نام پژوهشگر: خاطره سبحانیان
خاطره سبحانیان علی کرباسی زاده
در این رساله تلاش شده است تا فلسفه ی نقادی کانت، بویژه آموزه های کتاب نقد عقل محض، از نگاه نقادانه ی نیچه بررسی شود. برای این منظور، ابتدا مبانی اساسی اندیشه ی کانت و مولفه های اصلی تفکر نیچه(که به موضوع رساله مربوط می شوند)، مورد بررسی قرار گرفته و سپس وارد نقدهای نیچه به فلسفه نقادی کانت می شویم. معرفت شناسی، احکام تالیفی پیشینی، تفکیک پدیدار از شی فی نفسه و نقد متافیزیک از جمله مبانی بنیادی فلسفه نقادی کانت، و چشم اندازگرایی، حقیقت به مثابه پندار، نقد ریشه ای تقابل ها، نیست انگاری و بازگشت جاودان همان از جمله مبانی اساسی فلسفه ی نیچه به شمار می روند. به باور نیچه، کانت با تحویل فلسفه به معرفت شناسی، تفکر فلسفی را در آستانه ی مرگ قرار داد، چرا که به نظر نیچه، فلسفه به معنای اصیل و درست آن، آفریدن معنا و گونه ای قانون گذاری به شمار می رود. نیچه، بر مبنای موضع خود که می توان از آن به " چشم اندازگرایی" تعبیر نمود، انقلاب کپرنیکی کانت را زیر سوال برده و بر همین اساس، آموزه های کانتی: احکام تالیفی پیشینی، زمان و مکان، مقولات، تفکیک پدیدار از شی فی نفسه و اخلاق و هنر از منظر او را، به چالش کشیده است. نیچه جعل احکام ترکیبی پیشینی توسط کانت را از دروغ های بزرگ اما البته لازم فلاسفه، برای زندگی، به شمار می آورد. نیچه بعلاوه با نقد شی فی نفسه کانتی، آن را در امتداد سنت متافیزیکی ای می داند که با دوگانه انگاری و تقسیم جهان به دو قسمت حقیقی و پدیداری، این جهان را تهی از معنا ساختند. نیچه واقعیت را چیزی جز تجربه و تفسیر بشری نمی داند و هرگونه ادعایی در خصوص معرفت یا حقیقت مطلق را انکار می کند. واژگان کلیدی: معرفت، پدیدار و شی فی نفسه، چشم اندازگرایی، متافیزیک، احکام تالیفی پیشینی، تفسیر