نام پژوهشگر: نجمه دهقانی
نجمه دهقانی جلیل مشیدی
چکیده سال هاست که سایه و غبار تکرار و کهنه پرستی بر چهره تحقیقات در زمینه ادبیات فارسی سنگینی می کند.مطالعه و تحقیقات تنها در زمینه ادبیات محض بوده و مباحث تحقیقات معمولاً در زمینه معانی و بیان و بدیع بوده و مطالعات از شرح متون و موضوعات سنتی و معمول فراتر نمی رود. این ها همه با هم دست به یکدیگر داده اند تا ادبیات ما بسی کمتر از آنچه مورد انتظار است،محل نقد و تحلیل های جدید قرار بگیرد. از آنجا که ادبیات کلاسیک و غنی فارسی ،آنقدر وسیع و پر دامنه است که قابلیت و استعداد تطابق با هر گونه مطالعه و تحقیق مدرن را داراست،جای دارد که این متون بیشتر به لحاظ نقد های جدید از قبیل تحلیل های جامعه شناسی،مردم شناسی،ساختارگرایی، ساختار شکنی ،روانشناسی و.... مورد مداقه قرار گیرند. هدف ما در این بررسی ،مطابقت و کشف استعداد این گونه متون با مواضع جدید مطرح شده ، می باشد که از جهت تاریخی ،زمان زیادی از شروع عمر آنها نمی گذرد. به این دلیل که طرح و نمونه عملی شاخص و برجسته و همچنین نمونه کاربردی مشخص جهت الگوبرداری و آشنایی با تحلیل روانشناسانه وجود نداشته و کمتر به نقد و تحلیل کاربردی برمی خوریم،لذا در تحقیق حاضر سعی شده تا بیشتر بر مبنای تطبیق و هماهنگی با مفاهیم مطرح و اثبات شده روانشناسی صورت گیرد. با این تفاسیر ،نقد و تحلیل روانشناسانه حکایات ألف لیله و لیله، دستیابی به چندین هدف و فایده را دنبال می کند : الف) فهم لایه های زیرین حکایات و داستان ها به لحاظ عملکرد و رفتار شخصیت ها ب) پیام نهایی حکایات مستعد به لحاظ روانشناسی ج)برداشت های تازه، متفاوت و مغایر با دیدگاه های سنتی د) اجتناب از تحلیل های تک بعدی و تک ساحتی ه)نمایش و بارز کردن میزان قابلیت و استعداد میراث ارزشمند و غنی فرهنگ فولکور و داستان های عامیانه شرقی بالأخص ایرانی با مباحث مدرن . ت)توجه به همه ابعاد یک اثر که به ارزش هنری اثر می افزاید. س)اقبال و توجه به موضوعات جدید تحقیق ی) تطبیق این داستان ها، با مکاتب و نظریه های جدید روانشناسی در تحقیق حاضر،با ارائه شواهد متعدد برای مفاهیم گوناگون روانشناسی، تلاش کرده ایم سوابق، زمینه ها و مصداق های مفاهیم جدید را ردیابی کنیم. کلید واژه : تحلیل، روانشناسی، ناخودآگاه، شخصیت،ناکامی، دفاع
نجمه دهقانی اسداله محمودزاده وزیری
مسائل حساب تغییرات با نقاط انتهایی متغیر را نمی توان بدون شرایط تراگردی حل کرد. در این رساله شرایط تراگردی برای مسائل حساب تغییرات کسری با مشتق کاپاتو به دست می آید. به این منظور مسائل زیر در نظر گرفته می شوند: • مسأله حساب تغییرات کسری از نوع بوالزا، • مسائل حساب تغییرات کسری با تابع لاگرانژی که ممکن است به نقطه ی انتهایی معین (b)? وابسته باشد، در این حالت (t)? = y منحنی مفروضی است، • مسائل حساب تغییرات کسری با افق بی کران.
نجمه دهقانی علی اکبر جباری
در دهه ی اخیرمطالعات زیادی در حیطه ی فراگیری زبان سوم انجام شده است. زبان اول و زبان دوم نقش مهمی در انتقال ساختارها به زبان سوم ایفا می کنند( فلین 2004و لیونگ 2005). این تحقیق بر اساس سه نظریه برجسته انتقال در حیطه ی زبان سوم ?ساختارهای متفاوت گزاره ی ربطی را در سه زبان فارسی(زبان اول)? انگلیسی (زبان دوم) و فرانسه(زبان سوم) مورد بررسی قرار میدهد. اولین ساختار بدین صورت است که کلمه ی’que’ به عنوان ضمیر مفعولی مستقیم در فرانسوی و نیز " که" در فارسی نمی توانند حذف شوند. در صورتیکه در انگلیسی ‘that’به عنوان ضمیر ربطی می تواند در بسیاری از شرایط حذف شود. این نشان دهنده ی فرضیه ی فاکتورزبان اول است. دومین ساختار مورد بررسی بدین صورت است که در زبان فرانسوی و انگلیسی ضمایر ربطی بیشتر از یکی هستند اما در فارسی کنونی تنها ضمیر ربطی "که" است. این ادعا گواهی بر تایید نظریه ی فاکتور مشخصه ی زبان دوم است. سومین ساختار مورد بررسی این تحقیق بیانگر این اصل است که در فارسی و انگلیسی هسته ی اسم در نقش مفعول غیر مستقیم مشخص کننده ی ضمیر ربطی مناسب می باشند اما در زبان فرانسه این نقش به عهده ی فعل بند ربطی است. این ساختار تایید کننده ی نظریه ی مدل انتقال انباشتگی چند زبانی می باشد.هدف از این تحقیق بررسی تفاوت این ساختارها و تاثیر زبان های اول و دوم بریادگیری ساختار بند ربطی درزبان سوم می باشد. بر این اساس داده های مورد نیاز در این تحقیق توسط 40 دانشجوی زبان فرانسه که انگلیسی زبان دوم و فارسی زبان مادریشان بود به دست امد. بدین صورت که آنها به دو گروه با سطح بسندگی فرانسه ی پایین–متوسط و بالا-متوسط تقسیم شدند. دو تست انجام شد که یکی آزمون قضاوت دستوری و دیگری آزمون ترجمه بود. نتایج به دست آمده از این آزمونها نشان داد در فراگیری زبان سوم هر دو زبان اول و دوم نقش بسزایی در انتقال ساختارها به زبان سوم ایفا می کنند.و همچنین سطح بسندگی زبان سوم در انتقال ساختارها از زبان دوم به زبان سوم نقش موثری دارد.
نجمه دهقانی عبدالله معتمدی
پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی آموزش فرزندپروری مثبت بر کاهش تنیدگی مادران و مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای طراحی و اجرا شد. این مطالعه از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور 30 نفر از مادران کودکانی که بر اساس فهرست رفتاری کودک (cbcl) و فرم گزارش معلم (trf)، نمره بالا تر از برش را کسب کرده بودند و مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای (odd)تشخیص داده شده بودند انتخاب شدند و سپس میزان تنیدگی این مادران بر اساس شاخص تنیدگی والدین (psi) اندازه گیری شد. مادران گروه نمونه در دو گروه 15 نفری کنترل و آزمایش قرار گرفتند. سپس برنامه آموزش فرزند پروری مثبت به مدت 2 ماه در 8 جلسه 120 دقیقه ای به صورت گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد و بروی گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. در طول دوره آموزشی در گروه آزمایش 3 نفر افت آزمودنی صورت گرفت. پس از پایان جلسات آموزشی تنیدگی مادران و میزان مشکلات رفتاری کودکان دو گروه دوباره مورد ارزیابی قرار گرفت. در نهایت داده های کمی با استفاده از آزمون t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که کودکان مادران گروه آزمایش در نشانه های نافرمانی مقابله ای کاهش معناداری دارند و مادران گروه آزمایش در مقایسه با مادران گروه کنترل سطح تنیدگی کمتری داشتند. با توجه به این که میزان تنیدگی مادران و میزان مشکلات رفتاری کودکان بر هم اثرگذارند؛ لذا با انجام مداخلات این چنینی، می توان گام های موثری در جهت رفع و یا کاهش تنیدگی مادران و مشکلات کودکان برداشت.
نجمه دهقانی محمدرضا ودادی
اهداف این رساله بر پایه ی مطالعه ی مدول های به هم فشردنی ضعیف می باشد. r-مدول m به هم فشردنی ضعیف نامیده می شود هرگاه به ازای هر زیرمدول ناصفر n از mr، homr(m,n)n?0. همان گونه که می دانیم تعمیم های مدولی مختلفی ازمفهوم حلقه ی اول (نیم اول) ارایه شده است. در بخش اول از این رساله، تعدادی از این تعمیم های مدولی مورد مطالعه قرار گرفته و با هم مقایسه شده اند و از طریق آن ها مشخصه سازی هایی برای حلقه ها نیز به دست می آوریم. مدول mr اول نامیده می شود هرگاه m به عنوان یک r/annr(m)-مدول تماماً وفادار باشد. همچنین m، *-اول (نیم اول) نامیده می شود هرگاه به ازای هر زیرمدول ناصفر (اساسی) n از m داشته باشیم m? cog(n). با اثباتی ساده دیده می شود که هر مدول *-اول، به هم فشردنی ضعیف و هر مدول به هم فشردنی ضعیف، نیم اول است. عکس نتیجه ی آخر در سال 2005 به عنوان یک سوال باز مطرح شد. در بخش دوم از رساله که به منظور پاسخ گویی به این سوال تنظیم شده است جوابی کامل و جامع به این سوال باز خواهیم داد. هر مدول به هم فشردنی ضعیف زیرحاصل ضربی از مدول های اول است. شرط هایی را به دست می آوریم که نشان می دهند چه موقع عکس این قضیه برقرار است. با توجه به این که هر مدول *-اول یک مدول اول است سوال زیر به طور طبیعی مطرح می گردد: "آیا مدول های به هم فشردنی ضعیف زیرحاصل ضربی از مدول های*-اول هستند؟" نشان می دهیم در حالت های جابه جایی، جواب سوال فوق مثبت است. همچنین ثابت می کنیم r-مدول های به هم فشردنی ضعیف، دقیقاً زیرحاصل ضربی از مدول های *-اول هستند اگر و تنها اگر کلاس مدول های به هم فشردنی ضعیف یک کلاس توسیعی برای r-مدول ها باشد.