نام پژوهشگر: مریم فارغی
مریم فارغی محمد اخوان
امروزه مسئله ی حقوق اساسی انسان و توجه به آن، امری عام و فراگیر تبدیل شده است. حقوق اساسی عبارتست از آن حقوقی که انسان به حکم انسان بودنش باید از آن برخوردار باشد و در برخورداری از این حقوق، داشتن ویژگی و یا موقعیت خاص بی تأثیر است. این حقوق، اگر به درستی به انسان شناسانده شود، می تواند به عنوان سدّی در مقابل ترفندهایی به کار برده شود که قصد سوء استفاده از کرامت انسانی را دارند. تفاسیر نادرست از حقوق اساسی انسان و گسترش اندیشه های غیر اسلامی، سبب شده است، انسان در شناخت حقوقش ناتوان بماند. در این پژوهش به پاسخ سوالاتی از این قبیل که نهج البلاغه تا چه مقدار به حقوق اساسی انسان می پردازد، راز کژتابی در باب این حقوق، منابع استخراج و نیز آفات شناخت این حقوق چیست، پاسخ داده شده است. نهج البلاغه در راستای قرآن و سخنان رسول گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، به این موضوع توجه وافر دارد. آن چه در این پایان نامه به آن پرداخته ایم، نگاه کلی به حقوق اساسی انسان از دیدگاه حضرت امیرالمومنین علی (علیه السّلام) و هم چنین مقایسه ای تطبیقی میان سخنان ایشان با اعلامیه ی جهانی حقوق بشر است. حضرت علی (ع) انسان ها را در گوهر انسانیت و فضیلت یکسان می داند. در این پژوهش که به شیوه ی کتابخانه ای نگاشته شده است حاصل مباحث به صورت ذیل می-باشد: توحید، اساسی ترین رکن پذیرش حقوق است که با مبانی توحیدی که حضرت علی (ع) در نهج البلاغه به آن اشاره می کند برابر است. هم چنین انبیاء و ائمه (علیهم السّلام) به عنوان بیدارکننده ی فطرت انسانی نقش عمده ای در احقاق حقوق دارند. باورهای دینی و مذهبی بزرگترین سرمایه در جلب توجه انسان ها به حقوق اساسی خویش اند. آزادی، امنیت، حقوق سیاسی و اقتصادی و نیز سایر حقوق از تفکر علی بن ابی طالب (ع) با تمام ویژگی ها و خط قرمزهایشان بیان شده است. در خصوص ضعف های اعلامیه ی جهانی حقوق بشر مباحثی مطرح گردیده که با مقایسه ی آن با نهج البلاغه به تفاوت ها و راه کارهایش برای اصلاح پی می بریم.