نام پژوهشگر: هاله غفرانی
هاله غفرانی پروین کدیور
هدف از انجام تحقیق حاضر، تعیین رابطه بین تفکر انتقادی و باورهای انگیزشی با یادگیری خودگردان در دانش آموزان دبیرستانی است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانش-آموزان دختر سال سوم دبیرستان در رشته علوم انسانی در مناطق 7 گانه آموزش و پرورش شهر مشهد در سال 1391-1392 می باشد. برای انتخاب نمونه مورد نظر از بین این دانش آموزان روش نمونه گیری چند مرحله ای استفاده شد. همینطور،سه پرسشنامه تفکر انتقادی کالیفرنیا، راهبردهای انگیزشی برای یادگیری پینتریچ و پرسشنامه خودگردانی بوفارد برای جمع آوری داده ها مورد استفاده قرار گرفت. در این تحقیق از آمار توصیفی برای نشان دادن فراوانی و در صد پاسخها و نیز از تحلیل استنباطی (شامل همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره) برای آزمون فرضیه ها استفاده شده است. نتایج نشان داد که همبستگی قابل توجه و معناداری بین تفکر انتقادی و یادگیری خودگردان وجود دارد؛ بدین معنا که با افزایش تفکر انتقادی، یادگیری خودگردان نیز افزایش می یابد و بر عکس(01/0p<). بین یادگیری خودگردان و باورهای انگیزشی نیز همبستگی نسبتا بالایی وجود دارد؛ به عبارتی، هر چه باورهای انگیزشی در فرد قویتر باشد، میزان یادگیری خودگردان او نیز بیشتر خواهد بود(05/0p<). همچنین، یافته ها نشان داد که متغیرهای تفکر انتقادی و باورهای انگیزشی در پیش بینی یادگیری خودگردان دانش آموزان نقش مثبت و معناداری دارند(01/0p<). با توجه به داده های بدست آمده، به نظر می رسد که توجه بیشتر به امر افزایش و تقویت باورهای انگیزشی و پرورش تفکر انتقادی در سطوح مختلف آموزشی ضروری است. کلیدواژه ها: تفکرانتقادی،باورهای انگیزشی، یادگیری خودگردان