نام پژوهشگر: هما اللهیاری قمصری
هما اللهیاری قمصری سید محمد راستگوفر
اسطوره یکی از مهمترین مباحثی است که بیش از یک قرن است توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده و از دیدگاه های گوناگون مورد بررسی قرار گرفته و تعریف های گوناگونی از آن به دست داده شده است. با همه ی اختلاف دیدگاه هایی که در تعریع اسطوره هست، در این که اساطیر از مهم ترین بن مایه های فکر و فرهنگ یک ملت است، اختلافی نیست؛ بن مایه ای که با همه ی دگرگونی هایی که می پذیرد، بازتاب های آن در طول زمان پایدار می ماند و بررسی آن ها می تواند در روشن سازی اضلاع گوناگون هر فرهنگ مفید و موثر باشد. فرهنگ ایرانی یکی از فرهنگ های کهن و ریشه داری است که از نظر اساطیر بسیار غنی است و بازتاب این اسطوره ها در همه ی اضلاع این فرهنگ، به ویژه ادبیات آن کاملاً آشکار است. یکی از برجسته ترین این اسطوره ها، اسطوره ی ضحاک یا آژی دهاک است که در طول زمان، هم دستخوش دگرگونی های فراوانی شده و هم- به ویژه در نیم قرن گذشته- دستمایه ی بحث و برداشت های گوناگون و گاه چالش برانگیز بوده است. نقد و بررسی این بحث و برداشت ها، همراه باگزارش داستان از متون مختلف، موضوع این پژوهش است. در این پژوهش، پس از به دست دادن تصویری کلی از داستان ضحاک، در چند بخش جداگانه، به گزارش و بررسی داستان در متون کهن پرداخته ایم: نخست متون پهلوی مانند بندهشن و اوستا، پس از آن متون تاریخی مانند تاریخ طبری، تاریخ بلعمی، الکامل فی تاریخ و آثارالباقیه و سپس شاهنامه ی فردوسی که گسترده ترین گزارش را از این اسطوره مانند بسیاری از اساطیر دیگر ایرانی، به دست داده است. آن گاه به سراغ آثار نویسندگان معاصر رفته ایم و داوری کسانی چون علی حصوری، شاملو، حسین زاده، جوادی و سیرجانی را درباره ی ضحاک بررسیده ایم؛ به ویژه دیدگاه تازه ی حصوری و شاملو که شخصیت همیشه منفی و اهریمنی ضحاک را که در اوستا اژدهایی سه سر و سه پوزه و شش چشم است و در شاهنامه و متون تاریخی، ستم پیشه ای مردم خوار،به دیده ی انکار نگریسته و کوشیده اند تا شخصیتی مثبت و قهرمانی مردمی از او بسازند؛ چنان که به عکس، کاوهی هماره انقلابی و مردمی را فتنه گری شورشی پنداشته اند. در بررسی دیدگاه معاصران، دو نمایشنامه ی ساعدی و بیضایی با نام های ضحاک و آژی دهاک را نیز بررسیده ایم و به ویژه در کار بیضایی که هم از نظر زبان و بیان و هم از نظر شخصیت پردازی، محتوا، و پیام، برجستگی های بیشتری دارد، درنگ بیشتری کرده ایم. در پایان نیز تحلیلی روانشناختی از ضحاک بر اساس روایت فردوسی در شاهنامه به دست داده ایم.