نام پژوهشگر: فرزانه شیررضا

کارکرد عناصر جهان متن در داستان (شازده احتجاب) اثر هوشنگ گلشیری؛ بر اساس رویکرد شعرشناسی شناختی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1391
  فرزانه شیررضا   ارسلان گلفام

شعرشناسی شناختی قادر است به سوالات اساسی درباره ی ابزار شناختی هنر، زبان و ادبیات پاسخ گوید. این امر همان نقطه ی قوت این رویکرد نسبت به دیگر رویکردها و بالاخص نظریه ی نقد ادبی است که محدودیت هایی را همچون عدم توانایی در اصول و یا مراحل چگونگی پیدایش تولید معانی مختلف و تفاسیر متعدد از متون ادبی دارد. در این پژوهش، نگارنده به بررسی چگونگی اتصال «جهان متن» به جهان خواننده و بسط فضاهای ذهنی خواننده در درک متون ادبی به عنوان زمینه ی تحقیق می پردازد. هدف از انجام این پژوهش کاربرد الگویی نظری جهت خوانش صحیح و بدور از هرگونه تفسیرهای شخصی است که با اتکا بر نظریه ی شعر شناسی شناختی محقق می شود. در تحلیل داستان شازده احتجاب (????) اثر هوشنگ گلشیری، با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، به بررسی عناصری که در شکل گیری متن داستانی تأثیر بسزایی دارند می پردازیم. پس از تحلیل متن روایی این داستان، نتیجه نشان می دهد که شعر شناسی شناختی با بسط فضاهای ذهنی خواننده می تواند در تبیین عناصر جهان متن کارآمد باشد. با استفاده از این نظریه، کشف شبکه های معنایی زیرساختی و عوامل پیرامتنی که در شکل گیری تصویری صحیح از روایت موثرند، میسر می شود. همچنین، سه لایه ی «جهان متن»، «جهان گفتمان» و «جهان زیرشمول» که در ساخت روایت داستان نقش دارند، توسط نظریه ی جهان متن شناسایی می شوند. هر سه لایه ی مذکور سهم عظیمی در ساخت جهان متن شازده نسبت به دیگر جهان های متن موجود در داستان دارند. در لایه ی جهان متن با بهره گیری از عناصر جهان ساز و گزاره های نقش گستر به عنوان عناصر جهان متن، به مثابه ی ابزاری جهت درک متون ادبی، عملکرد مکانیسم شناختی تعیین می گردد.