نام پژوهشگر: محمد ابراهیم آستانه
محمد ابراهیم آستانه مهناز طاهریانفرد
چکیده مطالعه اثرشیرسویا برتغییرات هیستومورفومتریک مخچه وپیازبویایی ناشی از برداشت تخمدان در موشهای صحرایی نوزاد به وسیله : محمد ابراهیم آستانه سویا محتوی مقدار زیادی ایزوفلاون می باشد که از خانواده فیتواستروژن ها است. فیتواستروژن ها مولکول های مشتق شده ازگیاه بوده ودارای فعالیت شبه استروژنی می باشند. آنها دارای شباهتهای ساختاری با استروژن پستانداران هستند. این تحقیق با هدف اثرشیرسویا برتغییرات هیستومورفومتریک مخچه و پیازبویایی ناشی از برداشت تخمدان در موشهای صحرایی نوزاد صورت گرفت. بدین منظور برای انجام این تحقیق تعداد30 قطعه موش صحرایی ماده یک روزه در شرایط استاندارد آزمایشگاهی نگهداری شدند و تا پایان روز 21 با شیر مادر و سپس با پلت های تجاری تغذیه گردیدند. در سن یک هفتگی بطور تصادفی تعداد 20 قطعه موش انتخاب و تحت عمل جراحی برداشت تخمدان (ovx) قرار گرفتند . همچنین 5 قطعه موش نیز بعنوان گروه شاهد (sham) جراحی شدند و5 موش باقیمانده بعنوان کنترل در نظر گرفته شدند . سپس درمان سه گروه از موشهای ovx در14 روزگی توسط شیر سویا به میزان ml/kgb.w 75/0، ml/kgb.w 5/1 و ml/kgb.w 3 دو بار در روز انجام گرفت. در پایان دو ماهگی تمامی موش ها تحت بیهوشی عمیق قرار گرفتند و متعاقب خونگیری و مرگ بدون درد، پیاز بویایی و مخچه جدا و در فرمالین 10? قرار داده شد. پس از پروسه بافتی و قالب گیری از هر نمونه برش به صورت سریال تهیه و علاوه بر رنگ آمیزی متداول هماتوکسیلین - ائوزین ، رنگ آمیزی اختصاصی ماسون تری کروم سبز نیز انجام گرفت . سپس با مطالعه در زیر میکروسکوپ نوری هیستومورفومتریک مخچه شامل اندازه گیری ضخامت لایه های گرانولار، مولکولار و اندازه سلولهای پورکینژ در ماده خاکستری مخچه، شمارش سلول ها در لایه ها ی فوق الذکر، ضخامت ماده سفید و مقایسه ی نسبت ماده خاکستری به ماده سفید مخچه و نیز ضخامت لایه ها و تعداد سلولها در لایه های مختلف پیاز بویایی، انجام گرفت. در این پژوهش شیر سویا با دوزهای ml/kgb.w 75 /0و 5/1 ، هیچ تاثیری بر روی غلظت سرمی 17- ? استرادیول در موش های تخمدان حذف شده نداشت و میزان آن کمتر از گروه کنترل و شاهد بود؛ اما غلظت سرمی 17- ? استرادیول در گروه تخمدان حذف شده که شیر سویا را با دوزml/kgb.w3 دریافت می کردند نسبت به دوگروهی که شیر سویا با دوز کمتر دریافت می کردند و یا گروهی که شیر سویا دریافت نمی نمودند، افزایش معنی داری نشان داد(p<0/05 ). ضخامت لایه ی مولکولار، اندازه سلول های پورکینژ و همچنین تعداد سلول های لایه های مولکولار و گرانولار و ضخامت ماده سفید مخچه در موش های صحرایی که تخمدان آنان حذف شده که شیر سویا دریافت نمی کردندکاهش یافته، ولی ضخامت لایه ی مولکولار و تعداد سلول ها در لایه های مولکولار و گرانولار و نسبت ضخامت ماده ی خاکستری به ماده ی سفید در موش های صحرایی تخمدان حذف شده با دریافت شیر سویا در دوز 3 میلی لیتر، افزایش معنی داری نشان دادند (p<0/05 ). از طرفی حذف تخمدان و مصرف شیر سویا در تعداد سلول های پورکینژ بی تأثیر بود. ضخامت لایه های رشته عصبی، گلومرولار، شبکه ی خارجی و گرانولار داخلی در پیاز بویایی نسبت به گروه کنترل کمتر شده بود که معنی دار نبود، در حالیکه کاهش در ضخامت لایه ی گرانولار خارجی، لایه ی سلول میترال و لایه ی شبکه ی داخلی معنی دار گردید (p<0/05 ). از طرفی ضخامت این سه لایه در گروهی که شیر سویا با دوز بالا دریافت کردند افزایش معنی داری نشان داده شد (p<0/05 ). همچنین درتعداد سلول ها در لایه های مختلف پیاز بویایی موش های صحرایی تخمدان حذف شده بدون دریافت شیر سویا در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری مشاهده گردید (p<0/05 ) . با توجه به پژوهش حاضر، شیر سویا در دوز ml/kgb.w 3 اثر مطلوبی در تعداد سلول های لایه ی گلومرولی، لایه ی گرانولار خارجی و داخلی داشته و باعث افزایش سلول ها گردیده است. ولی شیر سویا در دوز بالا نه تنها نتوانسته افزایشی در تعداد سلول های میترال نسبت به گروه کنترل داشته باشد، بلکه میزان هورمون استروژن نیز تأثیری در تعداد سلول های میترال نداشته است. با استناد به تحقیق حاضر می توان گفت که کم شدن استروژن ناشی از برداشت تخمدان در موشهای صحرایی نوزاد موجب کاهش ضخامت و تعداد سلولها در بیشتر لایه های مخچه و پیاز بویایی اصلی می گردد و با استفاده از شیر سویا (به میزان بالا) باعث افزایش غلظت سرمی17- ? استرادیول در خون شده که متعاقباً سبب افزایش ضخامت لایه و تعداد سلول ها می شود. بنابراین شیر سویا می تواند به عنوان منبع فیتواستروژن جانشین هورمون های مصنوعی شود.