نام پژوهشگر: شیرین فربدفر
شیرین فربدفر عبدالله طلوعی آذر
زمان" و مصادیق آن، جزء پرکاربردترین و اساسی ترین مفاهیم؛ هم درحوزه ادبیات هم درحوزه دین و هم در حوزه عرفان است؛ بطوریکه در میان گنجینه های عرفانی و ادبی بزرگانی همچون حافظ، مولانا، سعدی و... بارها از اهمیت آن سخن به میان رفته است. جناب مولانا به دو نوع مرحله درخصوص زمان اشاره می کند: اولین مرحله، در این جهان اتفاق افتاده است که در آن، زمانی از جنس ویژگی های جرم فیزیکی جاری است؛ اکنون ما اصطلاحاً آن را بعد سوم می نامیم. و دومین مرحله، مرحله ایست که بعد از اتمام زمان کنونی آغاز می شود و می توان آن را "فرازمانی" یا "لازمانی" نامید. نکته قابل توجه در میان دریای عمیق ابیات مولانا اینجاست که یک سالک، در مسیر عرفان، با مدد عشق، می تواند از حصار زمان جاری در این جهان فراتر رود و لازمانی را ادراک کرده و درمورد چون وچند آگاهی کسب نماید؛ همان کاری که خود او نیز بارها از لذت آن سخن گفته است. عقل گوید شش جهت حد است و بیرون راه نیست عشق گوید راه هست و رفته ام من بارها در این پایان نامه مصادیق زمانی، از جهت کاربرد دستوری، مفهومی، دینی، فیزیکی، فلسفی، استعاری و همچنین از دیدگاه تصوف، عرفان قدیم، عرفان جدید، عرفان ویژه و مختص مولانا، و نیز حوزه علم کلام و همچنین از دیدگاه جهان های ما بعد )لازمانی( مورد بررسی قرار گرفته است. در میان مآخذ به دست آمده، روز و شب، از جمله پر بسامدترین مصادیق به کار رفته در کلیات شمس هستند که مجرایی برای انتقال معانی با عظمت عرفانی گشته اند. کلید واژه: مولوی، زمان، کلیات شمس، شعر عارفانه، لازمانی، عشق