نام پژوهشگر: محمد رستمپور
محمد رستم پور حسن مجیدی
چکیده: شناخت مناسبات دولت و طبقات اجتماعی از موضوعات مهم و اساسی در جامعه شناسی سیاسی معاصر است که مطالعاتی از این دست در دوره جمهوری اسلامی کمتر صورت گرفته است. این پایان نامه به بررسی مناسبات دولت (قوه مجریه) و طبقه متوسط در سال های پس از جنگ (1368-1388) می پردازد. سوال اصلی این پژوهش این است که سیاست های دولت های پس از جنگ (دولت های هاشمی، خاتمی، احمدی نژاد) چه تأثیری بر طبقه متوسط داشته و در مقابل، طبقه متوسط چه جهت گیری نسبت به دولت های مذکور داشته است؟ این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و می کوشد با استفاده از روش «تبیین علّی» تأثیر متغیر مستقل یعنی سیاست های دولت های پس از جنگ تحمیلی را بر متغیر وابسته یعنی شکل طبقه متوسط در جمهوری اسلامی ایران روشن سازد. فرضیه پژوهش این است که گفتمان مسلط در دولت های پس از جنگ، ویژگی های شخصیتی روسای دولت، تأثیر اجرای برنامه های توسعه و شرایط عمومی کشور متأثر از تحولات جهانی، سیر مناسبات طبقه متوسط و دولت ها را به صورت سینوسی و بانوسان همراه ساخته است. این پایان نامه در دو بخش اصلی سامان یافته که بخش اول به طرح تحقیق و مباحث نظری با تأکید بر جایگاه طبقه متوسط و اقشار اجتماعی در رابطه با دولت و بخش دوم به مناسبات دولت های پس از جنگ تحمیلی و طبقه متوسط اختصاص یافته است. با توجه به خصلت تحصیلدار بودن دولت و شخصی بودن سیاست در ایران، رویکرد دولت به طبقه متوسط در جمهوری اسلامی متأثر از سه عامل کلی درآمدهای نفتی، ویژگی های شخصی و منش های رفتاری روسای دولت و شرایط جهانی بوده که در این میان تمامی دولت ها از خصلت تحصیلداری و وابستگی به درآمدهای نفتی برخوردار بوده اند. اما دولت آقای هاشمی، به دلیل خصلت اعتدالی و توسعه گرایی، سیاست بازسازی و بازگشایی دروازه های اقتصادی کشور، و تنش زدایی در سیاست خارجی، توسعه آموزش، استخدام کارمندان و ایجاد طبقه مدیران، طبقه متوسط جدید را احیاء کرد. آقای خاتمی به دلیل روحیه روشنفکری، و اعتقاد به توسعه سیاسی در بستر جامعه مدنی و تمایل بیشتر به جذب مالیات برای تأمین درآمدها به دلیل کمبود درآمدهای نفتی و ایجاد ثبات ارزی، اثرات متفاوتی بر طبقه متوسط به جای گذاشت. دولت نهم به دلیل روحیه خاص آقای احمدی نژاد در توجه به عدالت، نسبت به طبقه مدیران و اقشار بالایی طبقه متوسط نگاه بدبینانه ای داشته و در مقابل، به طبقات محروم توجه ویژه ای داشت و با برنامه هایی همچون سفرهای استانی، تخصیص سهام عدالت و کمک به تکمیل و توسعه طرح های عمرانی در روستاها در مجموع توجه کمتری به طبقه متوسط داشت. با این حال، برآیند رفتارهای سیاسی این دولت به نفع طبقه متوسط تمام شده است. واژگان کلیدی: طبقه متوسط، دولت سازندگی، دولت اصلاحات، دولت عدالتخواه