نام پژوهشگر: اسکندر کیانی شاوندی
اسکندر کیانی شاوندی شکراله خاکرند
تمدن غرب ریشه در یونان و روم باستان دارد. نگاه این جهانی به مسائل جهان، میراث باستان است. در اواخر سلطه ی تقریباً یک هزاره ای کلیسا و فئودالیته، رنسانس به وجود آمد. اومانیسم و انسان گرایی وجه مشخصه دوران رنسانس است. با اکتشافات جغرافیایی و تحولات علمی، فلسفی و صنعتی، تمدن غرب بهسوی جهانی کردن خود گام برداشت. اوایل سده نوزدهم، ابتدای یورش غرب به اقصی نقاط جهان است که با دو چهره ی علمی ، فنی و کارشناسی از یک طرف و قهری و استعماری از طرف دیگر خود را نشان داد. روحانیت شیعه تا ابتدای دوره صفوی- به استثنای آل بویه– موقعیت چندان مناسبی در ارتباط با هیئت حاکمه نداشتند. با رسمی شدن شیعه در دوره صفوی روحانیون زیادی به ایران مهاجرت کردند و هر چه به پایان صفوی نزدیک می شویم نفوذ آنان در قدرت و جامعه بیشتر می شود. با شروع دوره قاجار، روحانیت به علت کارکردهای اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی و قضایی جایگاه مهمی را در عصر قاجار به دست آورد. از ابتدای دوره قاجار، ایران یکی از کانون های مهم سیاست جهانی و روابط بین الملل شد و مورد توجه دول بزرگ غربی قرار گرفت. با شکست ایران در جنگ های ایران و روس، توجه همه جانبه به غرب آغاز می شود و ارتباط ایران و غرب گسترش بی سابقه ای می یابد و ایرانیان عمومأ و روحانیون خصوصأ از راه های گوناگون با غرب و تمدن جدید آشنا شدند. روحانیون شیعه در ابتدا به شناخت ظاهری از غرب دست یافتند، و عمق تفکر غرب را نمی شناختند. هر چه به اواخر دوره ناصری نزدیک می شویم شناخت آنان از غرب، عمیق تر و گسترده تر می شود. نمونه ی این تکامل در اندیشه های سید جمال الدین اسدآبادی دیده می شود. در این پژوهش نگرش روحانیت شیعه به غرب را در چهار مقوله ی؛ دینی- مسیحی، نظامی- سیاسی، اقتصادی و همچنین مقوله های تمدنی و اندیشه های غرب جدید سده ی نوزدهم بررسی می شود و مورد تحلیل قرار می گیرد.