بین نظریه هرمنوتیکی هرش و دیدگاه های تفسیری حکمت متعالیه، صورت گرفته است. ازآنجایی که شاهد ظهور دیدگاه های گوناگونی در زمینه زبان، سازوکار فهم و اصول تفسیری متن هستیم، فرهنگ اسلامی حاوی متن وحیانی را در تقابل جدی، جهت پاسخ به یکسری از سوالات چالش انگیزی قرار می دهد؛ بنابراین، تلاش در دسته بندی و تنقیح یک نظریه جامع در میدان های تفسیر متن و تطبیق دادن آن با دیدگاه های هرمنوتیکی دیگر، باعث گشودن افق های نوین تحقیقی خواهد شد که ساحت تفسیر اسلامی را غنی می سازد.

تأثیر شناخت صفت عدالت، عنایت و معشوقیت الهی بر تکامل انسان از نظرملاصدرا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1393
  سحر انتظاریان جویباری   مهدی منفرد

مسأله اسماء و صفات الهی و تاثیر آن بر تکامل انسان یکی از مهم ترین مسأله ی فلسفه است که از دیرباز مورد توجه فیلسوفان الهی بوده است؛ ما در این رساله برانیم که سه صفت معشوقیت، عدالت، عنایت خداوند متعال را در تفکر صدرالمتالهین بررسی نموده و تاثیر آن را بر تکامل انسان تبیین نماییم. عشق محبتی است که از حد گذشته است و نوعی تعلق وجودی بین محب و محبوب است. از طرفی از منظر صدرالمتالهین عشق در همه موجودات ساری است و مبدا همه حرکت ها و سکون ها در اجسام عالی و سافل آسمانی و زمینی همان خدا و عشق به اوست و با تأمل در مرگ، خلوت و تنهایی جویی، دوست داشتن علم و علماء، شفقت بر خلق خدا، غلبه هیبت الهی بر وجود محب، پرهیز از ادعای داشتن عشق و محبت می توان چگونگی تاثیر صفت عشق الهی را بر تکامل انسان تبیین کرد. هم چنین نظام معقول نزد حکما که عنایت نام دارد مصدر همین نظام موجود است. پس این عالم موجود در نهایت خیر و فضیلت ممکن است این همان عنایت از منظر صدرالمتالهین است و حق تعالی با حسن تدبیر و لطفی که به موجودات دارد، اجزای نظام خلقت را چنان مستحکم و نیکو آفریده که تصور نظامی کامل تر و برتر از آن ممکن نیست. با تامل در آفرینش انسان، زمین و آسمان و فلکیات و حرکات منظم آن ها می توان تاثیر صفت عنایت برتکامل انسان را تببین نمود و هم چنین فیض عام و بخشش گسترده در مورد همه موجوداتی که امکان هستی یا کمال در هستی دارند بدون هیچ گونه امساک یا تبعیضی عدالت نام دارد و با تأمل در نظام آفرینش، پاداش و کیفر اخروی، امور مالی و اقتصادی، پایداری اجتماع و اصلاح مردم می توان از طریق صفت عدالت به تکامل رسید. پس با توجه به آن چه گفته شد انسان همه چیز را فائض در حق می بیند و غیر ذات حق را نمی تواند ببیند پس انسان محو در خدا و متشبه به او می شود و به بالاترین مرتبه کمال که همان فناء فی الله است می رسد.

تحلیل و بررسی شکل منطقی براهین در کلام اسلامی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1393
  علی زمانیان   مهدی منفرد

هدف اصلی از نگارش این پایان نامه جمع آوری و نقد براهین مطرح شده در علم کلام اسلامی برای اثبات اصول دین است.توضیح آنکه در این نوشنار پس از اینکه مختصری توضیح در مورد تاریخ کلام و منطق بیان شد ، تعاریف و اصطلاحات مورد نیاز برای اثبات منطقی هر کدام از براهین مربوط به اصول دین آورده شده و در نهایت شکل منطقی هر کدام از براهین پیشنهاد می گردد. به عنوان مثال اگر برای اثبات خدا برهانی در کتب کلامی در ضمن چند خط یا فصل بیان شده است ، در این نوشتار سعی شده لُب کلام مصنف در دو یا سه خط به صورتی که مبتنی بر یکی از شکل های منطقی باشد تقریر شود. هم چنین اگر امکان این امر وجودداشت که بتوان هر محتوا را در قالب چند شکل منطقی تنبیین کرد ، این امر در برخی از مواقع انجام پذیرفته است. این نوشتار با براهین مربوط به دلایل مطرح شده در باب ضرورت تحقیق در امور دینی آغاز گردیده و با ادله مربوط به اثبات خدا ، توحید ، عدل ، معاد ، نبوت و امامت پیگیری شده است. در ضمن بحث به مناسبت توضیحی تکمیلی در مورد برهان های مورد ملاحظه داده شده است. از قبیل این آیا به فلان برهان اشکالی وارد است؟ یا اینکه اگر اشکالی وارد است راه پاسخ به آن اشکال چیست؟در نهایت بنا به سیری که در این پایان نامه طی شده است نتایجی از استخراج شده و پیشنهادهایی ارائه گردیده است.

بررسی تطبیقی مسأله علم(اداراک) از نظر ملاصدرا و سنت توماس آکوییناس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1384
  محمدرضا رضایی راد   مهدی منفرد

جمهور حکما، علم را ماهیتی می دانند که دارای وجود است و آن ماهیت بنا بر نظر برخی، از مقوله انفعال و یا اضافه است و بنا بر نظر مشهور حُکما، از مقوله کیف نفسانی است. تحولی که ملاصدرا در مسأله علم پدید آورد، آن است که علم ماهیتی نیست که دارای وجود است، بلکه وجودی است که از آن، مفهوم انتزاع می شود. انسان بر اساس حرکت جوهری، دائماً در تکامل وجودی است و از مرتبه ای به مرتبه دیگر منتقل می شود تا جایی که به عالم عقلی تبدیل می گردد. شناخت انسان با توجه به مراتب و درجات نفسش از عوالم وجود باآن همه مراتب وجودی اش،چنان است که حتی ادراک های نازله او را درگیر عوالم وجودی حق نموده است. اما این معرفت انسان از مراتب وجودی به معنی خالی بودن نفس انسان در مرحله ای و حضور در مرحله ای دیگر از مراتب وجودی نیست؛ بلکه نفس، همزمان در همه مراتب، حاضر بوده و میزان ادراک او متناسب با درگیری و فعالیتش با آن مرتبه ای از وجود است که مختص به اوست.