نام پژوهشگر: زینب مددی
زینب مددی محبوبه فولادچنگ
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای خودکارآمدی در رابطه بین ابعاد فرزندپروری و مهارت اجتماعی انجام گرفت. شرکت کنندگان پژوهش شامل426 دانش آموز دبیرستانی (199 دختر و 227 پسر)از نواحی چهارگانه شیرازبودند که بر اساس نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب گردیدند. این افراد پرسشنامه محیط خانواده (نقاشیان، 1358)، مقیاس خودکارآمدی موریس (2001) و مقیاس مهارت اجتماعی ماتسون فرم کودکان (1983) را تکمیل نمودند. شواهد پایایی و روایی ابزارها بررسی گردید، نتایج حاکی از پایایی و روایی قابل قبول ابزار ها بود، مدل پژوهش با استفاده از روش رگرسیون چندگانه به شیوه هم زمان مبتنی بر مراحل بارون و کنی تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که بعد محبت هم به صورت مستقیم و هم با واسطه خودکار آمدی اجتماعی، مهارت اجتماعی دانش آموزان دبیرستانی را پیش بینی می کنند. والدین از طریق شیوه تربیتی خود، بر خودکار آمدی فرزندان در موقعیت های اجتماعی تاثیر می گذارند. فرزندانی که در محیط های صمیمی و گرم تربیت شده اند، خودکار آمدی اجتماعی بالایی دارند و در موقعیت های اجتماعی موفق تر عمل می کنند. همچنین با توجه به یافته های پژوهش بین دختران و پسران از نظر نقش واسطه ای خودکارآمدی تفاوتی مشاهده نشد. در نهایت نتایج پژوهش مورد بحث و نتیجه گیری قرار گرفت و محدودیت-ها، پیشنهادات پژوهشی و کاربردی ارائه گردید.
زینب مددی منوچهر نیکنام
بازاریابی اجتماعی به عنوان یک حوزه علمی مستقل توسط فلیپ کاتلر و جرالد زالتمن در سال 1971 معرفی شد تفاوت عمده و اساسی بازاریابی اجتماعی با سایر حوزه های بازاریابی در اهداف و مقاصد بازاریابی اجتماعی است. روش تحقیق می بایست متناسب با هدف و ماهیت موضوع پژوهش و امکانات اجرائی باشد. تحقیق پیش رو از آنجا که سعی در گسترش دانش کاربردی در یک زمینه خاص و تهیه برنامه یا راهکاری مناسب دارد از نظر هدف کاربردی و تا حدودی توسعه ای می باشد و از حیث ماهیتی، تحقیقی توصیفی-پیمایشی بوده که با کمک گرفتن از مجموعه روشها به توصیف شرایط و پدیده های موثر می پردازد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل شهروندان بالای 18 سال شهر تهران می باشد. تعداد 400 نمونه توزیع گردید که با استفاده از پرسشنامه که ابزار اصلی جمع آوری داده ها می باشد و باکمک نرم افزار spss به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شد و با آزمون ttest به معنی داری سوالات پرسشنامه و با کمک آزمون فریدمن به اولویت بندی عوامل و شاخصها پرداخته شد. با استفاده از یافته های تحقیق مشخص گردید بین عوامل موثر شناسایی شده عامل فردی با 30%، عامل اقتصادی با 28.8%، عامل محیطی با 22.5% و عامل اجتماعی با 18.7% بیشترین تأثیر را در پذیرش رفتار یا عمل اجتماعی داشته اند. طبق یافته های حاصله از پژوهش حاضر، چنین استنباط می گردد که تأثیر عوامل فردی بر پذیرش رفتار یا عمل اجتماعی از سایر عوامل بیشتر بوده و بازاریابان اجتماعی برای کسب موفقیت بیشتر می بایست بیشترین توجه خود را معطوف به این مقوله نمایند. بازاریابی اجتماعی: استفاده از مفاهیم و ابزارهای بازاریابی تجاری برای تاثیرگذاری روی رفتارهای فرد به منظور ارتقای سطح فرهنگی فرد و جامعه.